خبرگزاری شبستان: علیرضا برازش که خود بارها عنوان مشاور مذهبی سریال های مذهبی و به طور خاص سریال های ماورایی تلویزیون را داشته از اختصاص سه سریال از چهار سریال ماه رمضان که با موضوع «ماورا» روی آنتن تلویزیون رفت و در بهترین ماه های خدا مهمان خانه های مردم شد، راضی نیست، هرچند با استناد به آیه 3 سوره بقره، پرداختن به «ماورا» را «از مفاهیم مغفول دین» می داند که «باید به آن پرداخته شود»، چرا که «خود شیطان نمی گذارد راجع به شیطان کار شود».
تجربه سال های حضور برازش در ساختمان جام جم باعث شده تا ضعف سریال های امسال ماه رمضان را در عملکرد سازمان نداند، چرا که به گفته او «بارها یک دعوت عامی از سوی رییس سازمان صدا و سیما صورت گرفته تا نویسنده هایی که حاضرند مفاهیم ارزشی را منتقل کنند، بیایند». برازش ضعف فیلم ها و سریال های دینی را در نبود فیلم نامه های غنی در این حوزه می داند و معتقد است «نویسندگان این کارها خود باید ته نشست معارف دینی داشته باشند».
به رغم همه انتقادها درباره رویکرد رسانه ملی به ماورا و تشابه با مدل غربی این ژانر برازش تاکید می کند که «شیطانی که ما ترسیم می کنیم، شیطان غربی نیست، شیطان دینی است».
او از نمادهای استفاده شده برای معرفی شیطان در این ژانر هم دفاع می کند، زیرا به زعم او «یک دختر خانمی که کنار خیابان ایستاده و یک ماشینی برایش بوق می زند باید حدس بزنیم که او شیطان است»، البته «شیطان انس».
مدیوم های منتوع برای بیان مفاهیم دینی و دستورات اسلامی برای این موضوع مباحث دیگری است که در گفت و گو با علیرضا برازش بررسی شده اند، گفت و گویی در میان انبوه کتاب هایی که حتی در کابینت های آشپزخانه دفتر کار این محقق و پژوهشگر جا داده شده اند.
گفت و گویی صد دقیقه ای که در دو بخش ارایه شده است.
• امروز مساله ابزارهای بیان بسیار اهمیت پیداکرده، اما گویا ما هنوز ابزار مناسب بیان محتوای دینی را پیدا نکرده ایم. در حالی که مثلاً معصوم با توجه به اقتضائات زمان شیوه بیان مطلب را انتخاب می کند؛ حضرت علی (ع) قالب خطبه و امام سجاد (ع) قالب دعا را برای بیان معارف دینی انتخاب می کند.
برازش: خب، ما هم این تنوع بیان را داریم. آن زمان یا خطابه و سفارش بوده یا نصیحت و وصیت یا دعا. اما الان تنوع بیشتر شده. محتوا در قالب صوتی، سمعی و بصری ارایه می شود. در خطابه هم همین طور است، عدهای از سخنرانان از داستان و تمثیل و شعر استفاده میکنند. یک عدهای مستقیم صحبت میکنند و یک عده تصویری اش میکنند، یک عده بیلبوردش میکنند، الان این تنوع بیشتر هم هست.
• اما ابزارهای ارتباط جمعی با شتاب زیادی تغییر کرده و می کند، طوری که در این تنوع مدیوم ها انگار ما عقب افتاده ایم، یعنی وقتی دوره بیلبوردها تمام شده ما قالب بیلبورد را برای انتقال مفاهیم دینی انتخاب می کنیم، حال آنکه انتخاب چنین مدیومی ممکن است متناسب با محتوا هم نباشد.
برازش: ببینید؛ ما که مخترع این ابزارها نیستیم. اگر یک کشوری یا یک منطقهای از جهان چیزی را اختراع میکند آن را برای کاربردها و نیازهای خودش اختراع میکند. درست است که امروز از کامپیوتر برای فعالیت های قرآن استفاده میکنیم، اما کامپیوتر را که برای قرآن اختراع نکردهاند، برای چیزی دیگری اختراع کردهاند. به همین دلیل ما باید بتوانیم ابزار بیلبورد و اصلا رسانههای امروزی برای انتقال محتوای دینی منعطف کنیم، ولی بپذیریم چون این ابزار را آنها اختراع کرده اند کاربرد اولیه اش اهداف خود آنهاست.
• در تاریخ ادبیات تعلیمی، مناجاتنامهها را داریم که در زمان خود شیوه جدیدی از بیان متناسب با مقتضیات زمان خود است، البته امروز هم نمونه های متفاوتی داریم مثلاً برنامه ای مانند آفتاب شرقی یا نجوای شبانه یک شیوه جدید برای بیان دعاست که با آن شیوه خطابه متفاوت است، یا مثلاً فرزاد جمشیدی میتواند در بیان یا تنظیم برنامه مجری متفاوتی باشد؛ با توجه به تجربه فعالیت شما در تلویزیون به عنوان مدیومی از مدیوم های ارتباط جمعی امروز، در بیان دین با این مدیوم تازه با چه چالشهایی روبرو هستیم؟
برازش: ببینید طبق آماری که خود رسانه ملی منتشر کرده اگر در حالی که از شبکه ای سخنرانی پخش شود و هم زمان شبکه دیگری برنامه خبری یا سریال داشته باشد درصد قابل توجهی از ببینندگان شبکه هایی غیر از سخنرانی را انتخاب می کنند. حتی اگر سخنرانی در بهترین ساعت هم پخش شود باز هم دلیل ندارد که همه سخنرانی آن شبکه را ببینند، چون الان ریموت تلویزیون دست همه هست و انتخاب های بسیار متنوعی وجود دارد.
آمارها نشان می دهد سخنرانی اگر در بهترین ساعت هم پخش شود به شرطی مخاطب مطلوب خواهد داشت که هیچ رسانه و هیچ شبکه ای در عالم هیچ برنامهایی پخش نکند که الحمدلله الان دیگر این طور نیست. الحمدلله که نه...
• خوشبختانه و متاسفانه...
برازش: بله.
• شما تجربه های موفقی در همراهی فیلمنامههایی مثل «مسافری از هند»، «کمکم کن» و «او یک فرشته بود» دارید که در آنها برخلاف کلیشه رایج که پیام مستقیم ارایه می شود، برقراری ارتباط با مخاطب به زبان امروز صورت می گیرد. چطور به این ضرورت رسیدید و این ضرورت را چطور در این مدیوم گنجاندید؟
برازش: وقتی بر اساس آمار می دانیم اگر یک برنامه نمایشی به دل مردم بنشیند چندین برابر سخنرانی بیننده دارد، به جای آنکه یک نفر مستقیم بالای منبر یا پشت تریبون یک حرف مشخصی را بگوید در قالب داستان و از زبان قهرمان داستان همان را می گوییم.
یک موقع است که خطیب نماز جمعه می گوید دروغ نگویید یا مثلا حریم ارتباط با نامحرم را حفظ کنید و بعد هم شبکه اول سیما این صحبت را در یک ساعت خوبی پخش میکند، و ما خومان میدانیم که یک درصدی بیننده دارد و یک درصدی هم تاثیرپذیری؛ هرچند بیننده، خاص و نوع تاثیرپذیری از پیام مستقیم است.
اما در همین زمینه مثلا میخواهیم بگوییم حریم محرم و نامحرم حفظ بشود، دروغ نگویید یا سوءظن نداشته باشید؛ اگر این را در زبان یا رفتار قهرمان داستان بگذاریم هم دهها برابر بیننده دارد و هم دهها برابر تاثیرپذیری.
می رویم بالای منبر یا سر کلاس می گوییم دعا کنید که «دعا مخ العباده» است، «افضل العباده» است یا مثلا خدا درباره ابراهیم (ع) گفته «انّ ابراهیم لاوّاهٍ حلیم»، یعنی ابراهیم زیاد دعا میکرده و یا بگوییم که «کان امیر المومنین (ع) رجلٌ دعّاء» و از این الفاظ مدام استفاده کنیم؛ اما یک موقع هم این موضوع را در قالب داستان تعریف می کنیم که که این شخص چون با دعا خیلی مأنوس بود این اتفاقات خوب برایش افتاد و سرنوشتش تغییر کرد. در این صورت مخاطب با قهرمان داستان همزاد پنداری می کند و تاثیر عمیق تری می پذیرد.
• آیا در سیره معصوم هم این توجه به بیان هنرمندانه دین وجود داشته؟
برازش: بله؛ امام (ع) زمانی که مدیوم و تنوع رسانهای هم خیلی نبوده به شاگرد برگزیده خودش یک آفرین میگفته ولی دهان شاعر را پر از اشرفی میکرده، در حالی که کار این شاگرد برجسته برای بقای دین و فعالیتی که مثلاً در حوزه حدیث انجام می داده از نظر وزن علمی مطمئنا برجستهتر بوده، ولی امام میدانسته که با هنر آن شاعر یا آن هنرمندی که مطالب دین را در قالب هنر بیان می کند معارف دین ماندگار می شود.
• این تنوع بیان در ارایه مفاهیم دینی در رسانه ای مثل تلویزیون چه قدر موفق بوده؟
برازش: در رسانه آن شبکه و برنامه ای موفقتر است که رنگ و بوی دینی بیشتری داشته باشد. همانطور که میگوییم میان عبادات آن عبادتی بهتر است که لا الله الا الله را خالصتر و بیآلایشتر، با سرعت بیشتر و با عمق بهتری به مخاطب منتقل کند، در برنامه تلویزیونی هم میتوانیم بگوییم که برنامه، شبکه و یا رسانه ای موفق تر است که بتواند مفهوم لا الله الا الله را با تمام متعلقات درجان مخاطب عمیقتر، بیشتر و گستردهتر بنشاند.
• به لحاظ شیوه ارائه چه طور؟ پیام رسانی مستقیم یا غیرمستقیم، کدامیک موفق تر بوده اند؟
مطمئنا پیام غیر مستقیم تاثیرگذارتر است، در این شک نیست. امام صادق می فرماید: «کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم»، یعنی مردم را با غیر زبانتان، با عملتان به سوی خدا بخوانید. این پیام و فرمان صریح دین است. مطمئنا یک پدر اگر با عمل خودش بتواند پاکدامنی و پاکدستی را به خانواده اش بیاموزد اثر عمیق تری خواهد داشت.
• اما انگار این نگرانی در برنامهریزان مدیومهای تصویری هست که نکند پیام مورد نظر نرسد. چون خودشان را مکلف به رساندن پیام مورد نظر در پایان برنامه می دانند، خودبهخود اولین و سادهترین راه را انتخاب میکنند که همان پیام مستقیم است.
برازش: ببینید ما زمانی که دانشآموز ابتدایی یا راهنمایی بودیم به ما میگفتند که انشا باید یک مقدمه داشته باشد یک متن و یک نتیجه. بعضی از بچهها و شاید خود ما هم آن زمان فکر میکردیم در دو سطر اول کلمه مقدمه را باید مصرف کنیم و حتما هم در سطر آخر بنویسیم: «و اما نتیجه میگیریم». فکر میکردیم اگر آن کلمه نتیجهگیری را نگوییم معلم و بقیه دانش آموزها متوجه نمیشوند که ما نتیجه گرفتهایم؛ این طبیعی هست.
از سوی دیگر رسانه هفتاد میلیون مخاطب دارد. بعضیها میگویند که اینقدر پیچیده گفتید که نفهمیدیم، یک عده دیگر میگویند که این خیلی رو بوده و لازم نبود که بگویید. جمع میان دو این کار بسیار سختی است. یعنی کار باید طوری باشد که بعد از ارایه کسی که خیلی داناست نگوید این چه بود و آنکه با حیاست نگوید که پردهدری شده، و آنکه احتیاج دارد هم نگوید که چرا برای من ننوشتید و نساختید. یعنی این گستره مخاطب کار رسانه را سخت می کند.
• ولی رسانه ملی تجربه ارایه این کار سخت را با نمونههای موفقی داشته...
برازش: مثلا؟
• صاحبدلان...
برازش: این موفقیت نسبی است، خود من هم قائل به این هستم که صاحبدلان اثر برجستهای بود و اصلا جزو افتخارات است. ولی آن سریال هم معترض دارد.
• اما با توجه به کارهای اخیر صدا و سیما در حوزه سریال های دینی به نظر می رسد که داریم از نمونههای موفقی از این دست فاصله می گیریم، یعنی تجربههای موفق حتی به لحاظ محتوایی هم تکرار نمیشوند.
برازش: ببینید توانایی مدیریتی و توانایی هنری که در اختیار صدا و سیماست چه از نظر مالی و چه از نظر پشتیبانی این اجازه را می دهد که از بهترین کارگردان ها برای ساخت کارهای مناسبتی دعوت کنند. یعنی میل مدیریتی و ظرفیت هنری این است که بهترین ها با بهترین کارگردانان و نویسندگان ساخته شود.
• پس چه اتفاقی میافتد؟ گاهی انگار برنامهریزان نمیدانند که سال بعد فلان مناسبت کی هست. یعنی مثلاً صاحبدلان با فیلمنامه ای که نگارش آن هفت سال به طول انجامیده، ساخته میشود اما سریال های مناسبتی معمولاً در زمان کوتاهی کلید می خورند و فیلم برداری آنها در زمان پخش هم ادامه دارد.
برازش: خب اولا همان طور که گفتم یک مشکل تنوع مخاطب هست، از طرفی کسی دست نویسندگان موجود را نبسته که ننویسید. واقعا این طور نبوده و نیست. در مدتی که من چه در دوره آقای لاریجانی و بیشتر در دوره آقای ضرغامی در سازمان صدا و سیما بودم از سوی خود رئیس و معاونان مختلف سازمان برای اینکه پول بیشتری بدهند، وقت بیشتری در اختیار نویسنده و کارگردان قرار بدهند و از یک سال قبل یا بیشتر مثلا سریال های ماه رمضان را سفارش بدهند هیچ منعی وجود نداشته. یعنی هیچ مدیر شبکه و هیچ مدیر فیلم و سریالی از طرف رییس سازمان برای سفارش نگارش سریال ماه رمضان - حتی با علم به اینکه تعدادی از آنها دور ریخته و یا آرشیو شود- محدود نبوده.
مطمئنا اگر یک متن پختهای چند سال رویش کار بشود، نویسنده توانا باشد و خوب این مفاهیم را خودش فهم کرده باشد درصد قابل توجهی از مسیر ساخت فیلم حل است؛ ولی ظرفیت همین است.
• یعنی جامعه فیلم نامه نویسان و کارگردانان ظرفیت سنجی نشده اند؟
واقع قضیه این است که الآن یک دستور عام یا دعوت عامی از سوی رئیس سازمان چندین بار صورت گرفته که نویسندههایی که حاضرند مفاهیم ارزشی را منتقل کنند بیایند. حتی از آقای علیرضا طالب زاده نویسنده صاحبدلان بعد از نگارش و ساخت این فیلم تقدیر شد و از او خواهش کردند که اگر می شود دوباره چنین کارهایی بنویسد، ولی ایشان کارگردانی را ترجیح داده، به هرحال زور که نمیشود کرد.
یا مثلا همین آقای علیرضا افخمی که ده سال است در زمینه ساخت کارهای ماورایی با ایشان همراه هستیم و صاحب تجربه شده، به زبان مختلف از او خواهش شده است و دستور اداری داده شده است که شما در این زمینه که آمدهاید و متخصص شدهای دیگر سراغ کار دیگری نرو چون برای کارهای دیگر دیگران هستند، ولی انسان ها مختارند. مخصوصا در کارهای هنری اول باید دل حرکت کند بعد سایر جوارح.
• چرا این اتفاق درباره افراد موفق این حوزه ها می افتد؟
خب بعضی وقت ها کسی که کار مذهبی یا ماورایی می کند خودش حس میکند که من احتیاج به تنوع دارم، خیلی هم نمیشود اجبارش کرد. آدمیزاد است دیگر، همچنین ممکن است این ترس وجود داشته باشد که نکند من با این ژانر خاص در جامعه مطرح بشوم. و هزار تا انگیزه و هزار تا مشکل دیگر.
ادامه دارد...
پایان پیام/
نظر شما