به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، گسترش رویکردهای فردگرایی در سطح جامعه فارغ از آنکه حکایت از نفوذ افراطی مدرنیته دارد، به نوعی بسیاری از چالش های اجتماعی را به ما گوشزد می کند. شاید برای بسیاری این سوال ایجاد شده باشد که چرا در شبکه های اجتماعی تا این اندازه تکیه افراد بر بیان عقاید شخصی و به کرسی نشاندن آنها است. چرا افراد مختلف صرف نظر از میزان سن، تحصیلات و شرایط اجتماعی به دنبال اثبات (مَن) های جدید اند. در بررسی این مسئله با دکتر سیدسعید زاهد زاهدانی، جامعه شناس و دانشیار دانشگاه شیراز به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:
فردگرایی در کانال ها و گروه های تلگرامی افزایش یافته است، گویی اعضاء به دنبال آن هستند تا نظرات و نگرش های فردی خود نسبت به زندگی را در قالب یک توصیه به سایرین منتقل کنند. این فردگرایی و به بیان دیگر نفوذ چراغ خاموش شبکه های اجتماعی در فرهنگ جامعه ایران از نظر جامعه شناسی چه اثرات مخربی دارد؟
اساسا فردگرایی ایده ای است که تا قبل از تمدن مدرن در دنیا حاکم بوده و کاربرد داشته است، تمدن مدرن یک تمدن سازمانی و اجتماعی محسوب می شود یعنی نیروهای فردی را تبدیل به سازمان کرده است و اکنون سازمان ها هستند که جامعه را در بخش های مختلف مدیریت می کنند؛ به همین دلیل است که جوامع توانسته اند نسبت به دوران های گذشته تاریخی بشر پیشرفت داشته باشند. از این جهت اساسا فردگرایی ما را به تحجر و عقب ماندگی و جمع گرایی ما را به رشد و پیشرفت دعوت می کند که این رشد و پیشرفت اگر جهتش الهی باشد طبیعتا رشد خوبی خواهد داشت و اگر جهت مادی و ظلم داشته باشد نیز در همان مسیر ریشه می دواند ولی اصل آن است که اگر به دنبال رشد هستیم باید از ایده های فردگرایی جدا شویم و به ایده های جمع گرایی برای رشد و پیشرفت بپیوندیم. البته شبکه های اجتماعی همان طور که اشاره داشتم در واقع فردیت را تبلیغ می کنند.
اصطلاحی در رشته جامعه شناسی داریم با عنوان «پراکندگی فرهنگی» یا تکه پاره شدن فرهنگی؛ گروه های مختلفی که در شبکه های اجتماعی تشکیل می شوند برای خودشان رسم و رسومات و فضای فکری درست می کنند که از بقیه گروه ها متمایز است ضمن اینکه تعدد گروه ها موجب تفرق فرهنگی می شود. این تفرق سبب می شود تا به جمع گرایی فرهنگی که جامعه به آن نیاز دارد، آسیب برسد بنابراین، شبکه های اجتماعی در نهایت اگر بنا باشد که عنان اختیار مدیریت فرهنگی جامعه به دستشان سپرده شود ما را به سمت تکه پارگی و تفرق فرهنگی می برند و فرهنگ جامعه را از حالت انسجام خارج می کنند.
به نظر شما فعالیت در شبکه های اجتماعی با چنین فعالیت هایی نشان از کدام خلاء اجتماعی دارد؟ اتفاقا در طول سال های اخیر نشریات و مجلات مختلفی در راستای بهبود سبک زندگی، نگرش های روانشناسانه در زندگی در گیشه روزنامه فروشی ها پیدا می شود، پس چه خلاء اجتماعی این فردگرایی را سبب شده است؟
ما امروز شاهد جنگ فرهنگی هستیم، این جنگ و تقابل فرهنگی بین فرهنگ اسلامی و فرهنگ سکولار است. پایه فرهنگ سکولار بر انسان گرایی استوار و هدف اصلی اش منفعت طلبی و لذت مادی است در حالی که در فرهنگ اسلامی پایه اصلی خداگرایی و هدف تقرب است، فعالیت در سطح شبکه های اجتماعی بیشتر متمرکز بر فرد فرد جامعه با تکیه بر عناصر مادی و لذت جویی است. در واقع تلاش می کنند تا فرهنگ سکولار در مقابل فرهنگ اسلامی به تسلط دست یابد و از جامعه ما اسلام زدایی شود.
البته در همین جامعه فردگرا بر پایه فرهنگ سکولار و تمدن مدرن می بینیم که افراد جامعه به این نتیجه رسیده اند که همه جامعه دست به دست هم دهند و به پیشرفت برسند، بنابراین، ضمن اینکه پایه انسان گرایی نگاه به لذت فردی است اما عقل شان به آنها گفته اگر بخواهی لذت فردی ببری باید جمع هم از تو راضی باشد؛ لذا در راستای همان لذت جویی فردی، به تشکیل سازمان و تجمع و رعایت جمع رسیده اند. لذا پایه همان پایه انسان گرایی است ولی برای تامین این هدف به صورت اجتماع سازمانی فعالیت می کنند تا در نتیجه لذت جویی فردی شان گسترش یابد. به بیان دیگر فردگرایی و تبلیغ فردگرایی آنها در گرو تامین و رعایت رضایت جمع است.
پیشنهاد شما به عنوان یک جامعه شناس برای بهبود وضعیت اجتماع چیست؟ چه طور می توانیم در برابر این هجمه های فرهنگی به بهترین شکل عمل کنیم و در برابر فردگرایی ها و تبلیغات سوء شبکه های اجتماعی بهترین واکنش را داشته باشیم؟
ما متاسفانه در تبلیغات دینی به جای آنکه از جمع به فرد حرکت کنیم مبتلا به حرکت فردی شده ایم و نقطه تمرکز ارشادات و رشد فرهنگی را روی فرد گذاشته ایم به جای اینکه روی جمع تمرکز کنیم لذا وقتی تبلیغات فرهنگ اسلامی در منازعه با فرهنگ سکولار صرفا تکیه بر فرد داشته باشد به نتیجه دلخواه نمی رسد چرا که افراد می بینند که فرهنگ سکولار پاداش هایی قابل حصول تر دارد، در نتیجه با تمام اصالت هایی که فرهنگ بومی ما دارد قافیه را به فرهنگ سکولار می بازد.
از نظر من باید تبلیغات فرهنگی را از فردگرایی به سوی جمع گرایی پیش ببریم همان حرکتی که انقلاب اسلامی داشت، انقلاب اسلامی ما هرگز بر اجزای نظام حکومتی شاه متمرکز نشد بلکه کلیت نظام شاه را که در اختیار امپریالیسم بود، هدف قرار داد و توانست پیروز شود.
امروز نیز باید همان شیوه و سبک و سیاق انقلاب اسلامی را داشته باشیم و از اهداف کلان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به سمت جزئیات حرکت کنیم و اگر راهبرد و برنامه ریزی های اجتماعی ما در بخش های فرهنگ و اقتصاد به این طریق شکل گیرد، امید است که بتوانیم بر هجمه ای که اکنون از نظر فرهنگی وجود دارد، غلبه کنیم.
نظر شما