همراه با عطر اردیبهشت/ معلم بودن یک تفکر و اندیشه است

خبرگزاری شبستان:​ معلم بودن یک تفکر و اندیشه است برای آنان که فقط درس را لابه لای دفترهای مشق جا نمی‌گذارند و با اعداد و ارقام به بازی نمی گیرند. آنان رسم زندگی و معرفت را با منش و عمل خود به نسل های بعد می آموزند.

خبرگزاری شبستان- گیلان، در جستجوی لغوی نام اردیبهشت بودم، نامی که بوی بهشت می دهد. در جایی خواندم که اردیبهشت یعنی راستی و درستی، تقدس، قانون و  پاکی....

 

دیدم چه تعابیر زیبا و کاملی. چقدر با حال و هوای روزهای این ماه شباهت دارد، اردیبهشت.

 

اما من به دنبال اردیبهشت نبودم. به دنبال مردی بودم که عطر اردیبهشت می داد، مردی که به تعبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(ره)، خدمتی که ایشان به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از مرحوم مطهری هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثنا آثارش خوب است». ایشان بی استثنا آثارش خوب است؛ انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان، خدمت های بزرگ کرده است این مرد عالی قدر.

 

آری، استاد شهید مرتضی مطهری که روز شهادتش در ۱۲ اردیبهشت سال ۵۸ منجر شد تا به پاس خدمات ارزنده این استاد بزرگ، روز«معلم» نامگذاری شود.

 

شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد كه بتواند شأن خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یكی از آن معلمان راستین است كه اولاً با نگاه تركیبی به همه معارف بشری نظر می كند و ثانیا تمامی تلاش های علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را كامل می سازد.

 

یک معلم در کنار تحصیل و یا داشتن یک موقعیت شغلی، باید استعداد، توانایی و مهارت برقراری ارتباط با انسان ها را بیشتر از سایر حرفه ها داشته باشد.

 

یادم می آید گاهی وقتی دانش آموزان پدرم بعد از ظهرها و عصرها به در خانه می آیند و با او در مورد مسایل مختلفی که احتیاج به صحبت و مشاوره داشتند ساعت ها گفتگو می کردند... افتخار می کردم که او یک معلم است.

 

خاطرات خوبی که هنوز خودم با معلم کلاس سوم ابتدایی ام به یاد می آورم همه دلیل بر خوب بودن این قشر است که رد پای عشق را از روی تخته های سیاه مدرسه به اعماق قلب و روحمان کشاندند.

 

 معلم بودن یک تفکر و اندیشه است برای آنان که فقط درس را لابه لای دفترهای مشق جا نمی‌گذارند و با اعداد و ارقام به بازی نمی گیرند. آنان رسم زندگی و معرفت را با  منش و عمل خود به نسل های بعد می آموزند.

 

البته نمی شود بدرفتاری ها و کج سلیقگی های تربیتی بعضی از معلم ها را انکار کرد، ولی باید منصف باشیم، کم نیستند معلمانی که به عینه درس ایثار به دانش آموزانشان دادند و با انجام دادن یک کار اخلاقی و ارزشی، واژه ایثار اجتماعی را برای نسل جدید معنا کردند.

 

در خبرها که جستجو می کردم با نام معلم هایی آشنا شدم که هر کدام به نوعی فرشته های زندگی کودکان سرزمین من بودند، کسانی که یادمان دادند تا یادمان باشد این نیکی است که می ماند و لاغیر.

 

*حسن امیدزاده، معلم فداکار گیلانی که در یک حادثه آتش‌سوزی در مدرسه محل خدمتش، جان چند دانش آموز را نجات داد و خودش از ناحیه سر، صورت و گردن دچار سوختگی شدید شد و سال ها با این زخم بر تن و روحش زندگی کرد تا دار فانی را وداع گفت.

 

*علی بهاری معلم دیگری از توابع استان اردبیل که برای نجات جان دانش‌آموزش نیمی از کبد خود را به وی اهدا می‌کند.

 

* کاظم جعفری معلم آذربایجان غربی که هزینه حج خود را برای درمان دانش‌آموزش که مبتلا به سرطان بود اهدا کرد.

 

* محمدعلی محمدیان معلم فداکار مریوانی که به خاطر شاگرد سرطانی اش موی سر خود را تراشید.

 

* حمیدرضا گنگوزهی، معلمی که خودش زیر آوار ماند تا ۳ دانش آموزش نجات یابند.

 

* معصومه خوش کام، معلم تهرانی که پس از عمل جراحی دیسک کمر با وجود تجویز پزشک به استراحت مطلق با تخت بیمارستان در کلاس درس حضور یافت و به کار خود ادامه داد.

 

* ثریا مطهر نیا معلم کردستانی که برای درمان دانش آموز بیمارش هر ماه با وی به تهران آمد و تا پایان درمان در بیمارستان ماندگار شد و پیگیر درمان ۱۵ دانش آموز بیمار دیگر است.

 

و معلمان دیگری چون مرحوم کاظم صفرزاده، معلم یکی از مناطق عشایری از توابع استان لرستان- مرتضی اصغری معلم آذربایجان شرقی- شکرعلی فرزاد معلم کهکیلویه و بویر احمدی- پیرمراد شاهونوند، دبیر خوزستانی آموزش و پرورش و.... و بی شک صدها و هزاران معلم دیگری که هنوز گمنام هستند.

 

و در این بین، معلمان شهیدی که پای ارزش های دین و نظام به جبهه های حق علیه باطل رفتند و آنجا به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

 

و به حق باید گفت که راه معلمان، راه هدایت است. راه انبیاست. همانطور که امام خمینی(ره) فرمودند:

 

«نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست. انبیا هم معلم بشر هستند. نقش بسیار حساس و مهمی است؛ و مسئولیت بسیار زیاد دارد.

 

معلمی نقش مهمی است که همان نقش تربیت است که - إخراج مِنَ الظلمات إلی النور آنهایی که اللّه‏ُ وَلیُّ الَّذیِنَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمٰاتِ إلَی النُّورِ همین سِمَت معلمی است. خدای تبارک و تعالی این سِمَت را به خودش نسبت می دهد که خدای تبارک و تعالی ولیّ مؤمنین است؛ و آنها را از ظلمات اخراج می‏کند به سوی نور. و معلم اول خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم را از ظلمات به وسیلۀ انبیا و به وسیلۀ وحی مردم را دعوت می کند به نورانیت؛ دعوت می کند به کمال؛ دعوت می کند به عشق، دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است. دنبال او انبیا هستند که همان مکتب الهی را نشر می دهند، و آنها هم شغلشان تعلیم است؛ معلمند، معلم بشرند. آنها هم شغلشان این است که مردم را تربیت کنند و انسان را تربیت کنند که از مقام حیوانیت بالا برود و به مقام انسانیت برسد.(صحیفه امام، ج‏9، ص 291)

نوشین کریمی

کد خبر 626041

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha