خبرگزاری شبستان: ما اعتقاد داریم که ولی معظم فقیه در نقش راهبر و سیاست گذار جامعه در نام گذاری پیاپی سال ها هدف و منظور خاصی را دنبال می کنند، لذا اصلاح الگوی مصرف، همت و کار مضاعف و جهاد اقتصادی سه قطعه یک پازل هستند که قصد داریم به مرور، این سیر را تبیین نماییم.
با تامل در مسائل جوامع نیاز به اصلاح الگوی مصرف واقعی می نماید. الگوی مصرف در مواضع گوناگونی به وقوع می پیوندد که به موارد مادی و اقتصادی محدود نمی باشد، بلکه امور معنوی را نیز شامل است. الگوی مصرف در تمامی ابعاد گوناگون رفتارهای ارتباطی به چشم می خورد. اصلاح الگوی مصرف از سه مفهوم تشکیل شده است، بنابر این برای تحلیل مفهومی و ارائه تعریف باید هر سه مفهوم تحلیل گردد: اصلاح نوعی تغییر است، برای رسیدن به اعتدال و دوری از هر گونه افراط و تفریط.
الگو نوعی چارچوب است که در آن قرار داریم. مصرف یعنی بهره برداری و استعمال. بنابر این اصلاح الگوی مصرف یعنی تغییر برای به اعتدال رساندن چارچوب ها در بهره برداری از متغیرات گوناگون اعم از مادیات و معنویات در تمام ابعاد رفتارهای ارتباطی. استفاده منطقی از امکانات، کسب استقلال اقتصادی و دست یابی به عزت و سر افرازی ملی، جلوگیری از تهاجم فرهنگی و غرب زدگی، عدالت اجتماعی، رفاه مادی، جلوگیری از فقر و مبارزه با فساد اخلاقی، آرامش روحی و روانی و غیره از فواید این برنامه است. مهمترین مسئله برای اخذ برنامه ای راهبردی در اصلاح الگوی مصرف جستجو در شرایط و علل وقوع آن است که الگو برداری از وحی الهی و سیره معصومان، جهت دهی معقول و منطقی به فرهنگ عمومی مردم و کمک گرفتن از رسانه ها و قانون از شرایط آن محسوب می شود.
مقدمه:
آمار و گزارش موسسات گوناگون، حاکی از نابسامانی مصرف در ابعاد گوناگون آن است. بنابر این طرح مسئله اصلاح الگوی مصرف ضروری می نماید. اصلاح الگوی مصرف علاوه بر دخالت در رشد و توسعه جوامع، یکی از مسائل مطرح شده در ایدئولوژی و دستورات اسلامی است. در این مقام مسائل گوناگونی قابل طرح است. آیا اساسا جامعه ما نیاز به اصلاح الگوی مصرف دارد؟ علل احتیاج به چنین الگویی چیست؟ ضرورت اصلاح الگوی مصرف، بیان شرح اللفظ (تعریف واژه)، تحلیل مفهومی، ابعاد، مصادیق، فوائد، آثار و نتایج، غایت و هدف از دیگر مسائل مرتبط با چنین مسئله ای است. همچنین اصلاح الگوی مصرف از نظر قرآن و روایات، شرایط وقوع آن و حکم فقهی و احکامی در باب مصرف از دیگر مسائل است.
مسئله اصلاح الگوی مصرف مسئله ای چند تباری است. یعنی در تحلیل آن می توان از شاخه های گوناگون علوم، نظیر اقتصاد، مدیریت، الهیات، حقوق و حتی اخلاق نیز بهره جست. از آنجا که اصلاح الگوی مصرف رعایت حقوق دیگران است و رعایت حقوق دیگران اخلاق است بنابر این، این مسئله در حوزه اخلاق نیز مطرح است و درک آن ریشه در علوم مختلف دارد.
تحلیل مفهومی و محتوایی این مسئله، این تحقیق را از دیگر پژوهش ها متمایز می سازد. قابل تذکار است که در این تحقیق تنها به بررسی این مسئله در چارچوب داخلی کشوری می پردازیم و به ذکر مثال هایی در باب جامعه خود بسنده می کنیم.
1- نیاز به اصلاح الگوی مصرف:
در تحلیل اصلاح الگوی مصرف و بیان فواید و غایت و دیگر مسائل مرتبط با آن، پیش از هر چیز پرسش از اینکه «آیا واقعا جوامع امروزی نیاز به چنین الگویی دارند؟ و آیا اساسا الگوی مصرف در جامعه نیاز به تغییر دارد؟» ضروری است. زیرا تا چنین نیازی وجود نداشته باشد، طرح چنین مسئله ای و تحلیل آن بی معناست.
اساسا در هر تحقیق پرسش های مقام تصور و توصیف، مقدم بر تبیین و توجیه و تحلیل است. با تامل در مسائل جوامع امروزی و تتبع در مجلات، روزنامه ها و آمار و گزارش موسسات گوناگون، نیاز به اصلاح الگوی مصرف واقعی می نماید.
این مقام برای اثبات مدعی، یعنی واقعیت نیاز، به برخی از گزارشات توجه داده است:
1- طبق گزارش موسسه مارکت اوراکل؛ ایرانیان، سومین بنزین ارزان را در اختیار دارند و ایران نخستین کشوری است که برای بنزین یارانه پرداخت می کند. همچنین موسسه فوق اظهار می نماید که 36 درصد بنزین خاورمیانه در سال 2007 در ایران مصرف شده و متوسط مصرف هر خودرو در روز برای هر ایرانی یازده لیتر است؛ این در حالی است که سایر کشورهای صنعتی جهان مصرف بسیار کمتری به ازای هر خودرو در روز دارند که از آن دسته عبارتند از: آلمان 5/2 لیتر، انگلیس 5/3 لیتر، فرانسه 9/1 لیتر، کانادا 5/6 لیتر و آمریکا 3/7 لیتر در روز مصرف دارند. همچنین مصرف سوخت در ایران هر 10 سال یکبار دو برابر می شود، در حالیکه در جهان هر 50 سال یکبار این اتفاق می افتد. آنچه در همه این موارد عجیب تر است، این است که 9 درصد سوخت کره زمین به دست یک درصد از جمعیت کل آن که ایرانیان هستند مصرف می شود و سالانه 36 درصد بودجه کل کشور صرف پرداخت یارانه بنزین می شود.
2- سرانه مصرف نان برای هر ایرانی طی یک سال 160 کیلو گرم است، این در حالی است که در برخی کشورهای صنعتی مثل فرانسه به 56 کیلو گرم و در آلمان به 70 کیلو گرم می رسد. همچنین در سال جاری 26 هزار میلیارد ریال یارانه برای نان پرداخت شده که حکایت از رشد 30 درصدی آن دارد.
3- ایران دومین کشور جهان از لحاظ پرداخت یارانه انرژی می باشد که گاهی این یارانه به 37 میلیارد دلار هم می رسد. مصرف سرانه انرژی در ایران به ازای هر نفر بیش از 5 برابر سرانه مصرف کشوری مانند اندونزی با 225 میلیون نفر و 2 برابر کشوری مانند چین با یک میلیارد و 300 میلیون نفر 4 برابر هند با یک میلیارد و 122 میلیون نفر می باشد.
4- پرت یا اتلاف انرژی در ایران به ازای هر متر مربع چیزی حدود 6/2 برابر بیشتر از سایر کشورهای صنعتی است.
5- طبق آمارهای مأخوذه سرانه آب آشامیدنی برای هر نفر طی یک سال یک متر مکعب و برای بهداشت 100 متر مکعب است، بر این اساس ایرانیان 70 درصد بیش از استاندارد جهانی آب مصرف می کنند.
6- ایران نوزدهمین کشور مصرف کننده برق جهان است.
