به گزارش خبرگزاری شبستان، در این اثر می خوانیم «خوابگزار ولايت هرات به جواهر، پدر عايشه که هميشه کابوسهايهراسآوري ميبيند، ميگويد: براي آنکه تنها دخترش در امان باشد بايد او را به عقد مردي درآورد که صاحب منصب باشد و داراي مال و مکنت بسيار. از سويي محمد، کشاورززادهي فقيري که براي کسب معرفت ديني از روستا به هرات آمده است، به دليل استعداد فراوان در مدت کوتاهي از طلبگي به مرتبهي روحانيت ميرسد. ملامحمد طبق معمول در آغاز يکي از روزهاي پاييزي به زيارت مقبرهي عبدالرحمن جامي ميرود تا دلي صاف کند که عايشه را ميبيند. محمد و عايشه دلباختهي هم ميشوند، اما جواهرهرگز به اين وصلت رضا نيست. آخر خوابگزار گفته بود که...
گفتی است حمید حیاتی متولد سال 1345 در همدان است. او پیشتر کتابهای «میشل فوکو؛ پیدایش عقل کیفری» (انتشارات نصیرا) و «بر فراز عبثناکی زندگی» (انتشارات برداشت) را منتشر کرده است. همچنین مقالههای متعددی در زمینههای نقد متون و شناخت ژانرهای ادبی در ماهنامه «گلستانه» به چاپ رسانده است.
نشر قطره اثر حاضر را در 176 صفحه چاپ و روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما