«دختر ماه پیشونی» به کتابفروشی‌ها آمد

خبرگزاری شبستان: «دختر ماه پیشونی» جلد سوم از سه‌گانه «سه دخترون» نوشته محمدرضا شمس با شعرهای محمدحسن حسینی به تازگی از سوی انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

به گزارش خبرنگار شبستان، یک زن بابای بدجنس و یک دختر لوس و از خود راضی با یک چاه مهربون و یک دیو وارونه کار و یک شاهزاده دنبال دختری می گردند که لنگه کفش بلور اندازه پایش باشد. شاید کار دنیا برعکس شده و شاهزاده این بار ماه پیشانی را پیدا نکند.

 

کتاب " دختر ماه پیشونی " جلد سوم از مجموعه " سه دخترون " نوشته محمدرضا شمس با شعرهای محمدحسن حسینی و تصویرگری سحر خراسانی برای گروه سنی ب و ج در 72 صفحه به تازگی از سوی انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

 

از محمدرضا شمس تاکنون بیش از 50 عنوان کتاب برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است. کتاب هایی که افتخارات بسیاری چون دیپلم افتخار IBBY‌ و معرفی در فهرست کلاغ سفید را برایش به ارمغان آورده اند. شمس در سه گانه " سه دخترون " با بازآفرینی افسانه های دختران به یاد ماندنی سرزمین مان هم اشک به گوشه چشم ها می نشاند و هم خنده به لب می آورد.

 

گاو زرد، عروسی، یک بقچه پنبه، چاه سیاه، دیو وارونه کار، دردونه خانم، کفش بلور، اشک چشم، خروس بی محل، ماه پری و بزن نی زن عناوین کتاب " دختر ماه پیشونی " است.

 

در بخشی از کتاب " دختر ماه پیشونی " می خوانیم: شاباجی به خانه برگشت. کمی زردچوبه به صورتش مالید، چند تکه نان خشک گذاشت زیر تشکش و خودش را زد به ناخوشی. همین که تاجر آمد خانه، گرفت خوابید و بنا کرد از این پهلو به آن پهلو غلت زدن. همان طور که غلت می زد، نان خشک ها ترق توروق می شکستند و او می نالید.« خدایا چه کنم! استخوون هام از درد دارن می ترکن.» تاجر سراسیمه رفت، حکیم باشی را آورد بالای سرش. حکیم باشی زن را معاینه کرد و گفت:« این فقط یه راه علاج داره و اون هم گوشت گاو زرده. اگر تا فردا براش تهیه کردین که هیچ، وگرنه کارش تمومه.» تاجر گفت:« شکر خدا، خودمون یه گاو زرد تو خونه داریم، دیگه لازم نیست بریم بخریم، فردا سرش رو می بریم و گوشتش رو می دم بخوره.»

 

در قسمت دیگری از این کتاب آمده است: شهربانو رفت گوشه اتاق. تمام پنبه ها نخ شده بود. نخ ها را برداشت. دیو گفت:« اگر مشکلی نداشتی، یه وقت نیایی سر چاه و من را صدا نکنی.» شهربانو گفت:« می آم و صدا می کنم!» و به دیو سلام کرد و راه افتاد. سر راهش به سه تا چشمه رسید. توی چشمه سفید آب تنی کرد. آب چشمه سیاه را به مو و چشم و ابرویش زد و آب چشمه سرخ را به لب و گونه هایش مالید. یک دفعه همه جا روشن و نورانی شد. شهربانو با تعجب عکس خودش را که توی آب افتاده بود، نگاه کرد. یک ماه روی پیشانی و یک ستاره روی چانه اش درآمده بود. شهربانو از ترس شاباجی با دستمال پیشانی و چانه اش را پوشاند و از چاه بیرون رفت. گاو را برداشت و راه افتاد به طرف خانه. به خانه که رسید، گاو را به طویله برد و نخ ها را به شاباجی داد. شهربانو با ترس گفت:« توی راه خودرم زمین و پیشونیم شکست.» شاباجی گفت:« شکست که شکست. به جهنم که شکست. می خواستی مثل آدم جلوی پات رو نگاه کنی، کاش گردنت می شکست» و از خوشحالی غش غش خندید.

 

گفتنی است، کتاب " دختر ماه پیشونی " از مجموعه سه گانه " سه دخترون " نوشته محمدرضا شمس با شعرهای محمدحسن حسینی و تصویرگری سحر خراسانی در شمارگان 2000 نسخه و قیمت 6500 به تازگی از سوی انتشارات افق برای گروه سنی ب و ج چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

 

 

کد خبر 591120

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha