به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، تربیت مهدوی به عنوان زیربنای سبک زندگی منتظرانه که می تواند مسیر انتظار را هموار کند یکی از مهمترین مولفه هایی است که بی توجهی نسبت به آن آثار سوئی را بر فرد و جامعه منتظر تحمیل می کند. از این رو، در سلسله مطالبی که به همت واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) تدوین شده است، این نوع خاص و سرنوشت سازِ تربیت و آسیب هایی که پیش پای آن بروز و ظهور می کند را بررسی می کنیم که هفتمین شماره آن از نظرتان می گذرد:
محور پنجم. آسیب ها: قشری گری و عقل گرایی؛ سلامت: عقل ورزی
اشاره: در این محور، آسیب های تربیت دینی، در دو قطب متقابل قشری گری و عقل گرایی قرار دارد. منظور از قشری گری، جمود بر ظواهر متون دینی، در مقام فهم و ظواهر مناسک شریعت، در مقام عمل، است. قشری گری از این جهت آسیب زاست که انسان را در قشر دین متوقف می سازد و به این ترتیب، خود فرد را از دین بی بهره و دیگران را در دام بدفهمی گرفتار می سازد. از سوی دیگر، مراد از عقل گرایی آن است که کسی بخواهد عقل را صافی همه چیز بگرداند، به نحوی که درستی هر معرفت یا فایده هر عملی که توسط عقل علمی یا فلسفی، به اثبات قطعی و مسلّم نرسد، پذیرفتنی نخواهد بود. این گرایش نیز در تربیت دینی آسیب زاست زیرا عقل آدمی را چنان توانی نیست که هر چیزی را به اثبات برساند. به این ترتیب، عقل گرایی، فرد را از حقایق بسیاری محروم و از نتایج آنها بی بهره خواهد ساخت. در حالت سلامت، عقل ورزی قرار دارد. تفاوت عقل ورزی با قشری گری مشخص است، اما تفاوت آن با عقل گرایی در آن است که عقل ورزی، مستلزم اثبات علمی و فلسفی امور نیست، بلکه گاه با گمان نیز به پیش می رود. انسانها برخی از معرفت ها و اعمال را به کمک گمان های عاقلانه، در دسترس خود قرار می دهند.
اکنون، پس از اشاره کلی به نکات این محور در تربیت دینی، در خصوص مهدویت، با اندکی تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت:
قشری گری در دین، مانع فهم عمق معارف دینی می گردد و از این رو، بستری برای رشد کج فهمی و انحراف و بدعت است. نمونه بارز این امر در زمان حکومت امام علی (ع) توسط خوارج آشکار گردید؛ کسانی که حاضر نشدند به ورق های کاغذین قرآن تعرض کنند، اما سرانجام بر آن شدند تا قرآن ناطق را خاموش کنند. این گونه قشری گری، همواره در کمین تربیت دینی است. در دوران غیبت امام مهدی(ع) نیز همواره این تهدید وجود دارد. ذهن ها و اندیشه های خام متدینان، آنان را به بدفهمی و بدعت وامی دارد، چنانکه به هنگام ظهور مهدی (ع)، سخنان او و احکام دینی که او مطرح می سازد، در نظر مردم، جدید و ناشناخته است. ابوبصیر از قول امام باقر (ع) می گوید که ایشان در مورد مهدی (ع) فرمود:"هنگامی که آن حضرت قیام کند، با امری نوین و فرمانی جدید و طریق های نو و حکمی تازه قیام خواهد کرد…"(1)
این سخن حاکی از آن است که چگونه در دوران غیبت، قشری بودن افراد، آنان را به تعبیرهای نادرست از احکام دینی خواهد کشاند. امام صادق (ع) به این نکته اشاره دارد، آنجا که می فرمایند: "قائم (ع) در جریان پیکار خود، با اموری روبرو می گردد که رسول خدا (ص) با آنها روبرو نشد. همانا رسول خدا(ص) در حالی به سوی مردم آمد که آنان، بت های سنگی و چوب های تراشیده را می پرستیدند، ولی علیه قائم(ع) می شورند و کتاب خدا را علیه او تأویل می کنند و بر اساس آن با او می جنگند."(2)
بنابراین، یکی از آسیب هایی که در کمین تربیت مهدوی، همچون تربیتی دینی، قرار دارد این است که افراد تحت تربیت، ذهن ها و اندیشه هایی ناپرورده و خام داشته باشند و معارف و حکمت های دین را در حد فهم های قاصر خود، محدود و محصور سازند.
