خبرگزاری شبستان:« آیا شکوفه های جوان نمی میرند، و میوه های شاداب نمی خشکند؟
آیا همه آن چیزهایی که روان ما مسحور و شیفته آنها ست و از آنان شادی و نیرو می گیرد فنا نمی پذیرند؟
آیا زمین و آسمان روزی به هم نمی پیوندد و رستاخیزی بزرگ آغاز نمی شود؟
در همه این احوال نگران نباش ... من به تو "ساکونتالا" خواهم بخشید ... ساکونتالا...»
اما ساکونتلا چیست ؟به راستی ساکونتالا گوهری تابناک از ادب سانسکریت است که ذهن خلاق و توانمند کالی داسا بزرگ ترین شاعر و درام نویس هند آن را خلق کرده است که صاحب نظران و منتقدان ادب سانسکریت وی را شکسپیر هندوستان لقب داده اند. ساکونتلا برهمن زاده ای است که در زیبایی و دلربایی تالی نداشته است و از رو است که در نخستین نگاه دل شهریار سرزمین خویش را می رباید و سراینده نام او را برای نمایشنامه خویش مناسب می یابد.
این نمایشنامه تغزلی در هفت پرده تنظیم شده است و ازاین رو می توان گفت که نمایشنامه مفصلی است و در برخی از بخش ها کالی داسا خالق آن نثر را نیز داخل نظم کرده است و البته این شیوه ای بوده است که تا آن زمان متداول نبوده است.
موضوع درام ساکونتالا چنین آغازمی شود که«دوشی یانتا» شهریار محبوب ورعیت نواز هند روزی به عزم نخجیر عازم دشتها و بیشه زارهای دور دستی می شود که تا کنون آنجا را ندیده است. در میان آن بوستان دشتی است که دیری در آنجا قرار دارد و و راهبی فرتوت به پادشاه می گوید:« اینجا مامن افرادی پاکدامن و معتقد است که با شادکامی و آرامش روزگار می گذرانند و در این مکان است که شاه شاکونتالا را می بیند و چون چشم بر آن جمال ملکوتی می افتد دل از کف می دهد و یک دل نه هزار دل عاشق او می شود و انگشتری خود را به او می دهد و می رود تا بار دیگر به آنجا بیایید و او را به همراه خود ببرد. اما بخت شوم کارگر می شود و دختر مورد نفرین پیری مستجاب الدعوه قرار می گیرد و شاه دیگر او را نمی شناسد ...»
فضای نمایشنامه شاکونتالا آن چنان سرشار از صحنه های عاشقانه و زیبا و سحرانگیز است که حدود 15 قرن روشنگران ادب پارسی را به خود وا داشته است. آنچنان که گوته شاعر و داستان سرای بزرگ آلمان، در یادادشت های خود درباره این اثر می نویسد:« این اثر بی شک یه شاهکار است، شاهکاری از اندیشه خلاق بشر...»
افسانه شاکونتالا زیر عنوان «انگشتری گمشده» نخستین بار توسط دکتر «هادی حسن» استاد دانشگاه «علیگر» از متن هندی جنوبی تلخیص و به زبان فارسی برگردان شد.
دو متن دیگر از این افسانه دلپذیر عبارت اند از متن «بنگالی» و متن «دواناگری» که مفصلترین آن متن بنگالی است. «علی اصغر حکمت» از روی ترجمه دکتر هادی حسن منظومه ای به نظم و نثر ساخته اند و عنوان آنرا شکونتالا یا انگشتری گمشده نهاده اند. ترجمه دیگری از این اثر به همت دکتر «ایندوشکیر» به سال 1341 توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب انتشار یافته که در آن نام خالق اثر را «کالیداس» ذکر کرده اند.
نظر شما