جت الاسلام ظهیری، استاد حوزه و دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، در مورد اهمیت علم آموزی در دین مبین اسلام و جایگاه آن در لسان حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) اظهار کرد: اندیشه، علم، آموختن و آموزش دادن در مکتب اسلام از جایگاه مهمی برخوردار است به گونه ای که پیامبر(ص) فرموده اند: «دانش را طلب کنید ولو اگر در چین باشد» این سخن حکایت از اهمیتی دارد که دین مبین اسلام برای دانش قایل است.
استاد حوزه علمیه قم گفت: امروز ما نیز باید با درک درست از آنچه که مراد دین است، به روند تولید علم بومی کمک کنیم. اگر سخن از تحول علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی می شود، ناظر بر این مولفه است که بتوانیم بر اساس تاکیداتی که دین مبین اسلام نسبت به علم داشته است، دانش را بومی سازی کنیم.
وی در بخش دیگری از مباحث خود اظهار کرد: علوم تجربی علومی است که وابستگی فراوانی به مسایل مادی دارد. در دوره ای مانند روزگاری که اکنون در آن به سر می بریم چنان اختراعات و پیشرفت ها گسترش یافته است که دیگر با دهکده جهانی مواجهیم. فضای مجازی عملا این اتفلاق را رقم زده است.
این محقق با بیان اینکه اگر علوم انسانی به درستی در بدنه آکادمیک گفتمان سازی نشود، اثر منفی بر علوم تجربی خواهد گذاشت، افزود: برخی بزرگان ما زمانی برای علوم انسانی اصالت قایل اند که در راستای رشد و تعالی علوم انسانی قرار گرفته باشند که این امر حکایت از اهمیت این علوم دارد چراکه نقش هویت بخش به سایر علوم داشته و علم مادر به حساب می آید.
وی گفت: با این وجود یکی از مشکلاتی که امروز جامعه ما را به شدت تهدید می کند این است که علوم انسانی به حاشیه رفته و دانشجویان اصالت را به علوم تجربی می دهد. در حالی که اولین گرفتاری همین است.
حجت الاسلام ظهیری ادامه داد: در دانشگاه های امروز ما یکی از مشکلاتی که به شدت جامعه را تهدید می کند این است که علوم انسان و علوم الهی در حاشیه قرار گرفته است و دانشجویان و اساتید اصالت را به تجربه می دهند، شاید برخی به این دلیل چنین رویکردی داشته باشند که علوم تجربی آسایش و راحتی بشر را همراه می آورد لذا کمتر دنبال تاثیرات علوم انسانی هستند. در حالی که باید با برنامه ریزی دقیق نقش و جایگاه علوم انسانی را تبیین کرده و نسبت به کاربردی سازی آن در سطح جامعه تلاش کنیم.
وی با بیان اینکه حتی پژوهشگران غیرمسلمان و خارجی که در مورد ادیان پژوهش می کنند به درستی به این نکته رسیده اند که علم در اسلام جایگاه مهمی دارد، تصریح کرد: سال ها قبل کتابی با عنوان «محمد(ص) پیغمبری که از نو باید شناخت» از سوی یکی از نویسندگان خارجی نوشته شد که با وجود تکیه بر نقل های تاریخی و تحلیل حداقلی که در آن ارایه شده بود، اثر قابل تاملی به حساب می آید.
وی ادامه داد: یکی از نکات زیبای این کتاب، توجه فوق العاده پیامبر اسلام(ص) و مکتب به مساله علم و علم آموزی است. شاید در هیچ مکتبی به اندازه اسلام این قدر ارزش برای جایگاه علما وجود نداشته باشد؛ در آثار بزرگان و اندیشمندان ایران نیز این مساله به شکل ویژه ای مورد توجه قرار گرفته است از جمله شهید مرتضی مطهری که در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» نسبت به این مساله توجه کرده و این سخن از پیامبر(ص) که فرمودند: «علما چراغ های زمینند و جانشینان پیامبران و وارثان من و پیامبران هستند» را مورد بررسی قرار داده است.
این محقق با اشاره به سیره حضرت رسول(ص) در مورد علم آموزی گفت: پیامبر(ص) حتی در برخی جنگ ها که معمولا از سوی کفار، آتش آن شعله ور می شد (دین مبین اسلام هرگز از جنگ طرفداری نکرده است. اگر در مکتب پیامبر(ص) می بینیم که بخشی از عمر حضرت(ص) در مبارزه با مشرکان سپری شده، در مقام واکنش و دفاع بوده است. آن قدر که اسلام به صلح اندیشیده است هیچ مکتبی چنین جایگاهی را برای صلح در نظر گرفته است) شرط آزادی اسرای دشمن را آموختن سواد به 10 مسلمان ذکر می کرد.
حجت السلام ظهیری افزود: اساسا یکی از دلایل معجزه بودن مبعوث شدن پیامبر(ص) این است که حضرت(ص) خواندن و نوشتن نمی دانست اما معجزه اش قرآن بود، قرآنی که در فصاحت نظیر ندارد. بعد از حضرت رسول(ص) نیز ائمه اطهار(ع) اهل قلم و نوشتن بودند. حضرت امیر(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) دارای تالیفاتی بودند. امام محمدباقر(ع) و امام صادق(ع) که مکتب علمی را پایه گذاری کردند تالیفاتی داشتند و شاگردان امام صادق(ع) تا چهار هزار نفر بیان شده اند که از میان شاگردان حضرت(ع) می توان به جابر بن حیان اشاره کرد که اسید سولفوریک، اسیدنیتریک و جیوه را کشف کرد و پانصد جلد کتاب نوشت.
وی گفت: همچنین، روایت داریم که شخصی نزد امام جواد(ع) کتابی را آورد، حضرت(ع) صفحه به صفحه این کتاب را ورق زدند و برای نویسنده اش طلب آمرزش می کردند. این موارد تنها نمونه هایی است از اهمیتی که ائمه اطهار برای علم و دانش قایل بودند. در احوالات امام حسن عسکری(ع) آمده است که حضرت(ع) با وجود آنکه در اسارت بوده و همواره تحت نظر سربازان قرار داشتند اما همواره نسبت به مسایل علمی اهمیت ویژه ای قایل بودند.
این پژوهشگر در ادامه به سعه صدر اهل بیت(علیهم السلام) در برابر مخالفان و احترامی که برای اهل فکر و اندیشمندان قایل بودند اشاره کرد و گفت: اسحاق کندی، اندیشمندی بود که کتابی را در مورد تناقضات قرآن نوشت. آورده اند که یکی از شاگردان او به حضور حسن بن علی عسکری(ع) رسید. امام(ع) به او فرمودند: «آیا در میان شما کسی نیست تا استادتان را از آنچه درباره قرآن مینویسد، باز دارد؟» او گفت: ما شاگردان او هستیم، چگونه میتوانیم درباره این موضوع یا غیر آن به او اعتراض کنیم؟ امام(ع) به فرمودند: «اگر چیزی بگویم به کِندی خواهی گفت؟» آن مرد گفت: آری، امام(ع) فرمودند: «پیش او برو و از وی بپرس: آیا از نظر شما ممکن است منظور قرآن غیر از آن معانی باشد که گمان کرده و پذیرفتهاید؟ خواهد گفت ممکن است؛ زیر اهل فهم است. پس بگو: چه میدانی؟ شاید همانگونه که امکان آن را پذیرفتی، مراد قرآن غیر از آن باشد که تو میفهمی.» و او هم سخنان امام(ع) را به وی منتقل کرد. کندی که این مسئله را در سخن، امری محتمل و از نظر عقلی جایز میدانست، گفت: قسم میخورم که این کلام از تو نیست. آن مرد گفت: این سخنان از ابومحمد عسکری است. کندی گفت: هماکنون پیش او میروم که این امر جز از این خاندان برنمیآید؛ آنگاه آتش خواست و همه آنچه را که نوشته بود، سوزاند و از بین برد.
وی در پایان تاکید کرد: رفتار اهل بیت(ع) در مواجهه با مخالفان و حتی افراد دانشمندی که بعضا نظریات مخالفی داشتند، همواره با تکریم و احترام همراه بوده است و همین امر سبب شد تا بسیاری به اسلام گرویده شوند.
نظر شما