به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، در روز سوم شعبان سال چهارم هجری، خانه حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین امام علی(ع) غرق سرور و شادی بود، چرا که دومین فرزند دلبندشان امام حسین(ع) پا در عرصه خاکی نهاد و به این ترتیب پنجمین معصوم از خاندان آل الله در آسمان عصمت و طهارت طلوع کرد.
به منظور گرامیداشت سالروز ولادت سرور و سالار شهیدان عالم، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) گفت وگویی با حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری، استاد درس خارج فقه حوزه علمیه و رئیس موسسه معارف وحی و خرد و صاحب کتاب «امام حسین(ع) پیشوای روشناییها» انجام دادیم که در ادامه می آید:
امام(ع) پیش از آغاز جنگ این دعا را بر زبان جارى کرد: «اللهم انت ثقتى فى کل کرب و رجائى فى کل شدّه و أنت لى فى کل امر نزل بى ثقه و عُدّه…» خدایا در هر سختى اعتماد من تویى و در هر دشوارى امید من تویى و در هر کارى که بر من فرود آید اعتماد و سرمایه من تویى.
در دو صحنه از رویدادهاى تلخ کربلا یکى از زیباترین جملات و زمزمههای عارفانه بر زبان امام جارى شد، مضمون آن جمله این است: «چون آنچه بر سر من میآید در مرأى و منظر الهى است بر من آسان است«.
نخستین صحنه زمانى بود که امام (ع) در لابهلای نبرد به خیام برگشت و فرزند خردسالش عبدالله رضیع [علیاصغر شیرخوار] را طلبید تا با او خداحافظى کند و خواهرش زینب آن فرزند را درحالیکه چشمانش از شدت تشنگى در حدقه فرورفته بود، به امام داد. امام حسین (ع) فرزندش را در دامن خود نشاند و فرمود: چون جدّ تو مصطفى دشمن این مردم است، آنان از رحمت خدا دورند؛ و چون خواست او را ببوسد، تیر حرمله بن کاهل آمد و بر گلوى علیاصغر نشست. امام دست خود را زیر گلوى او گرفت و وقتى دستپر از خون شد آن را به سمت آسمان پرتاب کرد درحالیکه میفرمود: «هوّن ما نزل بى انه بعین الله تعالى
در دومین برگ کتاب عرفان هنگامی که امام (ع) به تنهایی به کارزار میپرداخت و هجوم سپاه سنگ دل عراق بر امام سخت شد و تشنگى بر ایشان فشار آورد، تیرى بر پیشانى امام نشست. پس از بیرون آوردن تیر، خون بر چهره امام جارى شد. امام لختى ایستاد تا شاید استراحتى کرده باشد. در این هنگام مردى پلید سنگى بهسوی ایشان پرتاب کرد؛ سنگ به پیشانى امام برخورد کرد و چون خون بر چهره جارى شد امام لباس خود را بالا گرفت تا خون را از چشمانش پاک کند.
در این لحظه شخصى دیگر با تیرى که سه شعبه داشت قلب امام را نشانه گرفت. تیر بر قلب امام (ع) نشست و فرمود: بسمالله و بالله و على ملّه رسول الله… آنگاه تیر را از پشت سر خود بیرون کشید و خون همچون ناودان از بدن ایشان جارى میشد. امام دست خود را زیر جراحت گرفت و هنگامیکه از خون پر شد آن را بهسوی آسمان پاشید درحالیکه این جمله را ترنم داشت: «هوّن على مانزل بى أنه بعین الله.»
گذشته از دعاى عرفه، دعاها و مناجات امام حسین (ع) در کربلا بهویژه در روز عاشورا نیز لبالب از عشق و عرفان بیمنتهاست.
این حوادث تلخ پیدرپی همچون باران بر سر امام فرود آمد و ایشان بهجای ناله و شکوی از این مصائب میگفت: چون این تلخیها در محضر الهى انجام میگیرد بر من آسان است. آیا این جمله بیانگر تبلور عالیترین درجه عشق و عرفان الهى در قلب امام حسین (ع) نیست؟! آیا جز این است که اگر عاشقى در حضور معشوق خود و درراه عشق او آلام و سختیهای پیدرپی را تجربه کند، چون میداند که معشوق او نظارهگر چنین صبر و پایدارى است، مصائب بر او آسان میگردد؟! آیا مفهومى جز عشق حقیقى به خداوند میتواند تفسیرگر این جملات و صحنههای شگفتآوری ازایندست باشد؟!
مناجات آخر امام حسین (ع) که در آستانه شهادت بر زبان ایشان جارى شد نیز عالیترین نمود عشق و عرفان است.
این مناجات زمانى بیان شد که زخمهای مکرّر بر بدن امام (ع) وارد آمده و هر کس با هر چیزى که در دست داشت براى تقرب نزد پرچمداران تاریکى بر پیکر امام ضربتى وارد میساخت.
هلال بن نافع در توصیف این لحظات چنین میگوید: «قسم به خدا هرگز کسى را در حال مرگ و غلتیده در خون، زیباتر و نورانیتر از حسین(ع) ندیدم. نورانیت چهره و زیبایى هیبت او چنان مرا مشغول خود ساخت که قتل ایشان را از یاد بردم.»
امام حسین (ع) در آستانه شهادت نیز دست به آسمان دراز کرد و چنین گفت: خدایا! جایگاه تو متعالى و جبروتت عظیم و عقوبتت شدید است و تو بینیاز از خلقى.
تو را از سر نیاز میخوانم و از سر فقر به سوی تو روى میآورم و از سر خوف نزدت پناه میگیرم و از سر اندوه ناله میکنم و از سر ضعف و ناتوانى از تو یارى میجویم؛ و براى کفایت کارم به تو توکل میکنم. خدایا میان ما و این قوم تو داورى کن… خدایا بر حکم تو صبورم، اى پناه کسى که بیپناه است. اى ماندگارى که پایانى ندارد، اى زنده کننده مردگان؛ اى کسى که گواه اعمال هر انسانى. میان من و اینان داورى کن که تو بهترین داورانى!»
نظر شما