مسائل امنیت جهانی در رابطه ایران، تاجیکستان و افغانستان

شرایط امنیتی حاکم در منطقه امنیت کشورهای تاجیکستان، افغانستان و ایران را که دارای زبان دین و آدابی مشترک و نزدیک به هم هستند را بهم گره زده است.

خبرگزاری شبستان: امنیت مفهومی چندوجهی و همراه با مفاهیمی مانند قدرت، تهدید و آسیب است. تعاریف موجود در فرهنگ‌ها امنیت را احساس آزادی از ترس یا احساس ایمنی که ناظر بر امنیت مادی و روانی‌اند، تعریف می‌کنند. امنیت یک وضعیت است و هرگونه تعریف از آن نسبی و برگرفته از شرایط موجود می‌باشد، از این رو به سختی می‌توان از وضعیت ایده‌آل امنیتی و حصول امنیت کامل سخن گفت چرا که محیط پیرامونی متغیر و کمتر قابل کنترل است.

امنیت ملی وسیله رسیدن انسان‌ها و جوامع بشری به آرامش و هم به عنوان هدفی که ابزارها و امکانات مادی و معنوی در تحقق این نیاز حیاتی به کار گرفته می‌شود، مطرح است. اساسا فلسفه تأسیس نهادهای عمومی و حکومت‌ها و در شکل تکامل یافته آن یعنی دولت مدرن پاسخ‌گویی به همین نیاز اولیه بشری است، نیازی که مازلو روان‌شناس معروف آن را در سلسله مراتب نیازها و انگیزه‌ها بلافاصله پس از نیازهای جسمانی مانند گرسنگی و تشنگی قرار داده و تنها در صورت تأمین این نیاز حیاتی زمینه رشد و شکوفایی نیازهای متعالی و به تعبیر دیگر خودشکوفایی انسان فراهم می‌آید.

مفهوم‌ امنیت‌ ملی‌ با تأخیر 300 ساله‌ نسبت‌ به‌ دولت‌ ملی‌ و در ابتدای قرن‌ حاضر به‌ متون‌ سیاسی‌ راه‌ یافته‌ و پیشتر مفاهیمی‌ چون‌ مصالح‌ عالیه‌ کشور به‌ جای‌ آن‌ به‌ کار می‌رفت‌.

با عنایت به موارد ذکر شده سؤال اصلی و فرعی این مقاله آن است که چه چالش‌های امنیتی در منطقه بین کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان حاکم است؟

در پاسخ‌گویی به این سؤال: بهم‌پیوستگی روزافزون در حوزه‌های مختلف ما را مجبور می‌کند تا از منظر جهانی به مبادلات سیاسی این منطقه بیندیشیم.

با پایان یافتن جنگ سرد همراه با فروپاشی نظام دوقطبی و به هنگام شتاب گرفتن فرآیند جهانی شدن در قالب نظم نوین جهانی شاهد تحول ساختار قدرت در عرصه بین‌الملل از نظام دوقطبی به نظام سلسله مراتبی غیر دستوری هستیم.

همساز با این تغییرات بنیادی امنیت کشورها نیز دستخوش تحول شده است. این تغییر به حدی اساسی است که گاه ادعا می‌شود که به لحاظ ظهور بازیگران غیر ملی در قالب نهادهای سیاسی و غیر سیاسی فراملی و فروملی بحث امنیت از سطح ملی از یک سو به سطح بخش‌های ملت و از سوی دیگر به سطح‌های فراملی و جهانی کشیده شده است.

با عنایت به این تحولات مباحث امنیتی ملت‌ها و دولت‌ها نیز دچار تحول شده است. برخلاف گذشته که دولت‌ها در قالب نظم وستیفالیایی خود را مستقل از دیگر دولت‌ها دیده و حاکمان بی‌قید بودند با آمدن نظم نوین جهانی به طور فزاینده‌ای شاهد همگرایی و یا همکاری بین کشورها نیز هستیم. از جمله این وابستگی‌ها در منطقه آسیای میانه به شدت به چشم می‌خورد این منطقه به عنوان بخشی از گسترده حوزه تمدن‌ فارسی‌زبانان از جایگاه ویژه‌ای در سیاست خارجی ایران برخوردار است. وجود اشتراکات و پیوند‌های تاریخی و فرهنگی بین ایران و کشورهای افغانستان و تاجیکستان و پتانسیل‌های عظیم موجود و بازار مناسب، زمینه‌های مناسبی برای گسترش مناسبات فراهم نموده است.

ایران به همراه چین پس از روسیه بیشترین همسایه را در جهان دارد و با 15 کشور مستقل مرز مشترک خشکی و آبی دارد. از سوی دیگر مرزهای ایران منطبق بر 10 ناحیه فیزیوگرافیک اصلی، شامل مناطق کوهستانی، کوه‌پایه‌ای، کویری، باتلاقی، مردابی، رودخانه‌ای، جنگلی، استپی و دریاچه‌ای و دریایی است. بدیهی است، کنترل راهبردی و یا امنیتی این مرزهای طولانی با ویژگی‌های طبیعی و انسانی متفاوت کار دشواری است. حلقه اول در امنیت ملی هر کشوری پس از امنیت داخلی حوزه بلافصل با همسایگان است.

تأمین امنیت درازمدت به ویژه در مناطق حاشیه‌ای با توجه به تداخل‌های قومی مذهبی جمعیت مرزی با فضاهای سرزمینی همسایگان بخصوص افغانستان چالش امنیتی ایران محسوب می‌شود. امنیت مرزی به معنی جلوگیری از هرگونه اعمال خلاف قانون در طور مرزهای یک کشور و قانونی کردن تردد اشخاص و حمل و نقل کالا و حیوانات اهلی را رعایت ضوابط قانونی و از راه دروازه‌های مجاز مرزی است زمینه‌ها و عوامل گوناگونی از جمله ویژگی‌های طبیعی، انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در بهبود و تضعیف امنیت مرز مؤثرند.

به نظر می‌رسد مهم‌ترین عامل در تأمین امنیت مرز وضعیت روابط سیاسی دو کشور همسایه است. در واقع امنیت یا ناامنی مرزی به میزان بسیار زیادی به همین عامل بستگی دارد و بین نوع رابطه سیاسی و اندازه امنیت مرزی رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. روابط سیاسی خوب بین دو کشور باعث ایجاد همکاری در زمینه‌های گوناگون از جمله در زمینه‌های تأمین امنیت مرزهای دو کشور می‌شود در مقابل اختلافات سیاسی عمیق باعث می‌شود دولت‌ها نه تنها در جهت تأمین امنیت مرزها هیچ‌گونه همکاری نداشته باشند بلکه هر یک از دو طرف با بکارگیری همه امکانات خود و از جمله با حمایت و تجهیز مخالفان و دشمنان کشور همسایه برای ایجاد اخلال در امنیت داخلی کشور مقابل تلاش نمایند و سرانجام در بدترین وضعیت جنگ فیزیکی پیش می‌آید.

مصداق و نمونه بارز مسایل ذکر شده نوع و سطح رابطه ایران با طالبان در زمان حکومت این گروه بر افغانستان است که بر میزان امنیت مرزهای شرقی کشور تأثیر مستقیمی داشت، البته روابط ایران با طالبان فراز و نشیب‌های فراوانی داشته است به طوری که این روند از نبود رابطه رسمی بین دو طرف تا روابط خصمانه و صف‌آرایی برای جنگ ادامه داشت.

ایران و افغانستان دارای 900 کیلومتر مرز مشترک با یکدیگر می‌باشند افغانستان تا اواسط قرن 19 م یکی از مناطق تحت حاکمیت دولت ایران به شمار می‌‌رفت.

بحران افغانستان در دوره حاضر ناشی از اشغال آن توسط شوروی و سپس حضور آمریکا دارای ارتباط نزدیک با امنیت ملی ایران و کشورهای منطقه می‌باشد. با توجه به چالش‌ها و اختلافات آمریکا و ایران حضور نیروهای آمریکایی در این کشور مشکلات امنیتی منطقه را حادتر نموده است. در بررسی مشکلات و شرایط خاص این منطقه بخصوص بحران‌های افغانستان لازم است به موضوعات ذیل به طور ویژه پرداخته شود.

قاچاق مواد مخدر
تولید قاچاق و ترانزیت مواد مخدر در افغانستان به کشورهای همجوار یکی از شاخص‌هایی است که امنیت ملی این کشورها را به بحران افغانستان پیوند می‌دهد. این پدیده از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هزینه‌های بسیاری بر امنیت سیاسی و اجتماعی همسایگان تحمیل کرده است.

مواد مخدر از 3 مسیر افغانستان به پاکستان، خلیج فارس و سپس اروپا و مسیر دوم تاجیکستان، روسیه و اروپا و مسیر سوم ایران، ترکیه و اروپا حمل و نقل می‌شود، البته به مسیرهای ذکر شده به عنوان بازار مصرف نیز نگریسته می‌شود. مواد مخدر منشأ پدیده‌های دیگری چون شرارت‌های مرزی، ناامنی اجتماعی وسیع و توسعه عناد در سطح جامعه است. این معضل به قدری وسیع است که در تمام کشور وجود داشته و از جمله پیامدهای برخورد با عوامل مواد مخدر و عناصر شرور این است که افکار عمومی در دو کشور به شکل منفی تحت تأثیر قرار گیرد.

اساسا حفظ امنیت و نفوذناپذیری آن یکی از شاخص‌های امنیت هر کشوری محسوب می‌شود و افزایش قاچاق مواد مخدر به چند صورت امنیت مرزها و نفوذناپذیری‌ آن را تهدید می‌کند.

افزایش درگیری‌ها و تلفات به لحاظ بودن توان و قدرت کاروان‌های حمل مواد مخدر و مجهز بودن به سلاح‌های مدرن، همچنین افزایش هزینه‌های کنترل مرزها به منظور کنترل و انسداد مرزها تسهیل ورود سایر کالاهای قاچاق از مرزها و افزایش تردد اتباع بیگانه و خروج‌های غیرمجاز از معابر و مسیرهای مورد استفاده قاچاقچیان از جمله دیگر مشکلات مربوط به قاچاق می‌باشند.

در اغلب کشورها قاچاق مواد مخدر به دلیل ماهیت غیر قانونی و اخلاقی به دست افراد شرور و مطرود جامعه انجام می‌شود و به همین خاطر همواره آمیخته با شرارت است.

این پدیده مزمن که در سال‌های اخیر در سطح خطرناکی توسعه یافته امنیت و آرامش مناطق مرزی را تحت تأثیر قرار داده است. به طور کلی شرارت‌های مرزی با جریان مواد مخدر مرتبط است. شرارت‌های شرق ایران زاییده مناسبات مالی و اعتباری فروشندگان و خریداران مواد مخدر است. دامنه ایجاد شرارت و ناامنی به وسیله این گروه‌های قاچاقچی به حدی بوده که در مقاطعی امکان زندگی برای سکنه برخی روستاهای مرزی را ناممکن گردانده است. اختلافات و کینه‌توزی‌های شخصی دامنه شبرارت را به سطح وسیعی از این مناطق می‌گستراند چرا که این مسایل به دشمنی‌های قومی و قبیله‌ای کشانده شده و منازعات و گروگان‌گیری و قتل‌های جمعی را برای مدتی طولانی به همراه دارد. مقابله با این‌گونه شرارت‌ها که ضریب امنیتی برخی مناطق مرزی کشور را پایین می‌آورد تنها با اختصاص امکانات، وقت و نیروی زیادی از دولت میسر می‌شود اما با توجه به ساختار اجتماعی، فرهنگی مناطق مذکور پس از برقراری امنیت نسبی امکان بروز مجدد این‌گونه شرارت‌ها دور از تصور نیست. از این بابت کشور تاجیکستان نیز دارای وضعیت مشابهی همچون ایران در همسایگی افغانستان می‌باشد.

آوارگان
یکی از معضلات اصلی و بزرگ مربوط به مشکلات افغانستان حضور آوارگان این کشور بخصوص در مناطق همجوار و همسایه است. حضور 20 ساله آوارگان افغانی مقیم ایران که تعداد آنها به بیش از 5/2 میلیون نفر می‌رسد و ارتباط آنها با فعالیت‌های غیرقانونی از عوامل تهدیدزای امنیتی محسوب می‌شود. افزایش افراد بی‌خانمان و مهاجرت آنها از افغانستان رابطه مستقیمی با عواملی چون تشدید جنگ‌های داخلی علی‌الخصوص کشیده شدن جنگ درون گروهی به شهرهای بزرگ عوامل نامساعد طبیعی چون خشک‌سالی متوالی دارد. گاهی این عوامل با هم توأم شده و در شرایطی که می‌بایست آوارگان افغانی به کشورشان بازگردند بیشتر هم مهاجرت نموده‌اند.

صاحب‌نظران معتقدند برای بازگشت پایدار مهاجرین افغانی باید حداقلی از شرایط زیست‌محیطی و معیشتی در این کشور فراهم گردد. امنیت اجتماعی به عنوان بخشی کوچک‌تر از امنیت ملی از بحران پناهندگی تأثیرپذیر است. فرهنگ متفاوت و حتی متعارض پناهندگان با مردم کشور پذیرنده آنها می‌تواند مشکلات اجتماعی عدیده‌ای برای کشور پذیرنده ایجاد کند.

مسایل زیست‌محیطی
در سال‌های ابتدایی قرن بیست و یکم از دیدگاه رهبران سیاسی مقامات دولتی، اندیشمندان، صاحبان صنایع و شهروندان موضوعات زیست‌محیطی از جایگاه بسیار بالایی در دستور کار بین‌المللی برخوردار شده است. از اواخر دهه 1960 به بعد آگاهی بر خطرات و پیامدهای گستره وسیعی از مسایل زیست‌محیطی بسیار افزایش یافته است.

اگرچه توجه به مسایل زیست‌محیطی چند دهه‌ای است به موضوع مطالعاتی اندیشمندان تبدیل شده است اما از دهه 1990 میلادی به بعد، مسایل زیست‌محیطی ماهیتی سیاسی امنیتی یافته است. از این رو بیشتر دولت‌ها سعی دارند پا به پای پیشرفت علم و تکنولوژی قواعد حقوقی مناسبی را برای بهبود محیط زیست ارایه دهند، به همین دلیل در سال‌های اخیر اغلب کشورها صرف‌نظر از نظام سیاسی یا سطح توسعه اقتصادی، دولت‌ها تمایل قابل ملاحظه‌ای به تدوین هر چه بیشتر قواعد جدید در زمینه مسایل مربوط به محیط زیست نشان داده‌اند، میان مسایل سیاسی و اقتصادی با مسایل مربوط به محیط زیست رابطه متقابل وجود دارد.

با توجه به حضور نیروهای نظامی در این منطقه بخصوص در افغانستان و جنگ و درگیری‌هایی که در سال‌های اخیر همواره وجود داشته است، استفاده از سلاح‌های متفاوت منجر به تخریب زیست‌محیطی و آلودگی‌های فراوان شده است که آثار آن نه تنها در افغانستان بلکه در کشورهای همجوار نیز مشهود است.

تهدیدات زیست‌محیطی برخی مواقع عامل اختلافات بین‌المللی نیز گردیده است. در سال‌های اخیر نزاع‌های مختلف بین دولت‌های مختلف برای منابع آب و به طور کلی منابع زیست‌محیطی روی داده است که بعضا به برخوردهای نظامی منتهی شده است. در همین منطقه نیز بحث استفاده از آب هیرمند همواره نقطه چالش میان ایران و افغانستان بوده که خوشبختانه با دیپلماسی حل شده است، نیاز به همکاری در سطح بین‌المللی از ماهیت آلودگی و افت کیفیت محیط زیست که مرز نمی‌شناسد، ناشی می‌شود.

بعد جهانی و فرامرزی آلودگی‌های زیست‌محیطی بدان لحاظ تقویت می‌شود که برخلاف موارد سنتی در این مورد مشخص ساختن یک مجرم و یک قربانی ناممکن است. همه دولت‌ها از این واقعه متأثر هستند اما جوامع ضعیف و محروم نمی‌توانند خود را از مضرات این آلودگی‌ها حفظ نمایند و بیشتر مقابل آثار مخرب آن قرار دارند.

موضوعات زیست‌محیطی در اواخر قرن بیست به حوزه مهم فعالیت و نگرانی بین‌المللی تبدیل شده این موضوعات به چند طریق به مسایل جهانی شدن مربوط می‌شوند. بسیاری از مسایل و مشکلات زیست‌محیطی ذاتا بین‌المللی یا جهانی هستند. تقریبا تمام موضوعات زیست‌محیطی با فرآیند‌های اقتصادی و سیاسی جهانی شده ارتباط دارند.

تروریسم
امنیت همواره به عنوان یکی از مطلوب‌ترین اهداف بشر مورد توجه بوده است اما این مفهوم تحولات فراوانی پشت سر گذاشته است. امواج فراگیر جهانی شدن سبب شده که عوامل جدیدی مفهوم امنیت را تحت تأثیر قرار دهند که در این میان تروریسم مهم‌ترین عامل محسوب می‌شود. تروریسم مفهومی مبهم و سیاسی است که به طور خلاصه شیوه عمل افراطی و خصمانه برای از میدان بیرون کردن مخالفان است. تروریسم انواع مختلفی دارد. تروریسم مواد مخدر، تروریسم هسته‌ای، تروریسم فرهنگی، تروریسم دولتی و همگی از انواعی است که در این منطقه دیده می‌شود. امروزه عنوان جددی تروریسم می‌تواند خسارت‌های زیادی به جوامع انسانی وارد کند. بدیهی است هر یک از انواع تروریسم از یک سو دارای ریشه‌های خاص بوده که زمینه پیدایش را شکل داده و در مناطق مختلف جهان آثار آن متفاوت بوده است.

یکی از ریشه‌های اساسی تروریسم، تروریسم دولتی است که خود منشأ شکل‌گیری بخش‌های دیگری از این جریان می‌تواند باشد. در واقع امروز ما با تروریسم دولتی گروهی و فردی روبرو هستیم که هر یک دارای ویژگی‌ و تمایزات خود است. از میان انواع تروریسم که به صورت منسجم در این منطقه مؤثر بوده است مهم‌ترین آن تروریسم مواد مخدر است که در حقیقت نوع پنهان تروریسم به حساب می‌آید.

مافیای مواد مخدر تروریسم مخفی و پنهانی است که در خدمت انواع دیگر تروریسم قرار دارد. به قول حامد کرزای، رییس‌جمهور افغانستان تروریسم و مواد مخدر در این منطقه با هم گره خورده‌اند وجود قاچاقچیان مواد مخدر در این منطقه و درگیری‌ها و منازعات دایمی همچنین مباحث نژادی، مذهبی و اقلیتی زمینه مناسبی برای تشدید این پدیده در منطقه بوده است. در کنار موارد ذکر شده حضور نیروهای بیگانه و نابرابری قدرت نظامی از عوامل دیگر آن هستند چرا که تروریسم همواره سلاح افراد ضعیف و سرخورده بوده است و یا کسانی که برای مقابله با ظلمی که بر آنها رفته دارای قدرت نظامی متعارف برای مقابله نیستند.

به لحاظ موقعیت جغرافیایی افغانستان و عدم وجود دولت مرکزی مقتدر باعث شده که گروه‌هایی از مخالفان ایدئولوژیکی در نقاط مختلف این کشور پناه گرفته و به عملیات تروریستی دست بزنند.

هانتینگتون معتقد است در جنگ بین کشورهای اسلامی و غربی هر یک از طرفین بر نقاط قوت و ضعف طرف مقابل سرمایه‌گذاری کرده است. حضور آمریکا در این منطقه و سیاست‌های این دولت که خود را به ظاهر در صف مقدم مبارزه با تروریسم می‌داند بخصوص بعد از حادثه 11 سپتامبر فشار مضاعفی بر این منطقه به خاطر حضور القاعده و طالبان وارد آورده است. این نکته را باید یادآور شد که رؤسای کشورهای ایران و افغانستان معتقدند این دو کشور خود از قربانیان اصلی تروریست در منطقه بوده‌اند.

یکی از مسایل مهم درباره بحران افغانستان میزان تأثیرگذاری این بحران بر تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای منطقه و حتی جهان و تأثیر متقابل سیاست‌ها و اقدامات سایر کشورها و بازیگران بین‌المللی بر بحران افغانستان می‌باشد. هیچ‌یک از بازیگران بین‌المللی در بحران افغانستان به اندازه تاجیکستان از وضعیت مشابهی نسبت به افغان‌ها برخوردار نمی‌باشند. ماهیت متحول تغییر و تحولات سیاسی و نظامی در تاجیکستان سبب شده که در برخی از برهه‌های زمانی تأثیر مسایل افغانستان بر تاجیکستان بیشتر شود و در برخی موارد برعکس.

از جمله مسایلی که در روابط تاجیکستان با افغانستان به لحاظ امنیتی اهمیت دارد رشد فزاینده اسلام‌گرایی، تروریسم و مواد مخدر است. افغانستان محل امن و پناهگاه خوبی برای جنبش‌های اسلامی بوده است و تاجیکستان به شدت نسبت به آن نگران است. بحث نژادگرایی بین این دو کشور با توجه به مشترکات نژادی و تاجیک‌های مستقر در افغانستان (تعداد آنها را تا 8 میلیون تخمین زده‌اند) باعث شده هر یک از گروه‌های قومی و نژادی در افغانستان و تاجیکستان به سمت کسب حمایت خارجی و در درجه اول هم‌نژادی‌های خود گام بردارند.

یکی از ویژگی‌های به نسبت عمومی و جهان‌شمول مناطق مرزی داشتن تنوع قومی اجتماعی و فرهنگی است. این پدیده ناشی از قانون تراوش و انتشار بین مناطق جغرافیایی مجاور است. بر پایه این قانون بخشی از جمعیت یک منطقه به منطقه مجاور مهاجرت کرده و ویژگی‌های خود را به آن سوی مرز منتقل می‌کند. این پدیده به مرور زمان در مناطق مرزی باعث تشکیل گروه‌های قومی اجتماعی و فرهنگی می‌شود که در نهایت با ویژگی‌های قومی اجتماعی و فرهنگ جمعیت آن سوی مرز همانند و با ویژگی‌های جمعیت مرز کشور متفاوت‌اند.

وجود تاجیک‌ها در شمال افغانستان سبب شده تا بحران‌های تأثیرگذار داشته باشد، تاجیکستان همواره نگران بوده و هست که با افزایش تنش در افغانستان به ویژه در مناطق شمالی این کشور موجی از آوارگان به سوی آسیای مرکزی و تاجیکستان به راه افتد و به ثبات سیاسی و اجتماعی منطقه ضربه زند.

وجود ناامنی داخلی در افغانستان، حاکمیت جنگ‌سالاران محلی و فقدان حاکمیت دولت مرکزی بر سرتاسر این کشور زمینه‌ساز معضلات امنیتی برای همسایگان شده است. در همین ایام آمریکا به منظور رساندن مواد و آذوقه مورد نیاز نیروهای مستقر در افغانستان از خاک زمینی تاجیکستان استفاده می‌نماید. وجود انبارهای سلاح و مهمات و دسترسی افراد و گروه‌های مختلف با انگیزه‌های متفاوت چون بنیادگرایان مذهبی، قاچاقچیان مواد مخدر و ... باعث شیوع پدیده‌هایی چون تروریسم و قاچاق مواد مخدر و ناامنی‌های مرزی شده که نه تنها منطقه را تحت تأثیر قرار داده بلکه واکنش‌های بین‌المللی را نیز به همراه داشته است.

نتیجه‌گیری
در قرن بیست و یکم احتمالا محاسبات استراتژیک و قدرت همچنان عامل مهمی در رفتار دولت‌ها به شمار خواهد آمد. ساختار نظام بین‌المللی چه بر اساس امکانات مادی تعریف شود و چه با واژه‌های امانت گرفته شده از امور اجتماعی همچنان بر روابط بین کشورها و نحوه در نظر گرفتن منافع امنیتی هر کشور به وسیله دولتمردان تأثیر زیادی خواهد داشت، با این حال این بدان معنا نیست که کشورها همواره باید امنیت ملی خود را محدود و کوچک تعریف کنند. این امر همچنین مانع تغییرات عمده در ترتیبات امنیتی بین‌المللی، گفتمان‌های مربوطه و تحولات جهانی برای تغییر فرآیند تعاملات که مشخصه سیاست بین‌الملل است، نخواهد بود.

فشارهای اقتصادی می‌تواند به بروز تنش‌های اجتماعی در کشورها کمک کند و ممکن است اثراتی بر امنیت جهانی داشته باشد. حرکت‌های گسترده ملت‌ها برای مهاجرت از کشوری به کشور دیگر منجر به بروز مشکلاتی ناشی از هویت گروهی شده که در این منطقه مشهود است بسیاری از دلایل اقتصادی اجتماعی ناامنی در جهان معاصر ناشی از کمبود منابع طبیعی است. همان‌گونه که توماس هومر دیکسون نیز بیان کرده کمبود زمین کشاورزی آب، جنگل، به همراه تغییرات جوی مثل گرم شدن کره زمین بر امنیت بین‌المللی تأثیر می‌گذارد. کنترل بر منابع آب هیرمند همواره بر افزایش تنش بین ایران و افغانستان کمک کرده است و پیچیده‌تر شدن تلاش‌های لازم برای دست‌یابی به صلحی پایدار در منطقه را به دنبال داشته است.

پایان دوران جنگ سرد در سال 1989 به خودی خود نه پایان دوران منازعات در جهان بود و نه نقطه پایان آنها در آینده تلقی خواهد گردید. با شواهدی واقعیت داشتن این جمله را در همه سوی جهان ملاحظه می‌کنیم. حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان و منطقه و تنش‌های دیگر مناطق روشن می‌کنند که جهان آینده بدون نزاع و درگیری نخواهد بود. درگیری‌هایی بین گروه‌های مختلف درون کشورها و بحران‌هایی که فراتر از مرزهای کشورها می‌روند تنش‌های نژادی مذهبی و اقلیتی همچنان باقی خواهند ماند. ملی‌گرایی نیرویی قدرتمند در سراسر جهان خواهد بود همچنان که جوامع پیشرفت خواهند کرد اختلافات تاریخی بر سر مرزها تداوم دارند، لذا در سال‌های ابتدایی قرن 21 برخلاف تغییراتی مهم که در حوزه سیاست‌های جهانی در حال رخ دادن هستند ابهام سنتی در خصوص امنیت بین‌المللی همچنان پابرجاست، البته بدون شک تغییرات جدید و مثبتی نیز در جهانی که در آن زندگی می‌کنیم در حال شکل‌گیری است که بر اساس آنها می‌توان گفت آینده سیاسی جهان الزاما نباید همانند گذشته آن باشد. این نکته را باید متذکر شد که شرایط امنیتی حاکم در منطقه امنیت کشورهای تاجیکستان، افغانستان و ایران را که دارای زبان دین و آدابی مشترک و نزدیک به هم هستند را بهم گره زده است.

با این حال در جهانی که دایما سرشار از تفاوت‌ها، تضادها و بی‌اعتنایی‌ها است جست‌وجو برای جامعه‌ای جهانی مبتنی بر همکاری، تعامل و امنیت قدری مشکل است. اینکه آیا امنیت جهانی امری قابل دست‌یابی است یا خیر و چگونه باید بدان دست یابیم هنوز نامشخص است. هربرت باترفیلد گفته است این موضوع مسئله‌ای است که همچون سخت‌پوست‌ترین دانه جهت شکستن برای دانشجویان و فعالان سیاسی باقی خواهد ماند.

نویسنده: دکتر حسن زهریی
 

پایان پیام/

 

کد خبر 61758

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha