به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: هشتمین همایش «آنان که می اندیشند» عصر شنبه، 30 بهمن ماه در تالار دکتر سید جعفر شهیدی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با موضوع «بررسی و نقد آراء و اندیشههای هانری کربن» برگزار شد.
در اولین روز از این همایش دوروزه دکتر غلامرضا اعوانی، دکتر بیژن عبدالکریمی، دکتر محمدمنصور هاشمی، حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا، دکتر الکساندر واسیلینوف سخنرانی کردند.
دکتر بیژن عبدالکریمی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در این نشست طی سخنانی با بیان اینکه به نظر من ما به کربن بیش از آنچه که به اندیشه ما در بیاید معتقدیم، اظهار کرد: از بحران های امروز ما این است که نمی توانیم به پرسش از کیستی خود جواب دهیم. مفاهیمی چون: من مسلمانم، من شیعه هستم، من ایرانی هستم و اینکه این مفاهیم در جغرافیای جهان امروز چه معنایی دارد.
کربن از جریانات روشنفکری و حوزه ها جلوتر است
وی ادامه داد: پاسخی که کربن می دهد پاسخ اصیل و تفکربرانگیز است. او ایران به منزله یک سنت تاریخی می شناسد. فکر می کنم این مرد حالا حالاها از جریانات روشنفکری و حوزه های علمیه ما جلوتر است.
عبدالکریمی تصریح کرد: ما نمی دانیم که چگونه تاریخ مفهومی فرهنگ خود را بشناسیم. البته این اواخر برخی مثل دکتر طباطبایی به ضرورت این مهم پی برده اند و در مورد آن سخن گفته اند.
این پژوهشگر گفت: به اعتقاد من فهم کربن از تفکر ایرانی به عنوان یک سنت تاریخی، فهم اصیلی است گرچه در کشور ما کسی پیدا نشده است که این فهم را دنبال کند. بسیاری هستند که چهرهایی مثل کربن و ایزوتسو را به منزله یک شرق شناس و مورخ می شناسند که در حوزه مطالعات اسلامی و مطالعات خاورمیانه پژوهش هایی داشته اند، اما حرف من این است که تلاش هایی که کربن و ایزوتسو داشتند تا سطح تفکر فلسفی ارتقاء داشته است.
وی با اشاره به توجه کربن به فلسفه تطبیقی، اظهار کرد: آیا این علاقه به فلسفه تطبیقی ناشی از دغدغه های شرق شناسانه او بود؟ آیا فلسفه تطبیقی از کنجکاوی های او بود یا ضرورت بیشتری نسبت به آن وجود دارد؟ آیا فلسفه تطبیقی نوعی تلاش عمیق فلسفی است و زمانی صورت می گیرد که به ضرورت های بنیادین توجه شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: سوال این است که چرا کربن فلسفه تطبیقی را مطرح کرد؟ من چند دلیل را می گویم. دلیل اول اینکه در روزگار کنونی بعد از ظهور مدرنیته و تمدن غرب و جهانی شدن، عقلانیت مدرن همه جای علم را گرفته و شرق در محاق با غرب قرار گرفته است. با دنیای مدرن زیست جهان جدیدی در برابر بشر گشوده شد. ماکیاولی خود را به کریستف کلمب تشبیه می کرد و می گفت من در حوزه اخلاق و سیاست قاره جدیدی را کشف کردم.
وی با بیان اینکه با مدرنیته و دوره جدید زیست جهان جدیدی برای بشریت پیدا شد، تصریح کرد: کسی می تواند به فلسفه تطبیقی بپردازد که نسبت به زیست جهان بی تفاوت نباشد. کربن و ایزوتسو اینگونه بودند. فلسفه تطبیقی خواهان آن است که از آزادی انسان دفاع کند.
این استاد دانشگاه یادآور شد: فلسفه تطبیقی کربن، تلاش برای گسست از نیهلیسم است که بشر را گرفته؛ کربن معتقد بود سنن فکری و معنوی شرقی، یگانه پادزهر نیهلیسم است. او حکمت ایرانی را زیباترین حکمت شرقی می دانست. فلسفه تطبیقی آنچنان که دغدغه کربن بود، دغدغه کسی است که خواهان انسان دیگری است.
نظر شما