به گزارش خبرگزاری شبستان "اسپوتنیک" در مقاله ای به قلم "عامر راشد" نوشت: افق های پیش روی حل و فصل سیاسی جنگ خونین در «سوریه» باز است که در وهله نخست به نفع «سوریه» و در مراتب بعد برای کشورهای عربی، منطقه و جهان بسیار مهم است. در حال حاضر فرصت مناسبی برای حل و فصل روی داده است که باید همگان برای تحققق آن اقدام کنند.
«بن علی یلدریم»، نخست وزیر «ترکیه» طی اظهاراتی درمورد بحران «سوریه» گفت: باید شوکی بزرگ و مثبت به مسیر تلاش ها برای یافتن راه حل این بحران با توسل به ابزارهای دیپلماتیک و مشارکت تمام طرف های مؤثر بین المللی و منطقه ای وارد شود تا جنگ متوقف شده و مردم «سوریه» به توافقی جامع و فراگیر دست یابند که منافع یکایک آنان را تحقق بخشد.
اظهارات «بن علی ییلدریم» در حقیقت، بعدی از انعطاف پذیری در نگرش «ترکیه» نسبت به بحران «سوریه» را نشان می دهد، انعطافی که در دیدار «رجب طیب اردوغان» رئيس جمهور ترکیه با همتای روسی خود «ولادیمیر پوتین» کاملا بارز بود. هر دو در این دیدار بر عزم خود برای رسیدن به توافق مشترک جهت دست یابی به راه حل بحران در «سوریه» تأکید کردند.
«پوتین» گفت: «با توجه به چنین موضع مشترکی به دنبال راهکار قابل قبولی خواهیم بود. در طول شش سال گذشته فرصت های بی شماری برای رسیدن به توافق سیاسی دست داد که می توانست از ریختن خون هزاران قربانی بی گناه جلوگیری کرده و مانع موج آوارگی صدها هزار سوری در داخل و خارج از کشور شود، اما تضاد مواضع بین المللی و منطقه ای و اثرات آن بر مواضع طرف های درگیر در داخل «سوریه» فرصت های صلح را از بین برده و موجب عمیق تر شدن بحران شد. همین امر موجب قدرت یابی گروه های تروریستی افراطی و در صدر آنها «داعش» برای تسلط بر مناطق وسیعی از خاک «سوریه» شد.
از آغاز بحران «سوریه» در سال 2011، افراد عاقل به صدا درآمدند و نسبت به کشیده شدن بحران به باتلاق خشونت هشدار دادند. آنها همگان را به حل و فصل سیاسی بحران دعوت کرده و خواستار تغییر شرایط از طریق ابزارهای دیپلماتیک و عدم شرط بندی بر سر راه حل های امنیتی و دوری از خشونت گرایی شدند، اما بحران وارد مسیری خونین شد که مردم «سوریه» بهای سنگین آن را با جان خود و آوارگی و پناهندگی و تخریب کشورشان پرداخت کردند.
در حال حاضر نکته مهم، توقف جنگ دوزخین و استفاده از ذهن باز و انعطاف پذیری لازم برای موفقیت تلاش های سازش است که ابتدا باید از مشارکت تمام مردم «سوریه» اغاز شود. در این مسیر باید از تسویه حساب های فرقه ای طرف های حاضر دوری کرده و در دام مواضع انتظاری گرفتار نشد که راه را برای دخالت بیگانگان و تغییر معادلات جنگ هموار می کند.
احتمالا مواضع بسیاری از کشورهای اروپائی اثرگذار مانند مانند «فرانسه»، «انگلیس» و «آلمان» در مورد فرصت های موجود برای حل دیپلماتیک بحران «سوریه» تابع مواضع «آمریکا» می باشد.
طی سال های گذشته اقدامات «آمریکا» و اروپا در ارتباط با بحران «سوریه » بر اساس سیاست انتظار و تعویق، با شروطی احمقانه، باعث خارج شدن بحران از حیطه کنترل و تبدیل آن به عامل بی ثباتی در منطقه شد که آتش آن تمام کشورهای منطقه را در برگرفته است.
هدف از چنین عملکردی، ترسیم دوباره موقعیت ژئوپولیتیکی برای آینده «سوریه» بود، عده بسیاری نیز به موضع کشورهای عربی حوزه خلیج، به ویژه «عربستان سعودی» و نیز موضع «ایران» چشم دوخته اند، اما موضع مهم همان موضع مردم «سوریه» است، مردمی که دارای مشترکات ملی فراوان هستند، از حفظ تمامیت ارضی و موجودیت «سوریه» تا التیام شکاف در بافت اجتماعی و مبارزه با تمام اشکال افراط گرایی و تروریسم، توسل به راهکارهای صلح آمیز برای تغییرات در عرصه دموکراسی و رسیدن به توافق سوری- سوری، نه دخالت بیگانگان، چرا که نقش احتمالی طرف های با نفوذ بین المللی و منطقه ای در بحران سوریه باید محدود به یاری مردم این کشور برای رسیدن به حل بحران، حمایت از مذاکرات جهت رسیدن به دولتی مردمی با کثرت گرائی سیاسی، انتقال مسالمت آمیز قدرت و احترام به حقوق مردم «سوریه» شود. نکات مذکور زمینه مستحکمی برای رسیدن به توافق و راهکار سیاسی حل بحران «سوریه» می باشد.
نظر شما