به گزارش خبرگزاری شبستان: یکی از امتیازات منحصر بفرد شیعه، داشتن رهبران فکری جوان است. هیچ جریان فکری و نهضت علمی، فرهنگی و راهبری در طول حیات انسان، مانند جریان و نهضت شیعه رهبرانش جوان نبوده و نیستند.
میانگین سن آغاز امامت در امامان علیهم السلام 25 سال است. سن امامان علیهم السلام در زمان رسیدن به مقام امامت بدین شرح است:
امیرالمومنین علیه السلام 32 سال،
امام حسن مجتبی علیه السلام 37 سال؛
امام حسین علیه السلام 48 سال؛
امام سجاد علیه السلام 23 سال؛
امام محمد باقرعلیه السلام 38 سال،
امام جعفر صادق علیه السلام 31 سال؛
امام موسی کاظم علیه السلام 20 سال؛
امام رضا علیه السلام 35 سال؛
امام جواد علیه السلام 8 سال؛
امام هادی علیه السلام 8 سال؛
امام حسن عسکری علیه السلام 22 سال
و امام مهدی علیه السلام 5 سال.
و شیعه با این پیشینه، چشم به دولتی دوخته است که یارانش جوان هستند.
دولت امام مهدی علیه السلام زیبایی های فراوان و جلوه های بی بدیلی دارد که تا کنون هیچ مشابهی – با تمام خصوصیات – برای آن دیده نشده است. رهبر جوان، یاران جوان و رجعت جوانان تنها از مولفه های حکومت امام زمان علیه السلام است.
رهبر جوان
در روز ظهور و قیام جهانی امام عصرعلیه السلام ظاهر امام(عج) با توجه به سن واقعی ایشان بسیار جوان است.
اباصلت هروی از امام رضا علیه السلام می پرسد: «علامت قائم شما وقتی ظهور می کند، چیست؟» امام(ع) می فرمایند: «علامت وی این است که از لحاظ سن، پیر است؛ ولی بیننده گمان می کند او چهل ساله یا کمتر است. نشانه او این است که با گذشت روزها و شب ها، پیر نمی شود؛ تا زمان رحلتش فرا رسد!»(1)
ریان بن صلت هم از امام رضا علیه السلام می پرسد: «آیا شما صاحب الامر هستید؟» امام(ع) می فرمایند: «من صاحب امر هستم؛ وی نه آن صاحب الامر که زمین را پر از عدل و داد می کند، چنان که پر از ظلم شده است. چگونه با این ضعفی که در بدن من می بینی می توانم صاحب الامر باشم؟ صاحب الامر کسی است که وقتی ظهور کند به سن پیران و به شکل و صورت جوانان است و بدنی نیرومند دارد که اگر دست مبارکش را به طرف بزرگ ترین درخت روی زمین دراز کند آن را از ریشه بکند؛ ... عصای حضرت موسی علیه السلام و انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام با او خواهد آمد. او چهارمین فرزند من است . خداوند متعال او را تا هنگامی که بخواهد در پشت پرده غیبت نگه دارد. سپس ظاهر شود و زمین را پر از عدل و داد کند؛ آن چنان که پر از جور و ستم شده باشد. گویی با چشم خود می بینم در حالی که مردم به یاس و نومیدی دچار شده اند ندای آسمانی را می شنوند که این ندا از مسافت دور همچون فاصله نزدیک شنیده می شود. او برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب خواهد بود.» (2)
با توجه به این روایات و احادیث دیگر که در آن واژه «شابّ» آمده است در می یابیم که رهبر دولتی که همه انبیا و اولیا چشم انتظار آن هستند، «جوان» است. در برخی دیگر از روایات همراه این واژه قیدهای دیگری نیز آمده است:
- شابٌ حَدَثٌ؛ جوانی نورس (3)
- شاباً مُوَفَّقاً؛ جوانی کامل(4)
- شابٌ بعدَ کِبَرَ السِّن؛ جوان است با این که سنش زیاد است. (5)
- شیخ السِّن شابًّ المنظر؛ سنش زیاد و چهره اش جوان است. (6)
این ویژگی منحصربفرد امام زمان علیه السلام در روایات معصومان علیهم السلام این گونه بیان شده است: حکم بن ابی نعیم می گوید: در مدینه خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم و گفتم: «من میان رکن و مقام نذر کرده ام هنگامی که شما را در مدینه ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم جز این که دانسته باشم آیا قائم آل محمد صل الله علیه و آله شما هستید یا نه؟» امام(ع) چیزی نفرمودند. حدود یک ماه گذشت. روزی در یکی از کوچه های مدینه مرا دید و فرمود: «تو هنوز اینجا هستی؟» گفتم: «آری به شما گفتم که چه نذری دارم و شما چیزی به من نفرمودید.»
فرمودند: «فردا صبح بیا منزل و پرسش خود را بپرس.» فردا صبح به خدمتش مشرف شدم؛ فرمودند: «پرسش خود را بپرس.» عرض کردم: «من میان رکن و مقام روزه و صدقه ای نذر کردم که هنگامی که شما را در مدینه ملاقات کردم از مدینه بیرون نروم جز این که دانسته باشم آیا شما قائم آل محمد صل الله علیه وآله هستید یا نه؟ اگر شما باشید از شما جدا نشوم تا در حضورتان شمشیر بزنم و اگر شما نباشید به دنبال کار و زندگی خود بروم.
امام(ع) فرمودند: «ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم». گفتم « آیا شما مهدی هستید؟» فرمودند: « همه ما به سوی خدا هدایت می کنیم». گفتم: «آیا شما صاحب شمشیر هستید؟» فرمودند: «همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیر هستیم.» گفتم: «آیا شما آن کسی هستید که دشمنان خدا را می کشد و دوستان خدا را عزت می بخشد و دین خدا را آشکار می سازد؟»
فرمودند: «ای حکم! چگونه ممکن است من، او باشم؟ در صورتی که من به 45 سالگی رسیده ام؛ ولی صاحب این امر از من به سن کودکی نزدیکتر است و بر پشت مرکب، از من چابک تر است.» (7)
پی نوشت ها :
1. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 652 – بحارالانوار ج 52 ص 285
2. شیخ صدوق، کمال الدین ، ج 2، ص 376
3. قرب الاسناد، ص 21
4. غیبت نعمانی، ص 268
5. کمال الدین ج1 ص 327
6. الملاحم والفتن ص142
7. بحارالانوار ج 51 ص140
منبع: «قرآن، مهدی علیه السلام و جوانان»، محمدرضا نصوری
نظر شما