وضعیت علم و فرهنگ در زمانه عالم آل محمد(ص)

خبرگزاری شبستان: دوران حیات و امامت امام رضا(ع) از جهاتی بسیارمهم است، چراکه عصر ورود فرهنگ های مختلف به جهان اسلام و ترجمه و ظهور اندیشه های نوین کلامی و عصر خردگرایی های صواب و ناصواب بود و همچنین تمدن اسلامی نسبت به همه دوره ها متمایز بود.

به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، حجت‌الاسلام و المسلمین امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم طی مقاله ای که در اختیار این خبرگزاری قرار داد به واکاوی دوران امامت امام رضا (ع) و فعالیت های علمی و فرهنگی حضرت(ع) و پاسخ به شبهات پرداخته است که در ادامه می خوانید:

 

شرايط اجتماعي و سياسي:

حضرت امام علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ در سال 148 هـ ق ديده به جهان گشودند، آن حضرت تا سال 183 هـ ق در خدمت پدر گرانقدر خود بودند و در اين سال بود كه بعد از شهادت پدر بزرگوارشان در سن 35 سالگي به امامت رسيدند.

از اين رو بايد دوران امام رضا ـ عليه السّلام ـ از سال 183 هـ ق تا سال 203 هـ ق كه سال شهادت ايشان است، دانست. سه تن از خليفه‌هاي عباسي دوران امامت آن حضرت را درك كردند كه عبارتند از هارون الرشيد، محمّد امين، عبدالله مأمون.

در بررسي ابعاد وضعيت سياسي و اجتماعي آن عصر نكاتي قابل توجّه است:

 

الف: وسعت قلمرو جهان اسلام:

در زمان هارون به واسطه‌ي گسترش فتوحات مناطق بسياري تحت سلطه‌ي عباسيان درآمد، گوستاو لوبون مي‌نويسد: اسلام در عصر هارون و پسرش مأمون به اوج گسترش خود رسيد چه اينكه كشور آنها تا سر حدّ چين اتصال پيدا كرد و در

آفريقا هم بربرها در برابر حملات عرب تا حبشه و يونانيان تا بسفور متواري شدند. از سمت مغرب دامنه آن تا اقيانوس اطلس وسعت پيدا كرده بود.  اولين موردي كه از اين تنوع مليّت‌ها در قلمرو اسلامي مي‌توان حدس زد، تبادل فرهنگ اجتماعي ميان مسلمانان و مردم مناطق مفتوحه است كه موجب تضارب افكار و اعتقادات مي‌گردد.

 

ب: ادعاي خلافت الهي:

تمام خلفاي عباسي ادعاي خلافت و جانشيني پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ را داشتند. امّا هارون الرشيد در اين ادعا قدمي فراتر نهاد و گفت: ما از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ ارث برديم، امّا خلافت الهي در ما باقي مي‌ماند. چون امين بر تخت خلافت تكيه زد گفت: من بر خلافت خداوند دست يافتم و ارث پيامبر خدا از آن پدرم بود.  مي‌توان گفت آنان با اين حيله مي‌خواستند تا با پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مقايسه نشوند و هر كاري كه آنها انجام مي‌دهند مؤيد من عند الله تلقي گردد.

 

ج: چالش های درون حاكميت عباسی:

هارون قبل از مرگ خود ابتدا براي پسرش امين و سپس با مأمون به عنوان خليفه‌هاي بعدي بيعت گرفت. امّا با مرگ پدر نزاع بين دو برادر گرفت و سرانجام مأمون كه همراه سپاه پدرش در مرو بود توانست بر امين چيره گردد. امّا اطرافيان مأمون حتي دبير و كاردار او، فضل بن سهل همه ايراني بودند. عده‌اي از مورخين معتقدند كه حمايت ايرانيان از مأمون ـ كه مادر و مربي‌اش ايراني بوده‌اند ـ به خاطر اين بوده است كه در سايه‌ي او بتوانند عنصر ايراني را بر عرب ترجيح داده و بر قلمرو اسلامي مسلّط نمايند.  و به سلطه‌ي اعراب بر ايران پايان دهند كه نمونه‌ي آن حكومت طاهريان بود.

در هر صورت باعث گرديد نهضت شعوبيه در عصر عباسي، رونق بيشتر مي‌گيرد، نهضتي اجتماعي ادبي كه از عهد اموي بر عليه تفاخر نژادي اعراب شكل گرفته و بعدها بر ترجيح عجم بر عرب پاي فشرد، و كتب زيادي در اين باره نوشته شد از قبيل فضل العرب علي العجم تأليف ابو عثمان بختكان و المثالب العرب تأليف ميثم بن عدي.

 

د: قیام های سياسي و اجتماعي:

1. علويان: مهم‌ترين گروهي كه در دوران اموي ـ عباسي نسبت به حاكميت موجود معترض بود، علويان بودند. كه به تعدادي از آنها در اين مقطع زماني اشاره مي‌كنيم:

ـ حركت ابن منصور شيباني (ابو السرايا) در كوفه به سال 199 هـ ق او بر سپاه عباسي غلبه كرده و سكه ضرب نمود. البته در علوي بودن او ترديد شده است و در هر صورت او توانست براي مدتي بر بصره و حجاز و يمن مسلّط گردد.

ـ محمّد ديباج بن جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ او به سال 200 در مكه به پا خاست و به نام اميرالمؤمنين با او بيعت كردند.  امّا ديباج چون در كار خود ترديد داشت در انظار مردم خود را خلع نمود. 

ـ خروج ابراهيم بن موسي: او برادر ناتني امام رضا ـ عليه السّلام ـ بود . نخست از داعيان ابن طباطبا بود. او از سوي ابن طباطبا و ابوالسرايا به ولايت يمن منصوب شد، با كشته شدن ابو السرايا، خروج كرد و مردم صنعاء با او بيعت كردند.

ـ خروج زيد النار در بصره علي رغم اينكه اهالي آنجا متمايل به عثمانيان بودند امّا از او حمايت كردند.

ـ قيام محمّد بن سليمان در مدينه.

ـ قيام جعفر بن زيد بن علي و نيز حسين بن ابراهيم بن حسن بن علي در واسط.

ـ قيام محمّد بن اسماعيل بن محمّد در مدائن.

2. خوارج: اينان از زمان هارون و به سركردگي حمزه بن آذرك در سيستان شوريده و بر عمّال آنان غلبه يافتند. چندان كار آنها بالا گرفت كه هارون خود در رأس سپاه در سال 192به خراسان آمد، حمزه تا دوران مأمون سيستان را در دست داشت.

3. ديگر خیزش ها:

ـ جنبش بابك: اينان ايراني بودند. كه از سال 201 در كوه‌هاي آذربايجان و ارّان حركت خود را آغاز كردند و در مناطقي مثل جبال و همدان و اصفهان، طبرستان و ارمنستان و خراسان نفوذ پيدا كردند كه قائل به تناسخ واشتراك در زنان بودند و مدت‌ها پس از مأمون باقي بودند. 

ـ از جمله شورش‌ها، تحركات نصر بن شبث بود كه نسبت به امين، به عنوان عنصر عربي تعصب مي‌ورزيد. او در سال 198 هـ ق در شمال حلب شوريد و تا 209 مناطقي را در دست داشت.

ـ تحركات اقوام هندي ـ آسيايي (زط) اين اقوام توانستند تا روزگار معتصم بر سر راه بغداد و بصره به راهزني بپردازند. 

 

و: فرجام برامكه در اين دوران:

يحيي بن خالد برمكي كه در دوره‌ي خلافت هارون وزارت داشت توانسته بود در دوره‌ي هارون به همراه دو پسرش فضل و جعفر از سال (170 تا 178 هـ ق) اداره‌ي حكومت عباسي را به دست بگيرد. از خاندان اينان كه اصالت ايراني داشته‌اند، افراد ديگري نيز به مناصب مهمي چون استانداري شام، پرده‌داري خليفه دست يافته بودند.  اين نفوذ به حدّي بود كه هارون الرشيد دستور داد نام جعفر را بر سكه‌ها ضرب كنند و استانداري مغرب خلافت ـ انبار تا افريقيه ـ و خراسان و سيستان و طبرستان و ارمنستان و آذربايجان و غيره را به او بسپارد.  امّا به ناگاه در سال 187 هـ ق هارون تمام اين خاندان را قلع و قمع نمود. در علّت اين تغيير نگرش هارون عواملي از قبيل ارتباط جعفر با عباسه، خواهر هارون،  تمايل آنان به علويان  و ... ذكر شده است.

 

هـ : فراگيرترين حادثه‌ي سياسي اين دوران:

با توجّه به آنچه بيان گرديد معلوم مي‌گردد كه حاكميت دچار تزلزل بوده است. لذا مأمون ـ آخرين خليفه‌ي دوران امام رضا ـ عليه السّلام ـ سعي كرد با شركت دادن امام رضا ـ عليه السّلام ـ در حكومت، علويان را در مقابل خويش خلع سلاح سازد و محبوبيت‌شان را در ميان توده‌ي مردم مورد سؤال قرار دهد. از طرف ديگر او از طرف ايرانيان كه طرفدار اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بودند مورد تأييد واقع مي‌شد و چنين وانمود مي‌كرد كه قصد او از برادركشي، تفويض حكومت به اهل آن بوده است.

اما وقتي او خواست به بغداد برگردد، مجبور بود كه دو عامل نارضايتي اعراب از خويش را از ميان بردارد و آن فضل بن سهل ايراني و علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ بود.

 

علم و فرهنگ در عصر امام رضا(ع):

حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ در سال 148 هـ ق، عالم امكان را به نور وجود خويش منور ساختند. آن حضرت در سن 35 سالگي، پس از شهادت پدر بزرگوراشان امام موسي بن جعفر(ع) در سال 183 هـ ق عهده‌دار امامت مسلمين گرديدند.  بدين ترتيب در دوره ايشان بر خليفه عباسي يعني هارون الرشيد، محمد امين و عبدالله مأمون، بودند كه بر مسند خلافت تكيه زدند.

اين دوره به جهاتي از حيث علمي و فرهنگي حايز اهميت خاصي است كه به مواردي از آن در ذيل اشاره خواهيم نمود:

الف: وضعيت عمومي فرهنگ مردم: آنچه از گزارشات مورّخين بر مي‌آيد، علي رغم فعاليت‌هاي علمي كه صورت مي‌گرفت، وضعيت فرهنگي جامعه چندان تعريفي نداشته است و مردم و فرهنگ جامعه در يك حركت قهقرايي به سر مي‌بردند چنانچه حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ در قضيه ولايتعهدي و بيان آن به اين قضيه اشاره مي‌فرمايند:

خوفاً علي شتاب الدين و اضطراب حبل المسلمين و لقرب امر الجاهليه.

از ترس اضطراب وحدت مسلمين و ظهور مراسم‌ جاهلي و مخاطره افتادن دين ولايتعهدي را قبول كردم براي حيات و بقاي دين. منظور از مراسم جاهلي در اين دوره ظهور چيزهاي غير ديني مثل تعصب قومي و نژادي و برچيده شدن ارزش‌هايي مثل تقوا كه معيار اسلام و قرآن در برتري به تقوا است.

ب: حضور دانشمندان و مجالس علمي: هارون و مأمون سياستي اتخاذ كردند كه در پس آن درهاي علمي مملكت اسلامي بر روي همه دانشمندان گشوده گرديد. ميدان براي عرضه نظريات علمي و افكار مختلف باز بود. مخصوصاً دورة مأمون كه به مجالست با علماء و تشكيل مجالس علمي اظهار علاقه مي‌كرد. مخصوصاً كه او داراي مذهب معتزله بود و علماي بزرگ معتزلي را به دربار خود نزديك ساخته بود. كه در اعتماد به عقل افراط كرده، دستورات و احكام ديني را با عقل قاصر مي‌سنجيدند و آنچه را كه عقلشان صريحاً تأييد مي‌كرد پذيرفته و بقيه را انكار مي‌كردند.

در اين اوضاع شبهات كلامي و اعتقادي رواج بسيار يافته بود و حتي پيروان اديان ديگر نيز فعاليت داشتند، تشكيل جلسات مناظره توسط امام رضا ـ عليه السّلام ـ با علماي اديان و فرق خود حاكي از اين قضايا است. چنانچه آن حضرت(ع) با جاثليق مسيحيان، رأس الجالوت يهودي، هربز اكبر زرتشتيان و عمران صابي كه خود را پيرو حضرت يحيي ـ عليه السّلام ـ مي‌دانست و نيز علماي اهل تسنن و ناصبيان به بحث‌ و مناظره پرداختند.

ج: نهضت ترجمه: نهضت ترجمه از زمان خلافت منصور شروع گرديده بود و تا عهد مأمون به نهايت كمال خود رسيد. مركز اين جريان علمي، بغداد بوده است. مأمون كتابخانه‌اي را مخصوص اين امر قرار داده بود كه به بيت‌الحكمه و يا به قول بلعمي به گنج‌خانه مأمون معروف گشته بود. چنانكه از گزارشات بر مي‌آيد اين روند محدود به ترجمه نبوده است بلكه تصحيح و ترجمه مجدد و ارزشيابي كتب را نيز شامل مي‌شده است همان‌گونه كه رشته‌هاي مختلف علمي را در بر مي‌گرفت.

 

از پيامد‌هاي ترجمه مي‌توان به دو مورد زير اشاره کرد:

1. انحصار پزشكي به غيرمسلمان: چون مترجمان و ناقلان بيشتر مسيحي بودند و حتي پزشكي در خانواده‌هاي خاص از غير مسلمين موروثي شده بود. مسلمانان مجال تبحر يافتن در اين رشته را نداشتند.

چنانچه شافعي در اين مورد مي‌گفت ثلت علم (طب) را ضايع كردند و آن را به يهوديان و مسيحيان سپردند.

البته بايد خاطر نشان كرد كه حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ با تأليف رساله ذهبيه خويش در طب و بهداشت كه همگان را به اعجاب واداشت معلوم نمود كه اهل بيت نبوت در تمامي علوم سر آمد جهانيان هستند.

2. جبهه گيري اهل سنت در برابر علوم بيگانه: اينان در مقابل علوم يوناني واكنش سختي نشان دادند چنانچه بعدها غزالي تهاخت الفلاسفه را در ردّ بر فلسفه نوشت و ابن تيميّه ردّ علي المنطقيين را نگاشت.

گفتني است ترجمه شامل كتب مقدس نيز بوده است. ابن نديم آورده است كه شخصي به نام احمد بن عبدالله بن سلام به دوران هارون تورات را به عربي ترجمه كرده بود.

 

د: جمع آوري كتب قديمي:

مأمون در جمع آوري تراث ملت‌هاي قديمي به ويژه يوناني، تلاش مضاعفي انجام داد او هيأت‌هائي را در جست و جوي كتاب‌هاي يوناني و انتقال آنها به بيت الحكمه اعزام نمود چنانچه او به پادشاه روم نامه نوشت تا كتاب‌هايي را كه دربارة علوم قديمي در خزانه روم است براي او بفرستد، پادشاه روم پذيرفت، فلذا هيئتي از دانشمندان، از طرف مأمون اين كتاب‌ها را از روم آوردند.

بدين سان با اين ارتباطات علمي و نيز ارتباط ديگري چون تجارت و فتوحات، انديشه اسلامي در سه زمينه تحت تأثير قرار گرفت:

اول به لحاظ شكلي و موضوعي: متكلمان اسلامي از روش‌هاي منطقي يوناني همچون جدل و برهان تأثير پذيرفتند همانگونه كه به لحاظ موضوعي تأثير اينان بر نوافلاطونيان در تصوف محسوس بود.

دوم اينكه انديشه اسلامي از فرهنگ هندي از طريق فتوحات و تجارت تأثير پذيرفت كه در زمينة ادبيات و مقوله‌هاي ادبي، رياضيات و ستاره‌شناسي بوده است. محمّد خوارزمي كتاب السير هنتاي نويسندگان اختر شناس هند را براي مأمون ترجمه كرد.

 

و) عقل گرايي در مباحث اعتقادي و گسترش اختلافات كلامي:

از آنجائي كه مأمون بر مذهب معتزله بود. علماي بزرگ معتزلي را به دربار خود نزديك مي‌ساخت و به آنها ميدان عمل مي‌داد. پيروان اين مذهب طرفدار عقل و منطق و رأي و قياس بودند چنانچه در توصيف اين عقل‌گرايي مفرط طه حسين مي‌گويد: «عقل قاصر بشري را بر همه چيزي حاكم شمردند و گمان كردند تنها عقل سرچشمه معرفت است و تدريجاً خود را بي‌نياز از سرچشمه وحي مي‌دانستند ...، همين اشتباه بود كه درهاي اختلاف را به روي آنان گشود و هر جمعيتي به استدلال‌هاي واهي تمسك جستند و شماره فرقه‌هاي آنان را از هفتاد گذارند.

 

هـ) اخترشناسي و گسترش آن:

خليفه مأمون عباسي گروهي از اختر شناسان را به كار گرفت تا اجرام آسماني را رصد كنند و نيز اكتشافات بطليموس را به كار بسته و كسوف خورشيد را بررسي نمايند.

طبیعی است با این گستردگی علمی وشیوع ترجمه شبهاتی نیز به تمامیت دین از توحید تا نبوت وامامت ومباحث دیگر دینی وآیات قرآن کریم نیز رواج بیابد ؛ لذا امام به چند روش به شبهات پاسخ می دهد ؛ 1- در جلسات مختلف مناظره ونشستها ودرمجامع عمومی 2-به صورت فردی وحضوری 3- از طریق نوشتن نامه ؛ در همه این فعالیتها امام (ع) تنها وبا ابتکار واتکا به علوم الهی خود این شبهات را پاسخ می دهد تا جامعه اسلامی را از گرداب هولناک نجات بخشد وچنین هم می شود ؛ لذا در این زمانهیکی از القباب  حضرت «عالم آل محمد» روشنایی بخش جهان است وآفاق هستی به نور علم امامت روشن می گردد ؛ برهمین اساس ائمه پس از حضرت به ابن الرضا نیز شهرت می یابند؛ 

آگاهی بخشی امام(ع) در همه جوانب:

تمام حرکتهای امام رضا(ع) پس از آغاز امامت در این راستا بود که می توان فهرست وار اینگونه تبیین کرد:

برگزاری کلاسهای روشنگرانه در مدینه قبل از سفر به ایران که به اجار انجام گرفت.

برای وداع رفت کنار قبر پیامبر گریست تا ظلم حاکمان را به مردم نشان دهد

درحین وداع از خانواده همه را جمع کرد وفرمود برای من گریه کنید که از این سفربرگشتی نیست.

درپیشنهاد حجرت به مرو از پذیرش مقاومت کرد تا نشان دهد این کار امری ظالمانه است.

در راهی که می رفت به سوی مرو درمسیری که می گذشت از هرنقطه ی ایران مردم را به روشنگری دعوت وبه اهل بیت فرا خواند که بهترین مبارزه در مقابل دستگاه جور عباسیان بود ؛ نمونه بارز آن حدیث معروف به «سلسله الذهب » است که در نیشابوربرای محدثان زمزمه کرد: «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» با فاصله وتامل جمله «وانا من شروطها » را با لحنی خاص بیان کرد وبا این جمله دستگاه خلافت را از سقیفه تا عباسیان باطل اعلام کرد وشرط امامت وولایت متصل به ریسمان الهی را  حصن واقعه خداوند در زمین نامید؛ مبارزه ای از این رساتر نمی توان بال طاغوت زمان جایی دید.

نفس پذیرش ولایت عهدی نیز به رغم میل مامون حرکت عملی ومبارزه ی علنی بود با خلافت عباسیان .

نماز عیدی که امام در مرو می خواست بخواند که به خواهش مامون حرکت کرد ،نحوه رفتارامام مبارزه آشکار با خلافت مامون بود.

این رفتارها وحرکات سیاسی فرهنگی امام رضا در تضعیف وتزلزل قدرت عباسیان تاثیربزرگی داشت ؛

حضور امام در مرو که شبهات زیادی در این مناطق رواج می یافت وبرگزاری نشستها این شبهات را پاسخ داد به روشهایی که دربالا ذکرشد 

پی نوشت ها:

1  . علامه مجلسي، بحار الانوار، بيروت، دار صادر، ج 49، ص 90 ـ 95،

2  . گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سيد هاشم حسيني، چاپ سوم، 1358، تهران، كتابفروشي اسلاميه، ص 211.

3  . ر.ك: مسعودي، التنبيه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاينده، چاپ دوم، 1365، تهران، علمي فرهنگي، ص 327.

4  . جعفر مرتضي العاملي، الحياة السياسيه للامام الرضا ـ عليه السّلام ـ ، قم، مؤسسة نشر اسلامي، چاپ دوم، 1403، ص 59.

5  . محمد سهيل طقوش، دولت عباسيان، قم، پژوهشكده‌ي حوزه و دانشگاه، 1380، چاپ اول، ص 118.

6  . مجموعه آثار دومين كنگره جهاني امام رضا ـ عليه السّلام ـ ، مشهد مقدس، 1365، ص 116.

7  . طبري، تاريخ الرسل و الملوك، تحقيق محمّد ابراهيم، مصر، دار المعارف، 1960 م، ج8، ص 530 ـ 536.

8  . خطيب بغدادي، تاريخ بغداد او مدينة الاسلام، بيروت، دار الكتب العلميه، بي‌تا، ج2، ص 113 ـ 214.

9  . طبري، پيشين، ج 8، ص 538.

10  . ابو الحسن اشعري، المقالات الاسلاميين، مصر، بي‌جا، 1950 م، ج1، ص 148.

11  . جعفر مرتضي عاملي، الحياة السياسيه للامام الرضا ـ عليه السّلام ـ ، قم، مؤسسة نشر اسلامي، چاپ دوم، 1403، ص 70.

12  . مجموعه مقالات كنگره‌ي جهاني امام رضا ـ عليه السّلام ـ ، پيشين، ص 115.

13  . طبري، پيشين، ج9،  ص81.

14  . يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1892 م، ج 2، ص 398 .

15  . طبري، پيشين، ج 8، ص 580.

16  . جهشياري، كتاب الوزراء و الكتّاب، چاپ اول، قاهره، مطبعه مصطفي البابي، 1938 م، ص 187.

17  . طبري، پيشين، ج 8، ص 242 ـ 252.

18  . ذبيح الله محلاتي، رياحين الشريعه، قم، دار الكتب الاسلاميه، ج4، ص 46، به نقل از مروج الذهب، مسعودي.

19  . طبري، پيشين، ج8، ص 289.

20  . ر.ك: سيوطي، تاريخ الخلفاء، بيروت، دار الجيل، 1408 هـ ق، ص 366.

21  . علامه مجلسي، بحار الانوار، تهران، مكتبة الاسلاميه، 1385 هـ ق، ج 49، ص 5 ـ 10.

22  . در اين مورد رجوع شود به: شيخ صدوق، پيشين، ج 1، ص 179 به بعد و نيز علامه مجلسي، پيشين، ج 49، ص 175 به بعد.

23  . محقق، مجموعه آثار، دومين كنگره جهاني حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ ، مشهد، 1366، ص 369.

24  . همان بحار

25  . رک : همان بحار

26 رک: : روزنامه کیهان مقاله امیر علی حسنلو

27  . رک: مجموعه مقالات همایش علمی پژوهشی امام رضا (ع) برگزارشده در دانشگاه زنجان .ومراجعه شود به پایگاه باشگاه اندیشه مقاله : مهندسی فرهنگی درسیره امام رضا(ع)

کد خبر 590658

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha