به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، در کانال تلگرامی بی نهایت (@bayenatt110) براساس بیانات و کتب مرحوم استاد علی صفایی حائری آمده است:
سؤالى كه اينجا مطرح می شود، اين است كه آيا وقتى مى خواهيم جامعه اى اسلامى به وجود آوريم، لازمه آن اين است كه همه افراد جامعه عوض شوند؟ يا وقتى مهره هاى حساس ساخته شدند، مردم خود، گروه گروه به راه مى آيند:«يَدْخُلُونَ فِى دِينِ اللَّهِ افْوَاجاً»
براى دگرگون كردن يك جامعه، لازم نيست تك تك افراد جامعه را دگرگون كنيم؛ چون مهره هايى وجود دارند كه ركن و كليد يك جامعه هستند و با تغيير آنها، جامعه نيز دگرگون مى شود.
دو اقليت در جامعه هستند و يك اكثريت. «اقليت اوّل» كسانى هستند كه زود ساخته مى شوند و سازنده هم هستند. «اقليت دوّم» كسانى كه زود مى گندند و مى گندانند و «اكثريت» هم نسل واسط است.
وقتى مى خواهيم جامعه اى اسلامى بسازيم، لزومى ندارد كه همه افراد مسائل را با خون و پوستشان احساس كرده باشند؛ كه عرش خدا را، فقط هشت مَلَك به دوش گرفته اند: «يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانَيِةٌ».
براى دگرگون كردن يك جامعه، تنها چند مهره اساسى و كليدى كافى است كه امیرالمومنین امام على (ع) مى فرمود: «اگر براى من يك نفر مثل مالك بود، بار سنگين شما بر من، سبك مى شد».
اين نكته را هم بگويم كه اين مهره ها، مرحله به مرحله با ديگران كار مى كنند. اين طور نيست كه تحميلى داشته باشند و همه آنچه را که فهميده اند، يكباره به ديگران منتقل كنند كه اين ظلم است.
اين چنين جمعى كليدهاى نفوذ؛ يعنى ساختن، يا خراب كردن يك جامعه هستند و جامعه با آنها بالا و پايين مى شود.
اين طور نيست كه در اين جامعه همه «زبدة الاخيار» باشند. منافق ها و فاسق ها هم وجود دارند، ولى اين جمع كليدى و اساسى است كه عهده دارِ كارِ كلىِ جامعه است و اين جامعه كه از آن جمع و مهره هاى كليدى برخوردار است، مى تواند بار حكومتى اسلام؛ يعنى نظام سياسى آن را تحمّل كند.
در اين جامعه، كمبودها و خلأءها را افراد با حضور و شهادتشان و با ديدى كه دارند؛ يعنى آزادى از شغل ها تأمين مى كنند.
نظام اجتماعى اسلام، اين چنين شكل مى گيرد. در اين نظام، عواملى، عوامل رشد و عواملى، عوامل پاسدار و عواملى هم، عوامل سازنده اين جامعه هستند.
عوامل پاسدار، از درون امر به معروف و نهى از منكر و از بيرون جهاد و مبارزه است.
عوامل سازنده جامعه هم، همان شناختها و اهداف هستند، نه غريزه و عادت و نه قوميّت و مليّت و نه روابط توليدى و اقتصادى كه توضيح داده شد.
برگرفته از کتاب حرکت، ص 127 و 128
نظر شما