به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، دکتر زکریا بهارنژاد، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشکده الهیات و ادیان شهید بهشتی، درباره فلسفه و جایگاهش می گوید: همه علوم انسانی به نوعی یک ایدئولوژی می باشند، علومی از قبیل تفسیر، اخلاق، فقه و … همه ایدئولوژی خاص اند که احتیاج به زیربنائی به نام جهان بینی دارند که عهده دار و یا سازنده آن دانش فلسفه است.
این محقق و نویسنده کشورمان در پاسخ به این سوال که از مباحث فلسفی در ارتقا و اثرگذاری علوم انسانی چقدر می توان کمک گرفت، بیان داشت: فلسفه مادر و ملکه علوم است. درهمه علوم از جمله علوم انسانی دو نوع اصول مطرح است: اصول متعارف یا (بدیهی) و اصول موضوعه که همه علوم برای بیان اصول موضوعه خود محتاج فلسفه می باشند.
وی در ادامه با بیان مثالی افزود: علم طبیعی درباره حرکت بحث می کند و موضوع آن جسم به لحاظ حرکت است اما این که ماهیت حرکت چیست در خود این علم بحث نمی شود، علم طبیعی برای اثبات موضوع خود و اینکه ماهیت حرکت و جسم چیست؟ محتاج فلسفه است.
بهار نژاد یادآور شد: به لحاظ تاریخی نیز همه تحولات صورت گرفته در علوم انسانی متاثر از فلسفه بوده است. استدلالی شدن علم کلام ویا تفسیر مابعد الطبیعی اصول دین، تفسیر عقلانی قرآن و شکل گیری فلسفه های مضاف از قبیل: فلسفه تاریخ، فلسفه علم، فلسفه سیاست و غیره نمونه هایی از تاثیر فلسفه در علوم است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا می توان با فلسفه اسلامی زمینه تولید علوم انسانی را فراهم کرد، گفت: اساسا راه دیگری برای تولید علوم انسانی جز فلسفه وجود ندارد زیرا علوم انسانی محتاج تکیه گاهی محکم و استوار است که با تغییرشرایط و فرضیه ها تغییر نکند و این اصول ثابت از قبیل علیت، سنخیت و ضرورت بین علت و معلول را فلسفه در اختیار علوم قرار می دهد.
عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشکده الهیات و ادیان شهید بهشتی درباره اینکه کدامیک از فلسفه های اسلامی در تحول علوم انسانی کارگشاتر خواهند بود نیز اظهارکرد: به نظر می رسد فلسفه مشایی در تولید علوم تاثیرگذارتر از روشهای اشراقی و صدرائی است زیرا که فلسفه خالص است و آمیخته به بر خی از علوم انسانی نیست.
نظر شما