گوشه ای از فضائل، کرامات و سیره تربیتی امام حسن مجتبی(ع)

محافل عمومی و مذهبی از عوامل تربیت در منظر امام حسن مجتبی(ع) است، آن حضرت در گفتاری حکیمانه افزون بر نقش مجالس و کانون های اجتماعی در اخلاق افراد به شرکت در محافل مفید و سازنده توصیه نموده اند.

خبرگزاری شبستان//کرمان

کرامات امام حسن (ع)


کرامت عبارت است از«انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادی و بدون ادعای نبوت و یا امامت»(5) و اگر با ادعای نبوت و امامت همراه باشد، معجزه نامیده می ‏شود، به عقیده اکثریت علمای مذاهب اسلامی جز ـ گروه اندکی از معتزلی ‏ها ـ صدور کرامت از اولیای خداوند و به دست آن‏ها ممکن است. در تاریخ نمونه ‏های زیادی از کرامات اولیای خداوند نقل شده است. مثل سرگذشت حضرت مریم(س) و جریان ولادت فرزندش حضرت عیسی(ع) و نزول میوه‏ های بهشتی در محراب عبادت برای او نیز داستان آصف بن برخیا و انتقال تخت ملکه صبا از یمن به فلسطین در یک چشم به هم زدن و داستان‏ هایی که از شیعه و سنی درباره کرامات حضرت علی (ع) نقل شده است.



نمونه ‏هایی از معجزات و کرامات امام حسن مجتبی(ع)



 سخن گفتن با دشمن خدا در کودکی: در سال ششم هجری قرار دادی بین پیامبر اکرم (ص) و کفار قریش منعقد گردید که بعدها به«صلح حدیبیه» معروف شد.


یکی از مواد صلح نامه این بود که هر دو سپاه می ‏توانند با هر قبیله‏ای که بخواهند پیمان دوستی امضاء کنند. بر این اساس، رسول خدا(ص) با قبیله«خزاعه» پیمان دوستی بست. در سال هشتم هجری یکی از افراد قبیله«بکر» که هم پیمان کفار قریش بود، نسبت به پیامبر اسلام (ص) جسارت کرد، و شخصی از قبیله خزاعه او را در مقابل جسارتش سرزنش نمود و از رسول اکرم (ص) دفاع کرد.


آنگاه با هم درگیر شدند و کفار قریش نیز به کمک قبیله هم پیمان خود«بکر» وارد صحنه گردیده و در نتیجه یک نفر از افراد قبیله«خزاعه» را کشتند و بدین وسیله صلح حدیبیه نقض گردید.


کفار قریش از این نقض معاهده پشیمان گشته، ابوسفیان را برای عذرخواهی و تجدید قرار داد به محضر پیامبر اکرم، فرستادند. ابوسفیان به حضور آن حضرت رسید و در خواست امان و تجدید پیمان نمود، ولی آن حضرت به سخنان او ترتیب اثر نداد.


ابوسفیان به ناچار به نزد امیرمؤمنان، علی (ع) شرفیاب شد و از وی درخواست نمود که در نزد پیامبر اکرم (ص) شفاعت نماید. علی (ع) در جواب فرمود: پیامبر خدا(ص) با شما پیمانی بست و هرگز از پیمانش برنمی‏گردد... در این هنگام، امام حسن(ع) که کودک خردسالی بود، به حضور پدر آمد و ابوسفیان خواست که علی(ع) اجازه دهد فرزندش حسن، نزد پیامبر اکرم(ص) از ابوسفیان شفاعت کند. با شنیدن این سخنان، پس امام حسن نزد ابوسفیان رفت و با یک دست بر بینی او و با دست دیگر بر محاسن او زد و خداوند او را به زبان آورد تا بگوید: ای ابوسفیان! بگو جز خدای یکتا خدایی نیست و محمد رسول خداست، من (برایت) شفاعت کنم. پس آن گاه علی(ع) که با شنیدن سخنان فرزندش فوق العاده خوشحال شده بود فرمود: سپاس خداوندی را سزاست که در ذریه محمد(برگزیده‏ای) مانند یحیی بن زکریا قرار داد که در کودکی از جانب خداوند به او حکمت (علم و دانش مخصوص) عطا شد.


شفای وصال با عنایت امام حسن(ع): میرزا محمد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفی سال(1262 هـ. ق) در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه(نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتاب های فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، این که 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است.


بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می ‏آورد و به پزشک مراجعه می‏ کند، دکتر می ‏گوید: من چشمت را درمان می‏ کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می ‏کند تا این که به کلی نابینا می‏ شود.


سرانجام با حالت اضطرار متوسل به محمد(ص) و آل او می ‏شود. شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم(ص) را در خواب می ‏بیند، حضرت به او می ‏فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی ‏گویی تا خدای متعال چشمانت را شفا دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (س) حاضر گردیده می ‏فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی، اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.


صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن: از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد/آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد؛ نیمه دوم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد: خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت/دل را تهی زخون دل چند ساله کرد/زینب کشید معجر و آه از جگر کشید/کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
 


امام حسن (ع) و آموزه های تربیتی

 

 

امام حسن مجتبی(ع) همان شخصیت تربیت یافته در دامان رسالت است که پیامبر اکرم(ص) در مورد وی فرمود: حسن پسر من است ،او از من است. او نور چشم من و روشنایی قلب من می باشد، او میوه جان من است، او سید و آقای جوانان اهل بهشت است. او حجت خدا بر امت من می باشد. دستورات او دستورات من و سخن او سخن من است، کسی که از او پیروی کند او از من است و کسی که با دستورات او مخالفت کند از من نیست.


خصلت های زیبا و کمالات عالی انسانی آنچنان در وجود مقدس وی می درخشد که حتی دشمنانش را نیز به اعجاب و تحسین واداشته است. ابن حجر عسقلانی از دانشمندان اهل سنت می نویسد:


هنگامی که حسن بن علی(ع) از دنیا رفت یکی از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشییع جنازه او گریه می کرد. حسین بن علی(ع) به او گفت: تو با آن همه اذیت و آزار و مخالفت که در مورد برادرم روا می داشتی باز هم گریه می کنی؟ او گفت: انّی کنت افعل ذلک الی احلم من هذا و اشار بیده الی الجبل؛ من به کسی بدی می کردم و آزارش می دادم که صبورتر و حلیم تر از این کوهها بود.


در مورد مقام ارجمند آن حجت الهی همین بس که حضرت سیدالشهدا(ع) با آن عظمت و جلالت خویش در مقابل دستورات و اوامر امام حسن(ع) تسلیم محض بود. امام باقر(ع) فرمود: ماکلّم الحسین بین یدی الحسن اعظاماً له؛امام حسین (ع) به خاطر رعایت عظمت امام حسن(ع) هیچ گاه در مقابل سخن او حرفی نمی زد.


سیره تربیتی امام حسن(ع)


در سیره تربیتی امام حسن(ع) مسائل تربیتی و نکات باریک روان شناختی قابل توجهی دیده می شود که می تواند به عنوان الگو و روش صحیح تعلیم و تربیت کودکان مطرح شود و بهترین فنون پرورش کودکان برای والدین و مربیان است.


در این شیوه مسائل اساسی و ریشه دار تربیت، عوامل و نقش آفرینان در این صحنه، شیوه های اصلاح رفتار و جلوگیری از لغزش ها، صفات و شرائط مربیان برتر، راه های مقابله با مشکلات و حل آنان، تربیت دینی، اهمیت الگو و سرمشق، موانع و آفات تربیت، اهمیت خانواده و نقش بنیادی والدین از جمله مواردی است که مورد توجه قرار گرفته است که برخی از آنان در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد.


اهمیت تربیت


امام حسن مجتبی(ع) در مورد اهمیت تربیت معنوی و روحی می فرماید: «عجبت لمن یتفکّر فی مأکوله کیف لایتفکّر فی معقوله فیجنّب بطنه مایؤذیه و یودع صدره ما یردیه؛ تعجب می کنم از فردی که در غذای جسمانی خود فکر می کند (که سالم و بهداشتی و پاکیزه باشد) اما در غذای روح و جان خویش نمی اندیشد»، در نتیجه شکم خود را از غذاهای زیانبخش حفظ می کند ولی برایش اهمیتی ندارد که افکار پلید و ناپسند در روان او وارد شده و وجودش را در معرض افکار پست و انحرافی قرار دهند.


نقش آفرینان در تربیت


والدین:


از منظر امام حسن مجتبی(ع) پدر و مادر در شکل گیری شخصیت فرزندان اساسی ترین نقش را دارند به این جهت آن حضرت به مردی که در مورد خواستگاران دخترش از آن حضرت نظرخواهی می کرد، به نقش پدر آینده و مدیر خانواده اشاره کرده و فرمود: «زوّجها من رجلٍ تقّیٍ فانّه ان احبّها اکرمها و ان ابغضها لم یظلمها؛ برای همسری دخترت مردی با تقوا و مؤمن برگزین، زیرا اگر او دختر ترا دوست بدارد وی را احترام خواهد کرد و اگر خوشایند او نباشد به وی ظلم نمی کند.»
 

همچنین آن گرامی به اهمیت نقش مادر پرداخته و هنگامی که بامعاویه مناظره می کرد در مورد یکی از علل انحراف معاویه از محور حق و انحطاط اخلاقی وی از نقش مادرش هند یاد کرده و گفت: معاویه! چون مادر تو «هند» است و مادر بزرگت «نثیله» می باشد و تو در دامن چنین زنان فرومایه و پست پرورش یافته ای این گونه اعمال زشت از تو سر می زند و سعادت ما اهل بیت پیامبر(ص) در اثر تربیت در دامن مادرانی پاک و پارسا همچون خدیجه و فاطمه می باشد.
 

نقش رفیق
 

بدون تردید بعد از خانواده مهمترین عاملی که در خلق و خوی فرزندان تأثیر می گذارد رفقا و دوستان وی هستند. حضرت امام مجتبی (ع) در تربیت فرزندان خویش به نقش مهم رفیق توجه داشته و به داشتن دوستانی سالم عنایت ویژه مبذول کرده است. آن حضرت به فرزندش سفارش می کند که: فرزندم! با هیچ کس دوستی مکن مگر اینکه از رفت و آمد (ویژگی های روحی، اخلاقی و رفتاری) وی آگاه گردی، هنگامی که دقیقاً بررسی و تحقیق نمودی و معاشرت و دوستی با او را برگزیدی، آن گاه با او بر اساس گذشت و چشم پوشی از لغزش ها و یاری کردن در سختی ها همراه باش!


مربی و معلم


حساس ترین دوران رشد کودک در مراکز آموزشی و مدرسه سپری می شود و مربیان و معلمان با گفتار و رفتار و منش خود صفات و اخلاق روحی و روانی شان را به فرزندان منتقل می کنند و دانش آموزان بیشترین تأثیر را از اساتید و مربیان خود می گیرند بنابراین بخش مهمی از شخصیت فرزندان بستگی به معلمان و اساتید وی دارد. در این راستا امام حسن (ع) تأثیر چشمگیر معلمان و نقش ارزنده آنان در عرصه تربیت را یاد آور شده و آنان را به تربیت صحیح دانش آموخته گان سفارش کرده و فرمود: کسی که یتیم آل محمد(ص) (دانشجو و دانش آموز دینی) را سرپرستی نماید و به جای پدر و اولیاء دلسوزش وی را تحت مراقبت خویش قرار دهد، یتیمی که در ورطه جهل و ناآگاهی فرورفته است. چنانچه او را از جهل برهاند و امور مشتبه و به هم آمیخته را برای او توضیح دهد و به تأمین نیازهای مادی او نیز اقدام نماید فضیلت و بلندی مقام وی (در مقایسه با دیگران ) همچون درخشش خورشید به (سها) و ستاره کم نور است.


محافل عمومی و مذهبی


محافل عمومی و مذهبی از دیگر عوامل تربیت در منظر امام حسن مجتبی(ع) است. آن حضرت در گفتاری حکیمانه افزون بر نقش مجالس و کانون های اجتماعی در اخلاق افراد به شرکت در محافل مفید و سازنده توصیه نموده و می فرماید: کسی که پیوسته به مساجد رفت و آمد داشته باشد یکی از هشت بهره را نصیب خود خواهد کرد: آشنائی با دوستان جدید، استفاده از دانش های نو و اطلاعات تازه و نایاب، یافتن دلیل محکم و قاطع در راه هدف، رسیدن به رحمتی مورد انتظار از طرف خداوند، آموختن سخنانی که او را از لغزش و خطاها باز می دارد، یاد گرفتن راههای صحیح و هدایت بخش، ترک گناه از ترس خداوند، خودداری از معصیت به خاطر شرم از مردم و ترس از رسوائی.
 


فضائل امام حسن مجتبی (ع)


کمالات آن حضرت از هنگام کودکی و نوجوانی در حد ی بود که پیامبر گرامی اسلام (ص)، زعامت و پیشوایی وی و برادرش امام حسین را پیش بینی کرد و در باره آنان فرمود: حسن و حسین، هر دو پیشوا هستند، چه در حال قیام و نهضت باشند، و چه در حال صلح و آرامش.

 

همچنین، رسول خدا (ص) در باره خردمندی آن حضرت، می فرماید: عقل و خرد به صورت انسانی مجسم می گشت، او حسن ابن علی بود.


بر اساس این مکارم اخلاقی بود که پیامبر خدا (ص) بارها مراتب محبت خود را به امام مجتبی (ع) در مناسبت های مختلف ابراز می فرمود.

 

ابعاد شخصیت امام حسن (ع)


امام مجتبی (ع) نیز، مانند دیگر پیشوایان راستین، دارای ویژگی های ارزشمندی بودند که برخی از آنها را یادآور می شویم:


دانش امام حسن(ع)


آگاهی آن حضرت به علوم اسلامی در حدی بود که دانشمندان دیگر از سراسر جهان اسلام، پرسش های دشوار علمی خویش را در نزد وی مطرح می نمودند و از ایشان راهنمایی می خواستند.


به عنوان مثال، حسن بصری در نامه ای به آن حضرت درخواست کرد تا در زمینه مسئله "قضا و قدر" که یکی از مباحث پیچیده اعتقادی است، توضیح دهد.

 

امام حسن (ع) در پاسخ وی، چنین نوشت:

 

یعنی: کسی که به قضا و قدر (شامل خیر و شر آن) بدین معنا که خداوند از آن آگاه است، ایمان نداشته باشد، کفر ورزیده است، و کسی که ارتکاب گناهان را بر عهده خدا بگذارد، دچار فجور شده است. خداوند به صورت اجباری اطاعت نشده است، و به این معنا که مغلوب باشد، مورد نافرمانی قرار نگرفته است و بندگان را به عنوان نادیده گرفتن آنها مهلت نداده است، بلکه او مالک آن چیزی است که به آنان تملیک کرده است، و قادر است بر آنچه آنان را قدرت داده است، بلکه خدا به مردم امر فرموده به نحو اختیار، و نهی فرموده به عنوان هشدار.


در این سخنان کوتاه، امام مجتبی (ع)، دیدگاه صحیح اسلام را در زمینه مسأله قضا و قدر، بر مبنای قرآن و سنت و عقل، تبیین می کند، به نحوی که نه جبر لازم آید و نه تفویض.


از آن حضرت پرسیدند: زهد چیست؟ فرمود: رغبت داشتن به پارسایی، و پرهیز از دنیا. پرسیدند: حلم چیست؟ فرمود: فرو نشاندن خشم، و خویشتن داری.پرسیدند: ثبات و استواری چیست؟ فرمود: اینکه بدی را با نیکی برطرف سازند. پرسیدند: شرف چیست؟ فرمود: احسان به خویشاوندان، و بر عهده گرفتن تقصیرها.پرسیدند: مجد چیست؟ فرمود: اینکه در هنگام بدهکاری هم بخشنده باشی، و از گناه دیگران درگذری.پرسیدند: جوانمردی چیست؟ فرمود: حفظ دین، و عزّت نفس، و خوش برخورد بودن، و اصلاح امور، و اداء حقوق دیگران، و محبّت به مردم.پرسیدند: بزرگواری چیست؟ فرمود: بخشش به دیگران پیش از اینکه طلب کنند، و پذیرایی از دیگران در هنگام تنگدستی.

 

پرسیدند: لئامت چیست؟ فرمود: کم بودن سخاوت، و سخن گفتن به زشتی.پرسیدند: سماحت چیست؟ فرمود: بخشندگی در هنگام بی نیازی و نیازمندی.پرسیدند: بخل چیست؟ فرمود: اینکه آنچه را در دست داری شرف بدانی، و آنچه را بخشیده ای تلف بشماری.پرسیدند: برادری چیست؟ فرمود: برادر بودن در هنگان گرفتاری و آسودگی.پرسیدند: ترس چیست؟ فرمود: جرأت داشتن در برابر دوست، و عقب نشینی در برابر دشمن. پرسیدند: بی نیازی چیست؟ فرمود: راضی بودن نفس به آنچه نصیب او شده است، گرچه کم باشد.


پرسیدند: جود چیست؟ فرمود: بذل کردن آنچه بدست آمده است.پرسیدند: سفاهت چیست؟ فرمود: پیروی از فرومایگان، و همنشینی با گمراهان.پرسیدند: شجاعت چیست؟ فرمود: هماوردی با همتایان، و شکیبایی در مواجهه با ضربات.


