دکتر سلمان کونایی، جرمشناس و استاد دانشگاه با بیان اینکه دوران نامزدی بهترین، ارزشمندترین و انسانیترین دورانی است که در حقوق ایران به ناجوانمردی فراموش شده است، گفت: در گذشته در مناطق مختلف کشورمان جوانان سه سال نامزد میماندند حالا اینکه این ازدواج سر می گرفت یا خیر مهم نبود حداقل خانواده ها جغرافیای یکدیگر را شخم می زدند یعنی با آمد و رفت، خانواده ها و اقوام آنها شناخت بیشتری نسبت به یکدیگر پیدا می کردند ولی متاسفانه امروزه این فرهنگ خوب برچیده شده و نتیجه آن هم افزایش میزان طلاق در جامعه می باشد.
وی با بیان اینکه بیشتر خواستگاران مستعدترین دروغگویان عالم و تاریخ هستند، بیان کرد: یعنی بیشترین استعداد دروغگویان در میان خواستگاران یافت می شود. اگر کسی در عمرش هم دروغ نگفته باشد به محض اینکه به مقام خواستگاری ترفیع پیدا می کند شروع به دروغگویی می کند ولی این دروغگویی را می توان در کمترین زمان ممکن هویدا کرد، کافی است 6 ماه با یکدیگر رفت و آمد داشته باشند.
کونایی با انتقاد از عملکرد اشتباه سیستم تصریح کرد: سیستم به ما می گوید ازدواج کن ولی در رسانه ملی فرهنگی را ترویج می کند که تو در هنگام خواستگاری خجالت می کشی که بگویی از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نیستی یا پدرت شغل مناسبی ندارد. وقتی سوال می شود چرا خواستگارها صادقانه جلو نمی آیند به این دلیل است که سیستم ما فرهنگسازی نکرده که تو خودت را معرفی کنی. اگر ما بتوانیم خود و هویت مان را کتمان نکنیم یعنی پشت هویت های کاذب و جعلی پنهان نشویم آن زمان در همه عرصه ها موفق خواهیم بود که ازدواج بدیهی ترین مولفه آن است ولی سیستم ما نمی پذیرد.
این جرمشناس در ادامه افزود: اگر پسری به خواستگاری دختری برود و عنوان کند من با این ویژگی و حقوق 500 هزار تومانی به خواستگاری شما آمدم ولی پشت کار دارم اگر شما کمکم کنید موفق می شوم قطعا به ایشان می خندید چرا چون سیستم ما را جامعه پذیر نکرده است لذا تا این مشکلات حل نشود مجبوریم در قدم اول چیزهای دیگری حتی دروغ بشنویم.
این استاد دانشگاه اذعان کرد: به دلیل همین مشکلات است که جوانان از بالا رفتن سن ازدواج بیشتر استقبال می کنند و راهی جز این هم ندارند چون سیستم ما مانند کشور کانادا یارانه حمایتی برای جوانان و زنان بیوه ندارد لذا ما نیازمند یک بانک خانواده مانند این کشور هستیم.
وی اظهار کرد: چقدر خوب است که افراد در زندگی شان به آرامش برسند و یکدیگر را در درجه اول یک دوست خوب برای هم بدانند، اگر زن و شوهری دوست نباشند زن و شوهر نیستند.
کونایی با اشاره به ازدواج های عنوانی یا سمتی در جامعه خاطرنشان کرد: در این ازدواج چون دختر و پسر فرزند فلان مقام یا مسئول هستند با یکدیگر ازدواج می کنند. نوع دیگر ازدواج ها ازدواج ناشی از پارامترهای اقتصادی می باشد یعنی دختر فقط با ماشین طرف ازدواج می کند نه با خود وی.
این استاد دانشگاه با اشاره به طلاق عاطفی در جامعه تصریح کرد: طلاق عاطفی ریشه در این دارد که ازدواج پایه و اساس ندارد به این صورت که زن و شوهرها به هم می گویند به خاطر بچه ها با هم باشیم ولی هر کاری دوست دارید بکنید یعنی جسما کنار هم هستند و روحا در دنیای دیگری می باشند لذا عوامل مختلفی در به وجود آمدن طلاق عاطفی در جامعه ایفای نقش می کنند.
وی ادامه داد: ازدواج هایی که بر مبنای پارامترها، عوامل یا شاخص های بیرونی صورت می گیرد دارای یک سری فاکتورهای مسخره تحمیلی می باشد، اینکه چون ما خانواده سیاسی هستیم دامادمان هم باید از یک خانواده سیاسی باشد. در واقع یک سری شاخص های خارج از هویت دارد به خاطر اینکه این خانواده ها با شرایط یکدیگر ازدواج کردند. در واقع ازدواج شرایطی یعنی ازدواجی که متوجه فاکتورهای بیرون از شخصیت فرد است و شناخت افراد از یکدیگر اصلا مهم نیست حتی اگر طرف مقابل فرد عصبی هم باشد اشکالی ندارد؛ همین که ماشین، زندگی و کار خوبی دارد، کفایت می کند این در حالی است که ما نمی توانیم با کار، ماشین و درآمد طرف زندگی کنیم بلکه شناخت از شخصیت و هویت افراد از یکدیگر بسیار مهمتر است.
این جرمشناس تصریح کرد: همسر واقعی کسی است که بفهمد و بداند چون تو را دوست دارد می خواهد کنارش باشی حالا تو می خواهی زشت یا زیبا باشی، قدبلند یا کوتاه قد باشی، فقیر یا غنی باشی ولی الان برعکس شده گفته می شود چون فقیر هستی با شما ازدواج نمی کنم چون غنی هستی ازدواج می کنم سوال اینجاست پس خودم کو، خود من کجا هستم و کجا می روم؟ این سوالات را باید پاسخ داد یا پرسیده شود که وقتی می گوییم زن و شوهر باید کفو هم باشند، زن و شوهر باید اصالت داشته باشند، منظور ما از این واژه ها چیست؟ یعنی چون پدر یکی کارگر و دیگری معلم است اینها نمی توانند کفو هم باشند در صورتی که اینگونه نیست این مسایل باید حل شود. باید اجازه دهیم جوانان ابتدا با یکدیگر صحبت کنند و حداقل سه ماه با یکدیگر رفت و آمد داشته باشند و منظور از این رفت و آمد این نیست که فقط دختر و پسر با هم به رستوران بروند بلکه منظور این است که خانوادهها و حتی اقوام طرفین با یکدیگر رفت و آمد داشته باشند و خانواده ها را در شرایط مختلف قرار دهند وگرنه این جاهلانه است که بگوییم آشنایی با رفت و آمد این است که دختر و پسر به تنهایی برای تفریح به بیرون بروند.
نظر شما