به گزارش خبرنگار شبستان، وقتی بالاخره سیپتیموس مکان نسخ خطی نویس ها را ترک کرد و به سمت خانه مارسل لوس راه افتاد حسابی دیر شده بود. داشت به خانه بلند و باریک می رسید که متوجه شد انگار پنجره هایش از نور شمع های زیاد آتش گرفته است، از اینکه دیر کرده بود احساس گناه می کرد. به پنجره کوچک اتاق زیر شیروانی که خودش در آن می خوابید نگاهی کرد. متوجه شد پشت آن شمعی روشن است که مارسل لوس هر شب آنجا می گذاشت. به آتش توی بخاری، لبه های شیبدار بام، میزش و قفسه پر از کتاب های فیزیک فکر کرد که به او خوشامد می گفتند و غم وجودش را می گرفت. متوجه شد عاتش آنجا هم هست. به اتاق بزرگ کیمیاگری و فیزیک فکر کرد، جایی که آتش، آماده روشن شدن بود.
کتاب هفتم " سیپتیموس هیپ " با عنوان " عاتش " اثر انجی سیج با ترجمه مهرداد مهدویان به تازگی از سوی انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است. شش کتاب اول مجموعه " سیپتیموس هیپ " جزو پرفروش ترین بودند. هر یک از کتاب های مجموعه هفتگانه " سیپتیموس هیپ " در عین پیوستگی اثری مستقل به شمار می روند.
انجی سیچ، نویسنده مجموعه هفتگانه " سیپتیموس هیپ " در لندن به دنیا آمد و اکنون در خانه پانصد ساله در غرب لندن زندگی می کند. در زیرزمین های این خانه تونل های مخفی زیادی هستند؛ جایی جادویی و پر از افسانه. مهرداد مهدویان مترجم این مجموعه که متولد ۱۳۴۰ است تا کنون بیش از ۵۰ کتاب برای کودکان و نوجوانان نرجمه کرده است.
کتاب " عاتش " متشمل بر 49 فصل است. نقشه آنچه پنهان است، عروسی سفید، گودال های آب، مهاجرت، اتاق بزرگ کیمیاگری، گوش دادن، ردپاهای اشتباه، کلبه نگهبان، سه قلوها، بطری ابری، آتش اژدهایی، اتاق قلب، خوشامدگویی، اتاق افسون زدایی، روز آخر، گمشده، سقوط، انتقال ها، آنچه ممکن بود رخ دهد، جادوگری، آنچه قرار است بشود، رابطه ها، دودکش کیمیاگری، صبحی نه چندان دلچسب، اتاق غریبه ها، زمان بندی بد، معماخوانی، طعمه، در ورودی، بندر قصر، سفر جینا، هیپ ها علیه هیپ ها، عقرب، کمربند قاچاقچی ها، فنر، به طرف قلعه، خروجی ها، پرواز اژدها، متجاوزان، نگهبانان، دردسری در اعماق، فارکس، زمان های دشوار، مکان، سیل، رویارویی نهایی، آتش، ملکه و جادوگر ویژه از جمله عناوین فصول این کتاب است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: رنگ از رخ تری تارسال پرید. دقیقا می دانست چه اتفاقی افتاده. این کار بچه های نحس همسایه بود. دوباره کار خودشان را کرده بودند، آنها پوشش روی گودال را برداشته بودند. حالا هولناک ترین کابوس تری به واقعیت تبدیل شده بود. بلندآوازه ترین مشتری اش تا گلو در آب یخ زده و گل آلود بیرون مغازه اش فرو رفته بود و اصلا حال و روز خوشی نداشت، مارسیا با کلنت گفت:« مرا بیاورید ... بیرون!» تری کوچک اندام و لاغر از آنچه که به نظر می رسید، قوی تر بود. دست مارسیا را گرفت و محکم بالا کشید.
در قسمتی از کتاب " عاتش " می خوانیم: آتش کیمیاگری با آتش معمولی تفاوت های بسیار داشت، مثلا برخلاف آتش معمولی، افزودن زغال به آن تثبیت و آرامش می کرد. این آتش شبیه شیری بود که پس از بلعیدن آهو خواب آلود می شد؛ آتش کیمیاگری هم به وسیله لایه ای از زغال آرام می شد. مارسل لوس می دانست باید زود دست به کار شود، مقدار زیادی زغال در سقف اتاق آتش مخفی بود ولی اهرام آزادکننده اش در اتاق کنترل قرار داشت. تنها راه رسیدن به آنجا گذر از تیررس جادوگرها بود.
گفتنی است، کتاب " عاتش "، هفتمین جلد از مجموعه " سیپتیموس هیپ " اثر انجی سیج با ترجمه مهرداد مهدویان، صد و هفتاد و هفتمین رمان نوجوان افق به تازگی در شمارگان 1500 نسخه شامل 535 صفحه و قیمت 23000 تومان از سوی انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
نظر شما