7- ایران سومین کشور مصرف کننده گاز در جهان است با اختصاص 134 هزار میلیارد یارانه.
8- سرانه مصرف شکر در ایران به ازای هر ایرانی 29 کیلو گرم و در جهان 22 کیلو گرم است. همچنین ایرانی ها 4 برابر استاندارد جهانی میوه و 30 درصد بیشتر روغن مصرف می کنند.
9- سرانه مطالعه در ایران برای هر ایرانی 2 دقیقه است در حالیکه در کشورهای دیگر این آمار به 5 ساعت در شبانه روز می رسد.
10- یکی از مواردی که نشانه عدم وجود الگوی صحیح مصرف در بیت المال است، خرید تجهیزات اداری با قیمت های بالا و تعویض بی رویه آرایه اتاق هاست.
11- استفاده بی رویه از منابع ملی مثل معادن، جنگل ها، دریاها، منابع آب و سایر منابع ثروت ملی است.
12- استفاده نادرست دانشجویان از امکانات تحصیلی و آموزشی که در اختیار دارند از دیگر موارد است.
این موارد به همراه بسیاری از موارد دیگر نشانه نیاز به چنین اصلاحی در الگوی مصرف جامعه است. بنابر این ضرورت شناخت اصلاح الگوی مصرف و مبانی راهبردی جهت نیل به چنین هدفی آشکار است. بیان مبانی راهبردی مؤخر از شناخت اصلاح الگوی مصرف است. زیرا یکی از لوازم به کارگیری الگوی معتدل و منطقی برای انجام هر کاری ایجاد شناخت لازم نسبت به آن عمل و حدود آن است.
2- مواضع و مصادیق الگوی مصرف:
پیش از شناخت اصلاح الگوی مصرف و ارائه تعریف و تحلیل مفهوم آن، بیان مصادیق مصرف در جامعه ضروری است.
الگوی مصرف در مواضع گوناگونی به وقوع می پیوندد، در ذیل به اهم آن اشاره می شود:
1- انرژی: یکی از مواضعی که رعایت الگوی مصرف در آن ضروری است، استفاده از انرژی نظیر آب، برق، گاز و غیره است.
2- بهداشت و درمان: استفاده بهینه و به جا از داروها و ترویج فرهنگ استفاده از داروهای داخلی از مواردی است که ضرورت اصلاح الگوی مصرف را نمایانگر است.
3- منابع ملی اعم از جنگل ها، دریاها و دریاچه ها، و منابع و معادن زیر زمینی.
4- استفاده بهینه از استعدادهای شخصی و اجتماعی و نعمت ها و امکانات خدا داده: میدانیم انسان ها اجتماعی و خود شکوفایند، انسان ها در محیط کارشان در جستجوی ارضای روابط کاریشان هستند. لذا استفاده بهینه از استعدادها و امکانات خدا داده ضروری می نماید. چه بسیارند افرادی که استعدادهایشان آنگونه که هست شناخته نمی شود و در رشته ای دیگر مشغول به کار و تحصیل می شوند که طبعا پس از مدتی شکست می خورند. همچنین در سطح اجتماع و با دیدی کلان تر عدم گزینش صحیح، علمی، و عادلانه نیروها در حوزه های کاری مختلف نشانه های عدم الگوی صحیح در مصرف نیروهای انسانی است.
5- اموال بیت المال: عدم استفاده به جا از امکانات و اموال اداری، تعویض مکرر و بدون دلیل این امکانات و غیره
6- وقت و زمان از مواضعی است که اصلاح الگوی مصرف را طالب است.
7- لباس، پوشاک، خوراک و تمامی وسائل مورد نیاز حیات فردی و اجتماعی.
8- اصلاح الگوی مصرف در موضع خدمات نیز واقع می گردد؛ وجود قوانین دست و پا گیر و بروکراسی سنگین اداری، پیچیده بودن خط دستور فرمان، عدم تقسیم کار بین کارکنان سازمان، عدم تمایل نیروی انسانی به امور محوله و غیره
9- در باب کشاورزی نیز اصلاح الگوی مصرف دیده می شود؛ به عنوان مثال کاشت بی رویه برخی محصولات کشاورزی و عدم تولید برخی دیگر، عدم استفاده از سیستم مکانیزه برای آبیاری و همچنین مراحل سه گانه کاشت، داشت و برداشت.
10- در باب چگونگی عبادت و بندگی خدا نیز این مسئله می تواند مطرح باشد.
11- در باب آموزش و پرورش و علوم نیز مطرح است؛
تأمل در این موارد، نمایانگر نکات مهمی است. الگوی مصرف تنها به موارد مادی و اقتصادی و ابعاد غریزی انسان محدود نمی باشد، بلکه امور معنوی از قبیل نحوه عرضه خدمات اداری، چگونگی عبادت و حتی در باب وقت و زمان نیز مطرح است، شناخت مواضع مصرف در چگونگی الگوسازی و اصلاح آن ما را یاری می رساند. لیکن این مقام مدعی استقسای تمام موارد نیست.
3- ابعاد الگوی مصرف:
غالب پدیدارها و معضلات متعلق به حوزه علوم انسانی، اضلاع فراوانی دارند و در هم تنیدگی اضلاع مختلف، سبب ابهام در مسئله می شود. بنابر این باید پیش از ارائه مبادی راهبردی برای اصلاح به تحلیل ابعاد الگوی مصرف بپردازیم. دو گونه تقسیم بندی برای ابعاد الگوی مصرف ذکر خواهد شد.
چگونگی مصرف نوعی رفتار است و رفتار ارتباطی نسبت بین 2 امر یعنی الف و ب است. رفتار ارتباطی از حیث دو طرف آن (الف و ب) به صورت های مختلف قابل تقسیم است:
الف، یعنی موجودی که رفتار از او سر می زند، بر دو قسم است؛ فرد، یعنی شخصیت حقیقی و سازمان به عنوان شخصیت حقوقی. قسم اول بر حسب طرف رفتار (ب) بر دو قسم است زیرا رفتار ارتباطی فرد یا درون شخصی است یا برون شخصی. الگوی رفتار ارتباطی فرد با خود به قسم اول بر می گردد. مراد از رفتار ارتباطی برون شخصی، رفتار فرد با دیگران است. رفتار ارتباطی برون شخصی خود بر سه قسم عمده است: رفتار ارتباطی با دیگران که آن را ارتباط بین شخصی می نامیم و رفتار ارتباطی با محیط زیست حیوانی و طبیعی و رفتار ارتباطی با خدا. هر 4 قسم یاد شده بر حسب محیطی که فرد زندگی می کند، تنوع می یابد: زندگی شخصی و زندگی شغلی، دو محیط عمده اند که در آنها رفتار ارتباطی با افراد برقرار می کنیم. همین تقسیم بندی را در رفتار ارتباطی سازمان می توان ملاحظه کرد زیرا مراد از رفتار ارتباطی سازمان، عملکرد و تعامل آن با محیط داخلی و خارجی است: عملکرد درون سازمانی و برون سازمانی. الگوی مصرف در تمام این ابعاد قابل طرح است.
1) کشف استعداد های فردی نمونه ای از رفتار ارتباطی درون شخصی فرد در زمینه الگوی مصرف است. در باب رفتار ارتباطی بین شخصی، یعنی رفتار ارتباطی فرد با دیگران در حوزه های گوناگون مانند حریم خانواده، شغلی و تعامل اجتماعی نیز الگوی مصرف مطرح است. چگونگی استفاده از منابع ملی و طبیعی نمونه ای از الگوی مصرف در باب رفتار ارتباطی فرد با محیط زیست است. الگوی مصرف در رفتار ارتباطی فرد با خدا نیز قابل طرح است. الگوی مصرف در محیط سازمانی و عناصر محیطی درونی و بیرونی آن نیز تعلق می گیرد. بنابر این مشاهده می شود که الگوی مصرف در تمامی افراد در حوزه فردی، خانواده، اجتماعی، و در باب حوزه های گوناگون رفتارهای ارتباطی در جوامع به چشم می خورد.
2) تحلیل الگوی مصرف تقسیم بندی دیگری از ابعاد آن را نمایانگر است.
الف) بعد اقتصادی: در بعد اقتصادی فقط مصرف مطرح نیست، در تولید، توزیع، انرژی و غیره نیز الگوی مصرف دیده می شود.
ب) ابعاد معنوی؛ علاوه بر ابعاد مادی و اقتصادی، الگوی مصرف در ابعاد معنوی نیز وجود دارد. مثلاً در باب ارائه خدمات و استفاده آنها یا در حوزه علوم، وقت، زمان و غیره نیز الگوی مصرف مطرح است.
4- تحلیل مفهومی:
قبل از پرداختن به نقد و داوری هر نظریه، باید برای فهم کامل و دقیق آن تلاش کنیم و پیش از جستجو از دلیل مدعا، سعی کنیم مفاهیم کلیدی آن را به صورت روشن تعریف کنیم و تا پدیدار را به دقت توصیف نکرده ایم به تبیین آن نپردازیم. اصل مسبوقیت توصیف و تبیین بر تعریف، محقق را به ضرورت تعریف واقف می کند و وی را به پژوهش روش مند در این مقام سوق می دهد.
کارآمد ترین مبنا در تعریف، تحلیل مفهومی است. بر این مبنا، تعریف صرفا به تحلیل مؤلفه های مفهومی معرف می پردازد. تحلیل مفهومی روشنگر ذهن است. در همه مفهوم سازی ها می توان مؤلفه های مفهومی را تجزیه کرد و مفهوم را روشن ساخت، به شرط آنکه مفهوم بسیط نباشد. بر مبنای تعریف با تحلیل مفهومی، لازم نیست طبیعت شئ بیان گردد، بلکه به مفهومی می توان رسید که به نحوی مصادیق را فرا می گیرد و مفهوما واضح و متمایز است. می توان گفت تعریف مفهومی، مجموعه تصورات معلولی است که موجب کشف تصوری مجهول شود.
بنابر این پیش از ارائه مبانی راهبردی و بیان شرایط وقوع اصلاح الگوی مصرف باید مفهوم آن را شناخت زیرا طبق اصول و مبانی برنامه ریزی نیز همواره تلاش های فکری و ذهنی باید قبل از تلاش های فیزیکی انجام گیرد.
اصلاح الگوی مصرف از سه مفهوم «اصلاح»، «الگو» و«مصرف» تشکیل شده است، بنابر این برای تحلیل مفهومی و ارائه تعریف باید هر سه مفهوم تحلیل گردد:
الف) اصلاح: انگاره و تصور افراد از مفهوم اصلاح گوناگون است. وقتی از تصور افراد از این مفهوم جویا می شویم با انگاره های گوناگون مواجه می شویم. عده ای اصلاح را به معنای تغییر می دانند، به نظر برخی اصلاح نوعی انقلاب است. کاهش دادن یا افزایش دادن کمی و کیفی نیز از دیگر انگاره ها است. تفاوت در انگاره افراد از این مفهوم، ضرورت مفهوم سازی و تحلیل مفهومی را آشکار می سازد. زیرا تا ندانیم اصلاح چیست، نمی توانیم در اصلاح الگوی مصرف موفق باشیم. در ارائه تحلیل مفهومی اصلاح باید از حصرگرایی به دور بود و با نگاهی جامع نگر به این مفهوم نگریست. اصلاح تنها کاهش نیست. به نظر می رسد مفهوم اصلاح به متغیر آن بستگی دارد.
یعنی اصلاح چیزی، آن چیز هر چه باشد، در مفهوم سازی ما از اصلاح دخیل است. گاه می توان اصلاح را نوعی متعادل سازی دانست. یعنی مضاف الیه اصلاح هرچه باشد در مفهوم اصلاح دخیل است. گاه از اصلاح مصرف برق می گوییم در این مقام انگاره ما از اصلاح کاهش است. گاه اصلاح را افزایش نیز می توان دانست. بنابراین به حد اعتدال بودن اصلاح است. اصلاح نوعی تغییر است، برای رسیدن به اعتدال و دوری از هر گونه افراط و تفریط؛ یعنی تعدیل سازی و تصحیح. این مفهوم سازی نگرشی جامع نگر به ارمغان می آورد.
ب) مفهوم الگو: آیا مفهوم الگو روش است؟ آیا الگو هنجار است؟ قانون است؟ برنامه بلند مدت است؟ شیوه ای است که از آن پیروی می کنیم؟ ساختار تشکیل دهنده است؟ صورتی از ستون اصلی یک چیز است؟ بالاخره الگو چیست؟ هر فردی تصوری از الگو دارد؟
برای شناخت مفهوم الگو باید آن را از مفاهیم دیگر متمایز ساخت. عده ای معتقدند الگو هنجار نیست. زیرا هنجار نوعی انتظار رفتاری است که تا حدود زیادی از جانب گروهی از افراد یا به وسیله جامعه مراعات می شود.
بنابراین هنجار نوعی ارزش است در حالیکه در مفهوم الگو ارزش اخذ نمی شود. الگو برنامه نیست. زیرا برنامه نوعی به آینده نظر دارد اما الگو در گذشته بوده، در حال در آنیم و در آینده نیز خواهیم داشت. بنابراین الگو استراتژی و یا برنامه راهبردی بلند مدت نیز نخواهد بود.
الگو قانون نیست. زیرا قانون آیین نامه هایی است که وضع شده است و ضمانت اجرایی دارد و همه موظف هستند که به آن عمل کنند. در حالیکه در مفهوم الگو وظیفه، ضمانت اجرایی و وضع نخوابیده است. الگو روش نیست. روش نحوه اجرای عملی است. شیوه ای که برای اجرای کاری اخذ می شود. الگو نوعی چارچوب است. چارچوبی که در آن قرا ر داریم که ذات آن در گذشته، حال و آینده معطوف است.
ج) مصرف: تصورات ذهنی افراد از مصرف گوناگون است، اما با تحلیل نظرات و انگاره های افراد به مفهوم مشترکی می رسیم که می توان آن را در تحلیل مفهوم مصرف اخذ کرد. یکی از انگاره های از مفهوم مصرف استعمال چیزی برای بر طرف کردن نیازها در حوزه های گوناگون شخصی و جمعی است.
استفاده از چیزی برای رسیدن به اهداف فردی و همگانی، مصرف یعنی تحلیل رفتن و از بین بردن و تمام کردن تدریجی یک چیز و غیره. در تمامی این انگاره ها «استفاده و استعمال» مفهومی مشترک است. مصرف را می توان استفاده از متغیرات دانست که بر حسب مصادیق گوناگون آن که در قبل ذکر شد مختلف می شود.
بنابر آنچه گفته شد می توان گفت که اصلاح الگوی مصرف یعنی تغییر برای به اعتدال رساندن چارچوب ها و مدل های استفاده و بهره برداری از متغیرات گوناگون اعم از مادیات و معنویات نظیر نیرو و انرژی، پوشاک و خوراک و خدمات و وقت و غیره در تمام ابعاد فردی،خانوادگی، جمعی، اجتماعی و در تمام حوزه های رفتارهای ارتباطی. چنین تحلیلی، مفهومی جامع نگر از اصلاح الگوی مصرف ارائه می کند که ما را در حل اثر بخش این مسئله و ارائه مبانی راهبردی برای نیل آن مدد می رساند.
5- آثار و فوائد
اتخاذ الگوی صحیح و منطقی در مصرف، آثار فردی و اجتماعی فراوانی به دنبال دارد. با ملاحظه آیات قرآن مجید می توان گفت: شکر و سپاس در مقابل استفاده از نعمت ها موجب فزونی نعمت گشته و کفران و ناسپاسی موجب محرومیت و نزول بلاها می گردد.
در ذیل برخی از فوائد و آثار اصلاح الگوی مصرف لیست می شود:
1) استفاده منطقی از امکانات: از آنجا که اصلاح الگوی مصرف به معنای رعایت اعتدال در بهره برداری از امکانات مادی و معنوی است، بنابر این اخذ چنین برنامه راهبردی ما را به استفاده منطقی از امکانات سوق می دهد.
2) کسب استقلال اقتصادی و دست یابی به عزت و سرافرازی ملی: عدم اصلاح الگوی مصرف پس از مدتی سبب وابستگی جامعه به جوامع دیگر می گردد. کسب عزت و سرفرازی ملی در گرو کسب استقلال اقتصادی است. امام خمینی (ره) پیرامون این مسئله فرموده اند: «مصرف کالاهایی که موجب تسلط سیاسی و اقتصادی کفار و بیگانگان بر مسلمانان گشته، اسارت و وابستگی جامعه اسلامی را به دنبال داشته. لذا مسلمانان باید از کیان خود دفاع کنند.» بنابر این طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب، تامین خودکفایی در علوم و فنون و صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند اینها، جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور اموری ضروری، مهم و از ثمرات اصلاح الگوی مصرف می باشند.
3) جلوگیری از تهاجم فرهنگی و غرب زدگی: غرب زدگی و مصرف گرایی و گریز از اندیشه و کوشش برای اصلاح الگوی خودی به تدریج روحیه وابستگی به نیازهای غربی و کاذب را سبب می شود. بنابراین یکی از فوائد مهم اصلاح الگوی مصرف جلوگیری از تهاجم فرهنگی و غرب زدگی است. امام صادق (ع) در این رابطه فرموده اند: «هر گاه امت اسلامی مانند بیگانگان لباس بپوشد و مانند آنها غذا بخورد به خواری و ذلت دچار می شود.»
4) عدالت اجتماعی: بنابر اصول قانونی مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. بنابر این ضرورت عدالت اجتماعی ثابت می شود. از آنجا که اصلاح الگوی مصرف سبب پخش همگون ثروت می شود، دست یابی به این مهم را تسهیل می بخشد.
5) باید توجه داشته باشیم که اسراف و تبذیر و هر گونه استفاده نامشروع از مال ممنوع است. نه تنها از آن جهت که نوع عملی که روی آن مال انجام گرفته حرام باشد، بلکه تصرف در ثروت عمومی است بدون مجوز و این نافی عدالت اجتماعی است. بنابر این یکی از فوائد مهم این برنامه راهبردی رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه برای عامه مردم می باشد.
6) آرامش روحی و روانی: از آنجا که آرامش روحی و روانی افراد به رفاه مادی وابستگی دارد. بنابر این یکی از فوائد اصلاح الگوی مصرف آرامش روحی و روانی است؛ البته تاکید بر رفاه مادی به معنای حصرگرایی در علل آرامش روحی و روانی نیست. به باد داشته باشیم که «فقر عامل کاهش دین و ایمان و پریشانی فکر و اندیشه است».
7) رفاه مادی، جلوگیری از فقر و مبارزه با فساد اخلاقی: اصلاح الگوی مصرف رفاه مادی بدنبال دارد و رفاه مادی از فقر و محرومیت جلوگیری می کند. از آنجا که فساد اخلاقی نتیجه جلوگیری از فقر است. این مطلب یکی از فواید مهم این برنامه می باشد. رابطه تنگاتنگی بین اقتصاد و اخلاق وجود دارد. بنابر این پس از بحث پیرامون رفاه مادی به عنوان یکی از فواید اصلاح الگوی مصرف می توان از مبارزه با فساد اخلاقی به عنوان دیگر فایده این برنامه اشاره کرد. بنابر این ایجاد رفاه و رفع فقر و محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه از ثمرات اصلاح الگوی مصرف است.
البته اصلاح الگوی مصرف آثار و فواید بیشماری دارد، اما این مقام مجال بررسی تمام آثار و فواید ندارد و در اینجا به اهم موارد بسنده شده است.
6- مبادی راهبردی، شرایط وقوع اصلاح الگوی مصرف
مهمترین مسئله برای اخذ برنامه ای راهبردی در اصلاح الگوی مصرف جستجو از شرایط و علل وقوع آن است. در این مقام به بیان اهم موارد اکتفا می شود:
1- الگو برداری از وحی الهی و سیره معصومان: در اتخاذ الگوی مصرف، می توان از رعایت حقوق و مقررات الهی بهره جست. اسلام برای مصرف حدود و موازین قرار داده است. مثلاً می توان با دوری از اسراف و تبذیر در مصرف اعتدال داشت و از نعمت های الهی به طور معقول بهره برداری کرد.
2- اصلاح الگوی مصرف با جهت دهی معقول و منطقی به افکار، عقاید، آداب و رسوم و ارزش های مورد قبول جامعه، یعنی فرهنگ عمومی مردم امکان پذیر است که از میان سایر عوامل فرهنگ حاکم بر جامعه دارای تأثیر عمیق تری است.
3- از آنجا که حفاظت و مراقبت از ثروت های ملی که تأثیر مستقیمی بر وضع اقتصادی جامعه دارد، یکی از شرایط وقوع این برنامه می تواند لحاظ گردد.
4- از آنجا که قانون حاکم بر جامعه ضمانت اجرایی دارد، می توان چنین برنامه ای را در موارد قانونی گنجاند و با نیروی بازدارنده این مهم را در متن جامعه پیاده کرد.
5- نقش رسانه ها، مجلات و غیره مخصوصاً رسانه ملی در این مهم آشکار است.
مسلماً شرایط وقوع این مهم بیشتر از موارد مذکور خواهد بود.
انشاءالله در شماره بعد همین مقاله بحث می شود که چرا همت و کار مضاعف و جهاد اقتصادی در ادامه اصلاح الگوی مصرف است و اینکه جهاد اقتصادی چیست و چه نیازی به آن وجود دارد؟
نویسندگان: حمید رضا صادقی نیارکی، سید محمد حسین هاشمی گلپایگانی
منابع و مآخذ:
1) قرآن کریم
2) محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، دارالتب الاسلامیه، تهران
3) احد فرامرز قراملکی، درآمدی بر اخلاق حرفه ای، سرآمد، تهران
4) احد فرامرز قراملکی، اصول و فنون پژوهش در گستره دین پژوهی،قم، مرکز مطالعات حوزه علمیه
5) فرهنگ فارسی معین
6) فرهنگ فارسی دهخدا
7) حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر
8) محمد بهشتی، فرهنگ صبای فارسی، تهران، انتشارات صبا،1370
9) احد فرامرز قراملکی، روش شناسی مطالعات دینی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی
10) دکتر سید مهدی الوانی، دکتر حسن دانایی فرد، گفتارهایی در فلسفه تئوریهای سازمان دولتی، انتشارات صفار، اشراقی، 1388
11) روح اله الموسوی الخمینی، دتحریرالوسیله، ج2، ص63
12) ابراهیم رزاقی، الگوی مصرف و تهاجم فرهنگی، تهران، چاپخش
13) مبانی سازمان و اصول مدیریت، علی رضاییان
14) اصول مدیریت، علی رضاییان
15) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
16) منطق کاربردی، علی اصغر خندان
17) مرتضی مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام
پایان پیام/
پایان پیام/
نظر شما