از سوی دیگر، عقل گرایی نیز یکی دیگر از ورطه های لغزش است. عقل گرایی به این معناست که افراد بخواهند در عرصه دین، همه چیز را پس از اثبات قطعی عقل بپذیرند. در این تصور، عقل، چنان انگاشته میشود که گویی آن را هیچ حد و حدودی نیست و یارای آن را دارد که بر فراز هر حقیقتی بایستد و آن را در حیطه خود، تحلیل کند و بشناسد. چنین تصوری، نه با واقعیت عقل هماهنگ است و نه با تربیت دینی، سازگار. عقل، حدودی دارد و برخی از امور را به سبب محاط بودن در آنها می پذیرد. عقل، همچنان که برخی از امور را در پرتو روشن تحلیل خود، می پذیرد، امور دیگری را در سایه روشن حیرت، مورد قبول قرار می دهد. دین، آدمی را از جمله به حقایقی از این دست رهنمون می گردد. از قضا یکی از دلایلی که برای غیبت امام زمان (ع) ذکر شده، آشکار شدن بن بست های عقل گرایی در مفهوم افراطی آن است. به عبارت دیگر، غیبت، فرصتی است برای این که انسان های کره خاکی، هر چه در توان عقلی خویش دارند، در جستجوی سعادت بکار زنند. هنگامی که آنان، بن بست های عقلگرایی را آزمودند، گوش شنواتری برای شنیدن پیام غیبی مهدی(ع) خواهند داشت.
حالت سلامت در تربیت دینی، عقل ورزی است. عقل ورزی، باور به توانایی عقل در دریافتن حقایق عمیق است، بدون آن که حدود توانایی آن انکار شود. عقل گرایی، نوعی مطلق گرایی در عرصه عقل است که پذیرفتنی نیست. اما عقل ورزی، مطلوب تربیت دینی است زیرا دین، آدمی را به حقایق ژرفی فراخوانده است که با عقل ورزی قابل حصول است. فهم مسأله مهدویت، خود از جمله اموری است که مستلزم بذل فهم و باریک بینی بوده است؛ به ویژه که شیعه، در مطرح نمودن مسأله مهدویت، تحت فشارهای سیاسی حاکمان زمان قرار داشته و در این خصوص، ناگزیر بوده به رمز سخن بگوید. از این رو، در خصوص مهدویت نیز دعوت به ژرف اندیشی و باریک بینی صورت پذیرفته است. به طور مثال، در روایتی، مفضّل بن عمر از قول امام صادق (ع) می گوید: «خبری که آن را درک می کنی، از ده خبر که صرفاً آن را روایت می کنی بهتر است، همانا هر حقی دارای حقیقتی است و هر کار درستی را نوری است.» سپس فرمودند: «و به خدا سوگند! کسی از شیعیانِ خود را فقیه نمی شماریم تا این که به رمز، سخنی به او گفته شود و او آن رمز را دریابد، همانا امیرالمؤمنین (ع) بر منبر کوفه فرمودند: «به راستی که فتنه هایی ظلمانی و کدر و تاریک پشت سر دارید که جز نُوَمَه (کسی که عنوانی در مردم ندارد و به کلی قدرش مجهول و ناشناخته است) کسی از آن نجات نمی یابد.» به آن حضرت(ع) عرض شد: ای امیرمؤمنان، نومه چیست؟ فرمودند: «آن کسی است که مردم را می شناسد ولی مردم او را نمی شناسند، و بدانید که زمین از حجت خدای عزوجل خالی نمی ماند…»(3)
گذشته از اصل مسأله مهدویت که به دلایل تاریخی، دریافت آن مستلزم باریک بینی بوده است، هم اکنون نیز درک درست مسائل مربوط به مهدویت، مستلزم عقل ورزی است. این مسائل شامل اموری چون نقادی نسبت به عقل گرایی، تبیین نقش های سازنده اعتقاد به مهدویت در جریان زندگی فردی، اجتماعی و تاریخی، و مسئولیت شیعه در دوران غیبت است.
پی نوشت:
1)عن ابی بصیر عن ابی جعفر محمد بن علی (ع)…قال:اذا خرج یقوم بأمر جدید و کتاب جدید و سنه جدیده و قضاء جدید،علی العرب شدید و لیسشأنه الا القتل لایستبقی أحداً و لا تأخذه فی الله لومه لائم. (غیبت نعمانی، باب ۱۳، ص ۳۶۸).
2) عن محمد بن أبی حمزه عن بعض اصحابه عن أبی عبدالله (ع) قال: سمعت هی قول:القائم (ع) یَلقی فی حربه مالم یلقَ رسولُ الله (ص)، ان رسول الله (ص)أتاهم وهم یعبدون حجاره منقوره و خُشُباً مَنحوته وانّ القائم یَخرجون علیه فیتأوّلون علیه کتابالله و یُقاتلونه علیه. (غیبت نعمانی، باب۱۷، ص ۴۲۴)
3)عن المفضّل بن عمر قال: قال ابوعبدالله (ع): «انّ من ورائکم فتناً مُظلِمَة عمياءَ مُنکسِفَة لا ينجو منها الا النُوَمَةُ، قيل: يا اميرالمؤمنين و ماالنومه؟ قال: الذي يَعرِفُ الناسَ و لا يعرفونه و اعلموا انّ الارض لاتخلو من حجة لله عزوجل...» (غيبت نعماني، باب 10، ص 202).
نظر شما