پارسایی امام حسن(ع)


حسن ابن علی ، بیست و پنج مرتبه با پای پیاده، حج را بجا آورد، و دو مرتبه اموال خود را در راه خدا تقسیم کرد.


در کتاب "روضة الواعظین" نیز آمده است که وقتی آن حضرت وضو می گرفت، رنگ از رخساره اش می پرید و اندامش به لرزه می آمد. از ایشان سبب را می پرسیدند، می فرمود: سزاوار است که هرکس در نزد خداوند عرش بایستد، رنگ رخساره اش زرد شود، و اندامش به لرزه آید.


خلق و خوی امام حسن(ع)


یکی از ویژگی های بارز امام مجتبی (ع)، اخلاق زیبا و منش والای آن حضرت در برخورد با دیگران بوده است. با مطالعه سیره و تاریخ زندگانی این پیشوای بزرگوار به این حقیقت پی می بریم که ایشان در زمینه تواضع، بخشندگی، شهامت و شجاعت، حلم و بردباری، و دیگر اخلاق پسندیده، در اوج کمال بوده اند.

 

در زمینه تواضع آن حضرت به چند حکایت مستند، به نقل از منابع معتبر مانند تاریخ یعقوبی، أعیان الشیعة، تاریخ الخلفاء، و نهایة الإرب، اشاره می کنیم:

 

روزی امام مجتبی در خیابان، بر جمعی از تهیدستان و فقرا گذر کرد. آنان روی زمین نشسته بودند و مقداری نان خشکیده در پیش رو داشتند و از آن نان، تناول می کردند. با دیدن امام حسن، از ایشان دعوت کردند تا در کنار آنان بنشیند و غذا بخورد. امام مجتبی (ع) دعوت آنان را اجابت کرد و در کنار آنان نشست و با آنان به گفتگو پرداخت و از غذای آنان تناول فرمود. آنگاه آنها را برای صرف طعام، به منزل خود دعوت فرمود و مورد اکرام و احترام قرار داد.


روزی امام مجتبی در مجلسی نشسته بود. همینکه از آن مجلس برخاست و تصمیم داشت بیرون رود، مرد تهیدستی وارد مجلس شد. آن حضرت به احترام او توقف نمود و به وی فرمود: آمدن تو با برخاستن من همزمان شد، آیا اجازه می دهی من این مجلس را ترک کنم؟، آنگاه پس از دلجویی از وی و توقّفی کوتاه به خاطر احترام او، از مجلس خارج گردید.

 

شجاعت امام حسن(ع)

 

در خصوص شجاعت و شهامت آن حضرت نیز باید به این نکته اشاره کنیم که وی در تحقق پیروزی شیعیان در جنگ های جمل و صفین، نقش بارزی داشت.
 

در نبرد جمل، به فرمان امام علی (ع) در شهر کوفه به بسیج مردم، همت گماشت و با نطق های آتشین خود، بیش از 10 هزار نفر از مردم را در سپاهی گرد آورد و به سوی جبهه جنگ حرکت نمود. او در نبرد یادشده، به دستور پدر خویش به جایگاه فرماندهی دشمن که توسط گروهی از افسران رزمجو مورد حمایت بود حمله کرد و با سرنگون کردن آن جایگاه، کار جنگ را به نفع شیعیان پایان داد.

 

همچنین، در نبرد صفین، با سخنرانی در جمع سربازان، آنان را به مبارزه علیه معاویه و لشکر شام تشویق می فرمود و نقش خود را به عنوان یکی از فرماندهان، ایفا می نمود.

 

جزئیات نقش بارز امام حسن علی(ع) در جنگ های صدر اسلام، در کتاب های "الحیاة السیاسیة للإمام الحسن" و "وقعة صفّین" و "أنساب الأشراف" و "العقد الفرید" و أمثال آنها به رشته تحریر در آمده است.

 

 

 

منابع:

 

علامه حلی، کشف المراد(قم)، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ پنجم، 1415 هـ.ق، ص 351
کامل ابن اثیر، ج 2، ص 239 ـ 241؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 6؛ بحارالانوار، ج 43، ص 326؛ خرائج راوندی، ج 1، ص
236 شماره 1.
اصول کافی، ج 1، ص 279.

گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
Hoseine.org
 

 

 

پایان پیام/

کد خبر 59657

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha