به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، حسن رحیم پورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عصر دیروز یکشنبه، سوم اردیبهشت در همایش تکریم از اندیشههای شهید آیتالله محمدباقر صدر اظهار کرد: آیتالله محمدباقر صدر مجتهد و مجاهد بزرگی بود که متاسفانه امروز در دهه چهارم انقلاب به منزلت ایشان در محافل علمی ما به درستی اشاره نشده و نمیشود و اهمیت راهاندیشیهای نظامسازانه ایشان گویا به فراموشی سپرده شده است. نسلی که در دهههای 50 و 60 درگیر انقلاب بود کاملا بر این موضوع واقف است که ما اگر بخواهیم 10 متفکر بزرگ اسلامی را در آن دوران نام ببریم که اندیشهها، افکار و نوع موضعگیریها و مواضع فکری آنها در تکوین انقلاب و جمهوری اسلامی نقش داشته است یکی از آنها محمدباقر صدر است.
وی افزود: «حضور زمانشناسانه» و در عین حال کاملا مبتنی بر سنت حوزوی شیعی، «دفاع فلسفی به زبان روز از اندیشههای توحیدی» و «حضور در خط مقدم نظریهپردازی فقهی»، «نظریه پردازی اقتصادی» و «نظریهپردازی سیاست خارجی» ، «نظریهپردازی در نظامسازی داخلی» و ... از جمله ویژگیهای این مجاهد بزرگ است. هر جا که سرنخ هایی از تجدید نظامسازی شیعی درعصر جدید از زاویه فقه شیعی، به چشم می خورد یکی از افرادی که حضور سرنوشت ساز دارد شهید محمد باقر صدر است. فردی با آن سن کم، در حوزه نجف (آن روزها با دنیای بیرون خود قطع ارتباط کرده بود) این گونه وارد صحنه شده و در بیش از 10 عرصه نظریهپردازی میکند. نظریه پردازی هایی با استناد به «متد حوزوی ِمنابع ِفکرِ اسلام شیعی» وآشنا به زبان آکادمیک درعرصههای مختلف.
شهید صدر از سلسلهجنبانان عصر جدید شیعه است
رحیم پور ازغدی تصریح کرد: ایشان در حوزههای «فقهی و حقوقی» در «اقتصاد اسلامی»، «فقه اقتصادی» در حوزه «روابط بین الملل» در حوزه «مدیریتی و اجرایی» در حوزه «مدیریت کشور» و در حوزه «معارف شیعی» ( آن دسته از معارفی که از ناحیه جبهه ِ بی دین و ضد دین آن روز در ایران و عراق مورد هدف قرار گرفته بود) نظریهپردازی داشته است و به خصوص در گره زدن انتزاعیترین مفاهیم تئوریک با عینیترین مشکلات عملی و نظری جامعه، قطعا یکی از سلسلهجنبانان عصر جدید شیعه است. نه تنها شیعه بلکه جهان اسلام چرا که من دیدهام برخی از متفکران ِعرصه تمدنسازی (از اهل سنت) در کتابهای خود به نظریات ایشان استناد میکنند.
رحیمپور ازغدی تاکید کرد: قطعا شهید آیت الله محمد باقر صدر از جمله کسانی است که در تکوین فکر و ساختارسازی جمهوری اسلامی و قانون اساسی بعد از انقلاب اسلامی نقش داشته است.
یکی از ویژگی های مهم شهید صدر که امروز به فراموشی سپرده شده «نوع نگاه او» به علم و علم آموزی است. اغلب اندیشمندان، طلاب و دانشجویان و... در حوزه و دانشگاه گویا فراموش کرده اند که حوزه و دانشگاه وسیله است نه هدف! شهید صدر میگوید: «همچنان که در اصول فقه، «معانی حرفی» داریم و «معانی اسمی» و معنای حرفی ابزار است و به خودی خود جایگاهی ندارد فقه، اصول، فلسفه، کلام، رجال و ... همه روی هم یک معنای حرفی هستند یعنی همه اینها و همه فضل و فضایل حوزوی و دانشگاهی ما بنا بوده که وسیله باشد نه هدف. اما گویا برخی این اصل را فراموش کرده اند.»
»علم دینی» هم می تواند غیرنافع یا حتی مضر باشد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ابراز کرد: آیت الله صدر تصریح میکند که بنا بوده ما به دنبال علم نافع باشیم نه غیرنافع. در دعا به ما می آموزند که «رب زدنی علما نافعا»همه علوم به نافع و غیرنافع تقسیم می شوند. فقه، اصول، فلسفه، کلام، روانشناسی، پزشکی، مدیریت و ... حتی حکومتها نیز نافع یا غیر نافعاند. مقامها هم میتوانند نافع و غیرنافع باشند و غیرنافع خود به مضر و خنثی تقسیم میشود. علم میتواند حتی مضر باشد؛ همچنان که فیزیک، شیمی و مهندسی را میتوان بر ضد بشر به کار برد و بمب اتم و بمبهای شیمیایی ساخت فقه و اصول و کلام و عرفان را نیز میتوان بر ضد بشر استفاده کرد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: شهید محمدباقر صدر تذکر میدهد که هدف ما از این درس و بحثها در حوزه و دانشگاه این است که به اسلام و مسلمین کمک شود. اگر درس و بحث ها به قدرت اسلام کمکی نکند و تنها به فضل و شهرت و تعداد شاگردان ما اضافه کند ولی مشکلی از مسلمین حل نکند و به عزت اسلام خدمتی نکند همه این علوم (چه حوزوی و چه دانشگاهی) نافع نیست و اگر مضر نباشد غیرنافع است.
وی تاکید کرد: بسیاری از ما هنوز این مسئله درک نکرده ایم؛ اگر به یک نظریه در بحث اصولی، فقهی، فلسفی، کلام یا عرفان می پردازیم اما این بحث و بررسی به درد اسلام و مسلمین نمیخورد، خطری را از اسلام یا مسلمین رفع نمیکند یعنی این درس و بحث منحرف شده است. اگر این کار ما هیچ دردی از امت اسلام (نه عملی و نه نظری، نه اجتماعی ونه سیاسی، یا حتی اقتصادی) دوا نمی کند علم نافع نیست. آیت الله صدر خود توضیح می دهد که «کسی این مطالب را بیان میکند که خود متخصص مباحث حوزوی است» گاهی ممکن است بعضی افراد روشنفکربازیهایی از سر بیسوادی درآورند و عیب و ایراد بگیرند اما آیت الله صدر خود متخصص علوم حوزه است و تصریح می کند که که « من بیش از هر کسی در عرصه علوم اسلامی و دینی تلاش و مجاهده دارم؛ اما مسئله من «نوع نگاه به این علوم» است به همه این درس و بحثها باید به چشم یک وسیله نگاه کرد نه هدف و همه آنها را باید به مثابه یک ابزار دانست.
اجتهاد دو گونه است
رحیمپور ازغدی ادامه داد: ابزار و وسیله را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟ به هر اندازه که بتواند ما را در رسیدن به هدف کمک کند ارزیابی علوم نیز شاخصهایی دارد. اینکه این علوم کدام یک از پرسشهای نظری را پاسخ می دهد؟ کدام یک از مشکلات مسلمین را حل میکند؟ یعنی وقتی جهاد و اجتهاد باهم باشند آن وقت میتوان به این حوزه و این دانشگاه نمره داد که شما چندگام به سمت تحقق تمدن اسلامی معاصر، چند گام به سمت تحقق عدالت اجتماعیف به سمت تعلیم و تربیت اسلامی، تهذیب، حفظ و گسترش و اصلاح خانواده و اشتغال و ... برداشته اید؟ از این طریق است که میتوان به ابزارها را ارزیابی کرد. آیت الله صدر می فرماید: «من نمیگویم بحث و جدلهای علمی درباره معنای حرفی و آب استجناء و... نباید باشد، آن هم باشد ولی حواستان باشد که نهایت دستاوردی که از این بحث ها به دست می آید چیست؟ و اجتهاد درباره مسایل مهمی که امروز امت اسلام و بشریت گرفتار آن است چه دستاوردها و چه اهمیت و ارزش و چه ضرورتی دارد؟ وقتی برای این مسایل این همه وقت صرف می کنیم حل کردن و پرداختن به مسایلی که سرنوشت اسلام و مسلمین را تغییر می دهد و مشکلی از امت اسلام را حل می کند چه آثار و پاداشی خواهد داشت؟ ما باید بدانیم که به چه چیزی نگاه عالی(هدف) داشته باشیم و به چه چیزی نگاه آلی(وسیله). جای هدف و وسیله را با هم اشتباه نکنیم.»
وی ادامه داد: اصولا اجتهاد دو گونه است، اجتهاد سرگردان و بی هدف و اجتهاد هدفدار و مکتبی. اجتهاد منفعل که مسایل را تک تک و بدون ارتباط دادن آنها با هم بررسی م یکند یعنی اجتهاد حداقلی؛ که این هم یک نوع اجتهاد است اما اجتهاد نظام ساز و تمدن ساز کدام است؟ فتوا دادن در رویا با فتوا دادن روی زمین متفاوت است. فتواهایی وجود دارد که هرگز به آن عمل نمی شود چون برای اکثر مردم عملی نیست اما فتواهایی هم وجود دارد که با توجه به واقعیت های حسیّ جامعه بیان می شود. بنابراین بخشی از اجتهاد و فقاهت در حجره و مدرس است و بخشی در کف جامعه و میدانی است. گاهی فقه فقط «فقه دفاعی و تدافعی» است. فقه گریز از صحنه است، «فقه اضطرار اندیش» که فقط در حد اضطرار را می بیند و به آن می اندیشد. گاهی هم اینقدر گشاه است که برای همه چیز توجیه فقهی می سازد. اما نه به فقه گشاده باید تن داد و نه به فقه گریز از صحنه.
این اندیشمند دینی در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: امثال شهید محمدباقر صدر کسانی بودند که در برابر این دو گرایش فقه منفعل، به یک فقه فعال اندیشیدند. شما اگرعلوم اسلامی را به عنوان یک سلاح ببینید برای خدمت به اسلام و مسلمین، درس خارج شما به یک شکل است اگر آن را فقط یک درس و بحث ببینید درس خارج شما شکل دیگری داردبا این که متن درس یکی است. اما چون هدف یکی نیست دو نوع درس است و دو نوع شاگرد تربیت می کند. بنابراین اشتباه بین هدف و وسیله یک خطر رایج است.
رحیمپور ازغدی در ادامه با اشاره به سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام خاطرنشان کرد: هارون الرشید به خاطر دنیا حضرتت کاظم لیه السلام را به شهادت رساند اما کدام دنیا؟ اگر دنیای هارونالرشید به من و شما عرضه میشد آیا نمیپذیرفتیم؟ اگر این اتفاق میافتاد و ما نمیپذیرفتیم آنگاه می شد ادعا کرد که ما از او بهتریم. دنیایی که به هارونالرشید رسیده بود نیمی از خشکیهای زمین را دربر می گرفت به گونه ای به ابرها میگفت ببارید چرا که هر جا ببارید خراج آن سرزمینها به من میرسد. او در راه چنین دنیایی موسی بن جعفر (ع) را شهید میکند. آیا اگر چنین دنیایی به ما عرضه شود قبول نمی کنیم؟ اینجاست که آیت الله صدر می گوید: «تقوای در حجره»، «تقوای محدود در دایره درس و بحث»، تقوای آسانی است؛ اما باید از تقوایی سخن گفت که در معرکه و در صحنه باشد.» وقتی ثروت، شهرت و شهوت به تو عرضه می شود آنجا می توان دانست که چه کسی متقی است؟ تا وقتی صلح است همه مجاهدند، وقتی در معرکه جنگ و در معرض مرگ قرار بگیریم معلوم می شود که مجاهد کیست؟
نظر شما