فضایل على حق است اما گفتنى نیست! چراکه ما ضعیفُ العقل و الایمان هستیم

فضایل على(ع) حق است اما گفتنى نیست!زیرا ما ضعیفُ العقل و الایمان هستیم و ظرفیت نداریم اگر این فضائل بیان مى شد بسیارى ازمردم کافر شده و عده معدودی ایمان مى آوردند،همچنان که درباره حضرت عیسى(ع) چنین اتفاق افتاد.

خبرگزاری شبستان: در حدیثى، پیغمبراکرم (ص) فرمودند: " یا على! اگر بیم آن را نداشتم که مسلمانان درباره تو آن کنند که مسیحى ها درباره حضرت عیسى (ع) نمودند، درباه ى تو چیزى مى گفتم که به هر کجا گذر کنى از خاک کف پایت تبرک جویند. "(1)
تازه هنوز على (ع) را معرفى نکرد.
با این که این همه بیانات در این حدیث و احادیث دیگرى فرموده است. فضایل على(ع) گفتنى نیست، حق است اما گفتنى نیست! زیرا ما ضعیفُ العقل و الایمان هستیم و ظرفیت نداریم. اگر بیان مى کرد، بسیارى از مردم کافر مى شدند و عدّه اى معدود ایمان مى آوردند، هم چنان که درباره ى حضرت عیسى مسیح (ع) چنین اتفاق افتاد.


کَفِیلُکَ أَبُوالْحَسَنِ عَلِىّ
اهالى روستاهاى اطراف نجف، بلکه همه ى عرب ها، تنها سند و مدرکى که به همدیگر مى دادند، این بود که مى گفتند: "کَفِیلُکَ أَبُوالْحَسَنِ عَلِىّ (ع)".
ابوالحسن على (ع) وکیل و کفیل تو باشد.
و این تنها دفتر ثبت و سند و محضر آن ها بود! نقل مى کنند: شخصى از شخصى طلبکار بود، به نزد بدهکار آمد و طلبش را مطالبه کرد، بدهکار انکار کرد، طلبکار به بدهکار گفت:
بیا برویم نجف و سوگند یاد کنیم. آمدند به ایوان طلا و روبروى ضریح حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ سوگندش داد و او هم قسم خورد که طلبکار نیستى، در همان لحظه صورتش سیاه شد!
خیلى دیده یا شنیده شده است که عوام به حرم حضرت ابوالفضل (ش)یا حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ آمده اند و با توسل به آن ها فورا حاجتشان را گرفته اند.
اگر عقرب روى دستشان بگذارى، آن‏ها را نمى‏گزد!
مرد سیاه پوستى در بغداد نوکر آقایى بود، به نجف نزد اساتید اخلاق آن جا رفت. وقتى برگشت یا وقتى که شخصى او را ملاقات کرد، به او گفت: از آقایان نجف چه دیدى و آن ها چه داشتند که ما را ترک کردى؟ گفت: در میان آن ها کسانى هستند که اگر عقرب را روى دستشان بگذارى، آن ها را نمى گزد. گفت اگر در دست تو بگذاریم اثر نمى کند؟ گفت: شاید. آن گاه دستور داد عقرب هفت دنده ى قهوه اى یا سیاهى را آوردند و روى دست نوکر سیاه گذاشتند، عقرب مکرّر روى دست او بالا و پایین رفت و آمد، و هیچ در او اثر نکرد.
کرامات انسان از این ها بالاتر است. قرآن از زبان حضرت عیسى (ع) مى فرماید:
"وَأُبْرِئُ الاْءَکْمَهَ وَالاْءَبْرَصَ وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ"(2)
نابینا و شخص مبتلا به پیسى را بهبودى مى بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى کنم.
و نیز مى فرماید:
"وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِى بُیُوتِکُمْ"(3)
شما را از آن چه مى خورید و در خانه هایتان اندوخته مى کنید مطّلع مى سازم.


همه ى این ها به اذن اللّه است
خدا مى داند که آثار و منافع وجودى انسان تا چه حدّ است. خدا کند گرمى باطنى و انس باطنى به قرآن و دین و مقدّمات و لوازم دیندارى داشته باشیم، و کتاب و عترت (ع) ما را کافى باشد تا حقّانیّت دین نزد ما یقینى گردد، هم خودمان یقین داشته باشیم،و هم قابلیّت داشته باشیم که دیگران را از اهل یقین کنیم.
پی نوشت ها:
1- کافى، ج 8، ص 57، روایت 18.
2- سوره ى آل عمران، آیه ى 49.
3- همان.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی نور آسمان
پایان پیام/

 

کد خبر 60895

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha