به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، همایش بزرگداشت روز شیخ اشراق، عصر سه شنبه، 5 مردادماه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با حضور جمعی از اساتید حوزه فلسفه اسلامی، اصحاب فکر و اندیشه و علاقه مندان برگزار شد.
در این همایش چهره هایی چون دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، دکتر غلامرضا اعوانی، آیت الله مصطفی محقق داماد، حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه سخنرانی داشتند که در ادامه مشروح سخنان این اساتید طی سلسله گزارش هایی ارائه می شود.
دکتر ابراهیمی دینانی به عنوان نخستین سخنران این همایش پس از دعوت شهین اعوانی، دبیر همایش به روی سن آمد و با موضوع «هیولا در شیخ اشراق» سخنرانی کرد که در ادامه بخش هایی از آن ارایه می شود.
وی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه شیخ اشراق هشتصد سال قبل شهید شد و با این وجود به او مقتول می گویند، اظهار کرد: اقلا اکنون خوشحالم که بعد از هشتصد سال برای این مردم بزرگ تاریخ ایران اسلامی بزرگداشت برگزار می شود.
ابراهیمی دینانی افزود: شیخ اشراق حکیم نور است و فلسفه اش فلسفه نور و روشنایی است، هشتصد سال است که شیخ اشراق در ایران شناخته نشده است و اعراب هم که اصلا او را نمی شناسند و نمی خواهند که بشناسند و او را کشتند، سهروردی همواره عنوان می کرد که آمده ام تا احیای حکمت خسروانی کنم حکمتی که دنیا با آن سر عناد دارد. او می گفت می خواهم حکمت خسروانی که همان حکمت زردشت است را احیا کنم.
وی در ادامه به برخی نظریات و دیدگاه های دیگر فلاسفه نسبت به سهروردی اشاره کرد و گفت: فلسفه دانان از روی نادانی هشتصد سال تمام می گفتند شیخ اشراق قایل به اصالت ماهیت است و این قطعا از روی نادانی بود چراکه مطلقا چنین نبود و او قایل به اصالت نور بود و به جای وجود می گوید «نور» و اختلاف ملاصدرا و سهروردی در واقع اختلافی لفظی است و این موضوع را خود ملاصدرا نیر تصریح کرده است، در واقع تعریف صدرا از وجود همان کارکرد نور است که سهروردی به آن اشاره کرده و من با اینکه خود صدرایی هستم اما باید بگویم ملاصدرا مقداری یونانی زده بود و به همین دلیل اصالت وجود را طرح کرد در حالی که سهروردی ایرانی خالصی بود که قایل به اصالت نور بود.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران در ادامه به جریان زندگی سی و هشت ساله سهروردی اشاره کرد و افزود: شیخ اشراق از سوی اعراب متعصب در این سن کم شهید شد و این سرنوشت غم انگیز او در این سن است و با این حال جای عجب است که او چه فرصتی داشته است که این همه آثار را به رشته تحریر در آورده و رساله ها و کتاب های بسیاری را نوشته است. این اهتمام نشان از ذوق ایرانی او دارد. شیخ اشراق به مراغه رفت درس خواند و بعد رهسپار اصفهان شد و سپس به حلب سفر کرد.
ابراهیمی دینانی در بخش دیگری از مباحث خود اظهار کرد: سهروردی فیلسوفی است که به صراحت منکر هیولاست، اگر بخواهم ساده و به فارسی بگویم هیولا ماده نخستین است، البته امروز وقتی سخن از ماده ذیل فیزیک کوانتوم به میان می آید، ماده از نظر این علم فقط چیزی است که در میکروسکوپ دیده می شود. ابن سینا در جمله ای در مورد هیولا این گونه گفته است که: هیولا مثل پیرزن زشتی است که خود را پشت نقاب پنهان کرده و نشان نمی دهد و علت این عدم نشان دادن همین است که قابل دیدن نیست.
وی ادامه داد: اگر بخواهم هیولا را به معنای فلسفی کلمه و ساده تعریف کنم و توضیح دهم، می شود این عبارات: در این عالم هستی که زندگی می کنیم فاعل و قابل داریم، هیولا محسوس نیست معقول است. اگر فاعل نبود هیچ قابل و منفعلی هم نبود و هر فاعلی، قابل و منفعل می خواهد و هر موجودی در این عالم هر دو جنبه فعالیت و قابلیت را داراست اما تنها موجودی که علی الاطلاق فاعل است خداست. حال در این میان قابلیت نیز باید به یک حد پایانی برسد در غیر این صورت دور و تسلسل پیش خواهد آمد؛ پس باید یک انفعال محض نیز همان طور که یک فاعلیت محض است وجود داشته باشد و این انفعال محض همان هیولاست ضمن اینکه هیولا صرفا پذیرنده است و این پذیرندگی بی نهایت و طولی است نه عرضی.
چهره ماندگار فلسفه در ادامه با اشاره به عقیده شیخ اشراق در مورد هیولا بیان کرد: سهروردی می گوید هیولا به معنی که ابن سینا می گوید نداریم، او منکر هیولای مشائی بود و قایل به عالم خیال و مقدار است. شیخ اشراق با عالم خیال منفصل، مرکز بین ملک و ملکوت را برداشت و خودش هم در عالم ملکوت زندگی می کرد.
وی در پایان اظهار کرد: فردوسی، سهروردی حماسی است و سهروردی، فردوسی حکیم است، بنابراین شیخ اشراق فلسفه ایران را مقابل یونان قرار داد.
نظر شما