حقوق بشر: جهانشمولی یا نسبیت دینی/ فرهنگی؟

دولت جمهوری اسلامی ایران خود را در محدوده اسلامیت و عقلانیت اسلامی به حقوق بشر ملزم می داند.

خبرگزاری شبستان// قزوین

 

دولت جمهوری اسلامی ایران خود را در محدوده اسلامیت و عقلانیت اسلامی به حقوق بشر ملزم می داند.


قانون جمهوری اسلامی ایران در بند6 از اصل دوم از کرامت و ارزش والای انسانی و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خدا سخن می گوید.


اما در صحنه بین المللی، دولت جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب، سخنگوی دولت های معترض به جهانشمولی حقوق بشر جهانی بوده است.


پس از مواضع و اظهارات نمایندگان و سفیران در سازمان ملل متحد، کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا در همه سازمان های بین المللی، از جمله در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، پیوسته موضع رسمی ایران را در انتقاد از حقوق بشر جهانی و نیز عملکرد دولت ایران را در زمینه نقض حقوق بشر، محکوم کردند، حتی در آوریل 2002 هم که قطعنامه پیشنهادی دولت های غربی برای محکومیت ایران به نقض حقوق بشر از سوی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد،رد شد،این رد در نتیجه یک رای مخالف به سود ایران پایان یافت.


به عبارت دیگر، 19 کشور دنیا به محکومیت ایران رای دادند و 14 کشور رای ممتنع دادند و تنها20  دولت ایران را از اتهام نقض حقوق بشر تبرئه کردند.


صرف نظر از اتهامات دنیای غرب به ایران راجع به نقض حقوق بشر، صرفا از منظر تئوریک، هواداران جهانشمولی حقوق بین الملل بشر، دعوی ایران و بعضی دیگر از کشورهای اسلامی را که می گویند حقوق بشر باید با استناد به ارزش ها و اندیشه های دیت متبع ایشان (اسلام) تعریف و تفسیر شود، رد می کنند و می گویند که اساسا حقوق بشر برخاسته از وحی نیست، برخاسته از خرد جمعی نوع بشر است.


حتی در قرن هیجدهم، علمای فلسفه حقوق در اروپا با تاکید بر حقوق فطری، اظهار کردند که یک سلسله حقوق بشر- مانند حق حیات، حق آزادی، حق مالکیت، حق جستجوی سعادت- به عنوان حقوق فطری بر قوانین موضوعه واحکام تاسیس مقدم بوده اند.


در مقام ارائه شواهد اشتراک تمدن هادر مفاهیم بنیادین حقوق بین الملل بشر، تکرار شده است که در اسلام، کرامت انسانی و حقوق بشر، برخاسته از کتاب و سنت است.


به علاوه در تارخ تمدن های مشرق زمین، اعلامیه حقوق بشر در بابل توسط کورش کبیر در 539 قبل از میلاد می تواند برای نشان دادن تسامح و آسانگیری دولت هخامنشی نسبت به حقوق اقلیت های دینی و قومی و زبانی آْموزنده باشد.


مدافعان جهانشمولی حقوق بین الملل بشر می گویند که اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان، در قوانین اساسی خود یا به موجب اتحادیه ها و سازمان های منطقه ای که به عضویت آنها پیوسته اند، عملا جهانشمولی اعلامیه حقوق بشر را تایید کرده اند.


در سال های اخیر، موضع گیری های کشورهای جهان سوم در تقابل با جهانشمول بودن حقوق بشر تعدیل شده است، یعنی این کشورها به عوض این که بگویند ما باید معیارهای لاییک و غیر دینی را که اعلامیه حقوق بشر و کنوانسیون های حقوق بشری اعلام می کند، مخدوش و مخالف فرهنگ خودی –اعم از تمدن آسیایی یا شرایع دینی –بخوانیم، می گویند که ما باید با ظرافت به تفسیر جدید مفاهیم بپردازیم، یعنی از یک سو خواستار تفسیر جدیدی از مفاهیم بشری واز سوی دیگر، تفسیر جدیدی از مفاهیم شریعت باشیم چنانکه این هر دو رویکرد در عمل قابل ارایه است:


اول- جمهوری اسلامی ایران را در برابر قطعنامه ای مکرر کمیسیون حقوق بشر که ایران را به نقض حقوق بین الملل بشر متهم می کرد، تا مدت ها مفاهیم حقوق بین الملل بشر متهم می کرد، تا مدت ها مفاهیم حقوق بشر جهانی را از ابزار تسلط قدرت های غربی و وسیله تحمیل ارزش های غربی معرفی می کرد، اما سرانجام کارگاه حقوق بشر تهران (Tehran human rights workshop)با مشارکت کشورهای همفکر در سال 1998به این نتیجه جهانشمولی و تجزیه ناپذیری و ارتباط متقابل انواع حقوق بشر رسید. همراه با این تغییر رویکرد، دولت ها و ملت های غربی نیز به اعتراضات کشورهای جهان سوم در این مقوله بها دادند.


دوم- در ایران وحوزه فرهنگ اسلامی به تدریج تفسیرهای جدید و اخلاقی از مفاهیم سنتی شریعت و خاتمیت و مهدیت ارایه شده است که با مبانی عقلی و مفهوم بنیادین حقوق بشر معارض نیست.


این تفسیرهای نوین، به خلاف رویکردهای سنتی ضد حقوق بشر، خرد ورزی و عقل جمعی را محور قرار می دهد. کرامت انسانی و حقوق بشر در ادیان الهی به وی‍‍‍‍ژه مسیحی و اسلام کاملا ملحوظ است.


در ایران هم سیاست گفت وگوی تمدن ها در روابط بین الملل و سیاست وفاق ملی در سطح داخلی در حال حاضر و حتی برگزاری "همایش حقوق بشر"در دانشگاه علامه طباطبایی، همه نشانه ای شکل گرفتن وجدان مشترک بشری در راستای جهانشمولی حقوق بشر ورفع مناقشه های فلسفی وکلامی ودینی در این مقوله است.


جهانی شدن اکنون به این نتیجه منتج شده است که حتی خود افراد بشر، موضوع حقوق بشر است. به علاوه، اصل حفظ صلح و امنیت اکنون دیگر نه تنها جنبه بین المللی دارد، بلکه همچنین درون ملی هم هست و این اصل دفاع از حقوق بشر در داخل کشورهای مختلف از دوره مخالفت با آپارتاید در آفریقای جنوبی آغاز و به وسیله کمیسیون سازمان ملل پیگیری شد.


بنابراین، دولت های متهم به نقض حقوق بشرنمی توانند رسیدگی به این اتهامات از سوی سازمان های بین المللی را ،مداخله در امور داخلی خود تلقی کنند.


تجاوز و تعدی به پرسنالیتی انسان، حرام است و حقوق بشر، منشا الهی و وحیانی دارد. اما حقوق بین الملل بشر، از منظر فلسفی، منشا بشری دارد و اولا بر عقل اسقرایی و خرد جمعی مبتنی است و ثانیا بر فلسفه حقوق بشر غرب مبتنی است و ثالثا، منابع فلسفی تمدنی آن، ولو متعدد و متکثر باشد، بیشتر بر تمدن مسیحی و حقوق فطری مبتنی است، رابعا مکتب های معرفتی انسان جدید، اگر چه منحصر به یک حوزه تمدنی، یا یک ملت، یا یک دین، یا یک دسته یا یک طبقه خاص نیست، پیوسته در حال پویایی و تغییر است.


گفتنی است، مناقشه ها و مناظره های علمای فلسفه حقوق، در مخالفت با جهانشمولی حقوق بشر، اندک اندک کمرنگ تر شده است، یعنی افزون بر اثبات اشتراک همه فرهنگ ها و ادیان در ارزش های اصولی و مفاهیم بنیادین حقوق بشر، جهانشمولی حقوق بشر را امروز به طور فزاینده ای در عقل جمعی و وجدان عام انسان امروزین می توان ردیابی رد.

 

 منبع:

 

نشریه:جهان اندیشه -8نویسنده،حسن امین

 

پایان پیام/

کد خبر 56806

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha