حجت الاسلام محمدرضا حدادپور جهرمی، پژوهشگر تاریخ اسلام در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان با اشاره به نوع رفتار و عملکرد امیرالمومنین امام علی(ع) نسبت به ایرانیان اظهار کرد: امام علی(ع) همواره نسبت به ایرانیان تفضل ویژه ای داشتند و در امور مختلف همواره آنان را تایید می کردند.
وی ادامه داد: این در حالی بود که در روزگار نه چندان دور در جامعه بدوی آن زمان، تبعیض بین ایرانیانِ مسلمان و عرب های مسلمان امری پذیرفته شده به حساب می آمد و به ایرانیان به دید تحقیر نگاه می کردند. اما امیرالمومنین علی(ع) که مظهر عدل اسلامی هستند این دید غیراسلامی را تغییر دادند و در رفتار با مسلمانان مساوات را در نظر گرفتند چراکه از نظر ایشان تقوا، ملاک برتری نزد خداست و باعث دریافت سهم بیشتری از بیت المال نمی شود. بنابراین، از نظر امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) تفاوتی بین مسلمان بدوی و ایرانی تازه مسلمان نیست؛ زیرا همه از سهم مساوی برخوردارند.
این پژوهشگر تصریح کرد: البته عمل به این دیدگاهِ اسلامی مخالفت هایی را در جامعه اسلامی در پی داشت، که خلیفه مسلمین از آن نمی هراسید و در نظر داشت عدالت اسلامی را در ابعاد گوناگونِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به نمایش درآورد و رأفت اسلامی را به جامعه تازه مسلمان نشان دهد در نتیجه با همه به مساوات رفتار می کرد.
حجت الاسلام حدادپور با اشاره به دیدار ایرانیان اطراف کوفه با امیرالمومنین امام علی(ع) و بررسی احوال آنان بیان کرد: زمانی که امیرالمومنین(ع) وارد شهر کوفه شدند، مردم، سران قبایل و شخصیت ها به دیدار ایشان آمده و تهنیت می گفتند، مردم سواد عراق (روستاهای اطراف کوفه) که غیرمسلمان بودند نیز به دیدار حضرت(ع) شتافتند.(1)
وی ادامه داد: امام علی(ع) به آنان اجازه ملاقات دادند و لذا زمانی که وارد شده و کثرت جمعیت آنان را دیدند، فرمودند: «من توان شنیدن کلام شما را (به خاطر همهمه و کثرت جمعیت) ندارم و نمی توانم از حال شما آگاه شوم. پس کار خود را به کسی بسپارید که نزد شما از همه بیشتر مورد پذیرش باشد و از همه، خیرخواه تر شما باشد.» آنان نرسا را معرفی کردند و گفتند: آنچه او به آن راضی شود ما رضایت می دهیم و آنچه از آن ناراحت گردد ما نیز آن را نمی پسندیم. نرسا نزد حضرت(ع) نشست و با ایشان به طور مفصل درباره مسائل ایرانیان اطراف کوفه و ساکن در کوفه گفت وگو کرد.(2)
این محقق تاریخ اسلام با اشاره به استقبال امیرالمومنین امام علی(ع) از هدایای ایرانیان اظهار کرد: یک دهقان اهل ایران، جامه ای را که با طلا بافته شده بود برای حضرت(ع) آورد. امام علی(علیه السلام) آن جامه را به عمرو بن حریث به چهارهزار درهم تا زمان عطا(تقسیم بیت المال) فروختند.(3) زیرا نمی توانستند آن را تقسیم کنند و پوشیدن لباس زربافت برای مردان در اسلام حرام است. حضرت(ع) تمام هدایای نفیس را که به ایشان می دادند، جزو بیت المال قرار می دادند و تقسیم می کردند. تقدیم هدایای نفیس از جانب ایرانیان غیرمسلمان به امام علی (علیه السلام) حکایت از خشنودی آنها از سیره آن حضرت(ع) دارد.
وی ادامه داد: زمانی که حضرت امیر(ع) وارد شهر انبار شد و چارپایانی را به عنوان هدیه نزد امام علی(ع) آوردند و غذایی را برای سپاهیان حضرت( آماده کردند به شرط پذیرش آنها را این دانست که جزو خراج محاسبه شوند و لذا دستور داد تا قبل از استفاده از غذا قیمت آنها را مشخص کنند، ولی ایرانیان اصرار داشتند که آنچه آورده اند هدیه است. از این رو، علی(علیه السلام) بدون دریافت هدیه ها شهر انبار را ترک کرد. (4)
حجت الاسلام حدادپور در این راستا تصریح کرد: امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) بارها می فرمودند: «این شیشه عطری که دارم هدیه یکی از دهقانان است.» (5). همچنین گزارش هایی از هدیه لباس توسط دهقانان ایرانی به حسن و حسین (علیهما السلام) رسیده است (6).
وی در بخش دیگری از مباحث خود با اشاره به تلاش حضرت امیر(ع) برای حفظ کرامت نفس ایرانیان تصریح کرد: نگاه تحقیرآمیز به ایرانیان از نکاتی بود که تازه مسلمان های ایرانی را رنج می داد و باعث افسردگی و ناراحتی آنها می شد، مسلمانان عرب از ایرانیان زن می گرفتند و به آنان زن نمی دادند. به فرموده امام صادق(علیه السلام): موالی(ایرانیان) نزد امیرمؤمنان(ع) آمدند و گفتند: از این عرب ها به تو شکایت می کنیم. رسول خدا(ص) ما را با آنها سهم مساوی از بیت المال می داد، برای سلمان، بلال و صهیب زن گرفت، اما این ها این گونه عمل نمی کنند و به ما زن نمی دهند و می گویند چنین نخواهیم کرد؛ در نتیجه امام علی(علیه السلام) نزد آنها رفت و در این باره با آنها سخن گفت، عرب ها فریاد زدند: ای ابوالحسن ما این گونه عمل نخواهیم کرد! حضرت(ع) از جمع آنها خارج شد، در حالی که غضبناک بود و عبای خود را می کشاند، فرمودند: «ای موالی، اینان شما را به منزله یهود و نصارا قرار داده از شما زن می گیرند و به شما زن نمی دهند؛ پس به تجارت بپردازید، خداوند به شما برکت دهد.»(۷)
پی نوشت ها:
۱.نهج السعاده، ج۱،صفحه ۴۶۷
۲.پیکار صفین، ترجمه وقعة صفین نصربن مزاحم، مترجم پرویز اتابکی، ص 30، مؤسسه آموزش انقلاب اسلامی، تهران.
۳.بحارالانوار،ج۴۱،ص۱۱۸
۴.پیکار صفین صفحه ۲۰۰
۵.نهج السعاده، ج 1، ص 411، کلام 126، دارالفضا من، بیروت
۶.ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، ج 42، ص 478، دارالفکر، بیروت
۷.بحارالانوار، ج 42، ص 160
ادامه دارد...
نظر شما