به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه: بعثت پیامبر(ص) یا برانگیخته شدن آن حضرت(ص) به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز میشود. بعثت پیامبر اسلام(ص) حادثهای بسیار بزرگ در سرنوشت هدایت بشری بوده و عظمت این امر سبب میشد که خداوند متعال به عنوان مقدمه این امر بزرگ، تربیت و پرورش آن حضرت را به عهده داشته و ایشان را برای آینده دشواری که در پیش رو داشتند، آماده سازد. به مناسبت سالروز بعثت نبی اکرم(ص) گفتگویی داشتیم با دکتر سید علیرضا واسعی، دانشیار گروه هنر و تمدن اسلامی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که در ادامه می آید:
می دانیم که نهضت نبوی، انقلابی تکاملی بود، بر عکس انقلاب های انحطاطی، دگرگونی اعتقادی و اخلاقی، مقدم بر دگرگون سازی سیاسی، نظامی و… شکل گرفت، پیامبر(ص) چگونه جامعه جاهلی را به جامعه نبوی تبدیل کرد؟
بدون هیچ تردیدی نقش و کارکرد پیامبر اسلام(ص) در تاریخ بشری کمنظیر است. اینکه انسانی بدون پشتوانه و توان نظامی و در مدت کوتاهی بتواند جامعه و امتی را ایجاد کند که به گواه همگان با آنچه بودهاند، تفاوت بنیادین داشته باشند، اقدامی معجزه گون است، اما این نقشآفرینی چشمگیر، جدای از لطف و توفیق الهی که در همه زمانها و برای همه پیامبران بوده، به زعم بنده تابع عناصر متعددی بود که دو مورد آن از اهمیت به سزایی برخوردار است؛ یکی نیک خلقی و ملاطفت رسول خدا(ص) بود که به تعبیر قرآن اگر فردی خشن و سختدل بود افراد از گرد او پراکنده میشدند.
این ویژگی موجب گرایش اقشار مختلف جامعه، از کودک، جوان، زن، مرد و حتی ثروتمندان و بزرگان عرب که علیالقاعده حضور و وجود آن حضرت (ص) به سودشان نبود، میشد.
دیگر همت و پشتکاری آن حضرت (ص) بود که شبانهروزش را پرکرده بود تا آنجا که خداوند میفرماید با چنین تلاشی خود را در معرض خطر قرار میدهی. از دل این ویژگی دو خصلت بلند انسانی آن بزرگ شایسته ذکر است؛ دغدغه هدایت و اصلاح آدمیان و دیگر ازخودگذشتگی و ایثار؛ بنابراین میتوان علت اصلی موفقیت پیامبر (ص) را در والایی و پرکوششی ایشان شناسایی کرد.
از آنجایی که «اخلاق پیامبر همان قرآن است» و به خوبی این مسئله برای همگان روشن است که اعراب آن زمان اکثریت بادیه نشین و جاهل بودند و از آداب و معاشرت چندانی نیز برخوردار نبودند،این سوال پیش می آید که پیامبر(ص) چگونه ارزشهای والای انسانی را در جامعه گسترش و رواج داد؟
آدمیان در هر مقام و وضعیتی که باشند مسحور و مطیع نیکرفتاری و عطوفت دیگران میگردند، به ویژه اگر آن انسان در رفتار و گفتار خود صداقت داشته باشد. پیامبر(ص) به راستی انسان صادقی بود، چنانکه به آنچه میگفت خود عمل میکرد. این نکته شعاع وجودی وی را به زودی گسترد و بر اطرافیانش افزود. صداقت و درستکاری ایشان تا به آنجا بود که پیش از بعثت به «امین» شناخته بود و این وصف از عمق بالایی بهره دارد.
انسان امین، کسی است که دیگران با آرامش به او اعتماد میکنند و طبعاً دل به او میبندند و فرمانهایش را به جان میخرند. البته پوشیده نیست که او برای گسترش ارزشها، هزینه های بسیاری کرد و سختی های زیادی کشید، اما بیش از هر چیزی خود او بود که دیگران را به سوی پاکی و والایی دعوت میکرد، آن هم نه بازور شمشیر یا اصرار و تبلیغ، بلکه با عمل و منش خود که بیشترین اثرگذاری در دعوت دیگران به سوی حقیقت و راستی دارد.
شیوه پیامبران، ازجمله رسول خدا(ص) در همین نکته با روش سیاستمداران متفاوت میشود. سیاستمداران با خشونت و سختگیری و با بهرهگیری از قوه قهریه با مردم روبرو میشوند، اما رهبران دینی، چنین نیستند. آنان با خود الگوسازی و مهربانی دیگران را به سوی راستی و درستی میکشانند.
در جامعهای که فساد، ربا، دخترکشی و قربانی کردن برای بتها رواج داشت به جامعهای تبدیل شد که مردم برای شهادت و برای کار خیر سبقت میگرفتند. به تعبیر مرحوم مطهری، انسانها ذاتاً یا فطرتاً در پی حقیقت، زیبایی، کمال و … میروند و در هر زمانی و هر جایی این کشش و گرایش وجود دارد.
جامعه عرب نیز با همه انحرافها و بیراهه رویهایی که داشت، باز در درون خودش از نابسامانی و کژی در رنج بود. به تعبیر دیگر اینهمه افراد جامعه نبودند که دچار زشتکاری و انحراف شده بودند، بلکه رهبران و سردمداران چنین بودند. پیامبر(ص) بیش از همه به سراغ جانهای پاک و رنجدیده رفت؛ سراغ جوانها، بردهها، زنان و افرادی که در زیر ستم زورگویان و ویژه خواران کمر خم کرده بودند.
اینان بیش از دیگران زمینه پذیرش حق را داشتند. در اینجا باید به این نکته نیز اشاره کرد که در جامعه عرب، بهویژه در عهد بعثت، بنا به دلایلی زمینه پذیرش حقیقت و گرایش به دیانت آسمانی تا حدی فراهم شده بود.
تاریخ نشان میدهد که از یکسو دستهای به دین حنیف روی آورده بودند، برخی به انزوا و خودسازی پناه برده و برخی نیز از روزمرگی بیمعنا و کسالتبار دلزده شده بودند و سنتهای اجتماعی و داشته های فرهنگی نیز آنان را ارضا نمیکرد. مخالفت نسل جوان باسنت گرایان جامعه در امور دینی و اجتماعی مصداق روشن چنین تحولی است. در این وضعیت پیامبر اسلام (ص) وارد صحنه شد و با اصول تبلیغ حساب شده و تربیت روشمند به اصلاح افراد و جامعه پرداخت و نتایج خوبی به دست آورد.
شاید ذکر این نکته خالی از فایده نباشد که جامعه عرب از منطق عقلانیت چندان برخوردار نبود، به همین سبب به جهل و بیخردی شهره شدند (عرب جاهلی)، اما واقعیت آن است که دخترکشی یا قربانی کردن فرزند برای بتها امر رایجی نبود، هرچند فرهنگ نامقبولی نیز نبوده است.
اساساً احترام به خدایگان جزو خصلتهای همه آدمیان باورمند است و قربانی کردن یا اهدای بهترینها بهپای آنها نیز در همیشه تاریخ وجود داشته است. اسلام و ادیان آسمانی برای زدودن اندیشههای خرافی و بها دادن به انسان آمدهاند تا بیش از هر چیزی ارجمندی انسان را به خودشان بقبولانند. پیامبر(ص) در این راستا وارد عمل شد. بدیهی است این نگاه برای بیشتر آدمیان پذیرفتنی و محترم است.
به نظر می رسد که حضرت محمد(ص) در جریان تغییر، تبدیل و گذار از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى از شیوه فرهنگى بهره جسته است زیرا همانطور که فکر، اندیشه و باور انسان را تغییر کرد، رفتار و کردار او نیز تغییر خواهد کرد و تغییر در محتواى باطنى انسان ها عاملى سرنوشت ساز به شمار می آید و پیامبراکرم(ص) با تشکیل حکومت، فکر و فرهنگ را اولویت قرارداد، به نظر شما این روند چگونه صورت گرفت؟
روند تغییر جامعه جاهلی به جامعه انسانی و ارزشمدار، در یک دوره نهچندان دراز نشاندهنده آن است که پیامبر اسلام(ص) از توانایی بالا و قدرت رهبری بالایی برخوردار بوده است.
حضرت محمد(ص) برای شکل دادن به جامعه انسانی با گذر از جامعه جاهلی، هم به شیوههای تبلیغی صحیح تمسک جست، چنانکه نویسندگان زیادی با مداقه درروش های تبلیغی آن حضرت (ص) نشان دادهاند چه زیبا و اصولی در این عرصه گام نهادند، هم خود بهعنوان الگو پیشاروی دیگران قرار گرفت و هم قوانین و ارزش های متعالی را فراروی دیگران نهاد و از همه اینها مهمتر بر اصل حقوق انسان و برابری آنها در برخورداری از مواهب اجتماعی تأکید ورزید، ضمن اینکه تنبیه متجاوزان و مجرمان را نیز در دستور کار خود قرارداد.
مجموعه این اقدامات، به اصلاح جامعه منجر شد. خوب روشن است که در همه این مراحل، وحی الهی گرهگشایی برجسته داشته است و اگر یاری و دستگیری خداوند نبود، این موفقیتها نیز به دست نمیآمد.
بعثت پیامبر (ص) آغاز دگرگونی بنیادین جامعه عربی، بلکه جهان انسانی از بدی و کژی به سوی خوبی و راستی بود که بهزودی محقق گردید، اگر چه همیشه سودجویانی در کمین رهزنی بوده و هستند، اما راهی که آن حضرت (ص) آغاز کردند تا همیشه رهروانی به حقی را بهسوی خود میکشاند و آدمیانی را بهسوی حق و حقیقت برمیانگیزد.
نظر شما