به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، نهجالبلاغه، این اثر ارزشمند امیرالمومنین امام علی (علیهالسلام) در لسان بسیاری از اندیشمندان بهمثابه چراغ روشنی برای هدایت توصیفشده است. جرج جرداق نویسنده مسیحی در مورد نهجالبلاغه مینویسد: من برای فهم امام علی، چهل بار نهجالبلاغه را خواندم. این کار نوعی تفکر و نوعی احساس شگرف در من به وجود آورد. یادم نیست اما وقتی کتاب را مینوشتم یک فضایی مرا یاری میکرد. نهجالبلاغه برای من یک اثر آسمانی دلانگیز بوده است. فکر میکنم مهمترین متون فلسفی و ادبی عرب را که هر جویای علمی به آن نیاز دارد، در خود جایداده است.
انشاء علــی (ع) پس از قــرآن، عالیترین نمونه بلاغت است. بلاغت و ادبیات علی (ع) همیـشه در خدمت تمدن و بشریت بوده و خواهد بود. در رویارویی با این کتاب و این نثر عظیم چه میتوانستم بگویم و بنویسم جز آنکه از خودم و از بشر پرسش کنم. استفهامهای پیدرپی من از انسان و انسانیت است. چون علی صدای همه انسانیت است.
همین نگرش در لسان یک اندیشمند مسیحی نسبت به امام علی (علیهالسلام) و نهجالبلاغه حکایت از جامعیت این اثر عظیم دارد. به نظر میرسد اگر امروز بتوانیم بیشازپیش ابعاد مختلف نهجالبلاغه را برای اندیشمندان رشتههای مختلف علوم انسانی در کشور بیان کنیم و اساساً آنها را با ابعاد گسترده این کتاب ارزشمند آشنا کنیم، قطعاً بدنه و گستره علوم انسانی، متفاوت از آن چیزی خواهد شد که امروز میبینیم.
به بهانه بررسی این مباحث با دکتر حسین ظریف منش به گفتگو نشستهایم. وی مدیرعامل بنیاد بینالمللی «غدیر» است:
واقعاً سزاوار است که در جهان امروز، آتش افروزان جنگ و عوامل و مسببین بدبختیهای ملتها و افراد، به سخنـان و کلمات قهرمان اندیشه انسانی، بزرگمرد وجدان انسانی، عــلی بن ابیطالب (ع) گوش فرا دهند و آنها را حفظ کنند و در مقابل گوینده بزرگ آن سخنان، سر تعظیم فرود آورند.
علوم اسلامی چقدر وامدار نهجالبلاغه و حکمتهای آن است؟ همواره در لسان بزرگان این اثر ارزشمند بهمثابه الگوی راهبر و هدایتکننده مسیر، تفسیر شده است؟
بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام مبدأ اکثر قریب بهاتفاق علوم در جهان اسلام را بیانات و آموزههای امیر المومنین (ع) میدانند. فلسفه، کلام، منطق، تفسیر، حقوق و سایر علوم همه مرهون و مدیون دانش امیرالمؤمنین هستند.
از برکت وجود مقدس امیرالمؤمنین و آموزههای آن بزرگوار است که جهان اسلام در دوران تمدن بزرگ خود و پیشتازی در علوم مختلف را کارنامه خود دارد.
نکته مهم در آموزههای امیرالمؤمنین (ع) این است که اولاً کلام معصوم است، خلاف و اشتباه در آنها راه ندارد دوم اینکه متصل به علم مطلق الهی است سوم جامعیت مباحث امام است. درهمه موضوعات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و در همه سطوح فردی، اجتماعی، حکومت و در سطح بشری هرکدام بهصورت مستقیم و غیرمستقیم موردتوجه قرارگرفته است. چهارم اینکه کلام امام دریای بیکران، زلال و همیشه جاری است که عالم و عامی، دانشمندان بزرگ و مردم کوچه و بازار همه و همه میتوانند از آن بهره متناسب با درک و اهتمام خود را داشته باشند و آخرین نکته اینکه بیانات، نامهها و آموزههای تنها امام معصومی است که امکان حکومت «هرچند فقط ۵ ساله» را داشته است.
از دیدگاه شما حقیقتاً سیر تعالی و رشد علم در جهان اسلام چه قدر بر مبنای سخنان حضرت علی (ع) گام برداشته است؟ آیا امروز در کسب علم و دانش حقیقتاً بهمثابه آنچه در حکمتهای نهجالبلاغه در مورد اهمیت علمآموزی بیانشده است، حرکت کردهایم؟ اگر (خیر) علت چه بوده است؟
سرمایه غرب برای استمرار تسلط خود برجهان اسلام سلاح یا اقتصاد و یا فرآیندها و نظامت طراحیشده نیست بلکه چیزی است که من اسم آن را فریب بزرگ میگذارم و آن این است که با اختلال در دستگاه شناختی ما به دستکاری در باورهای ما پرداختهاند. آنها میگویند دانش همین چیزی است که ما میگوییم.
قواعد و معادلات واقعی که در شکلدهی به شخصیت، زندگی و هویت فردی و یا اجتماعی انسان مؤثرند و نیز اصول و روشهای توسعه و پیشرفت بشر همین است که ما به مدد پژوهش و مبتنی بر تجربهگرایی کشف کردهایم.
غربیها روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و مدیریتی خود را که بر شاکله جهانبینی و انسانشناسی نادرست آنها استوارشده است، جایگزین آموزههای وحیانی نمودند و بادهها زبان و بیان آنها را بهمنزله قواعدی واقعی، متقن، خدشهناپذیر، جهانشمول و سعادتبخش معرفی کردند و میکنند و این جنایتی نابخشودنی در حق بشریت و اقدامی با لعاب علم اما برای فریب بزرگ است.
دریکی دو قرن اخیر متأسفانه ما تابعی از متغیر علمی غرب شدیم و بر اساس رسوب تربیت آنها و افکار وارداتی آنها است که بعضی از ما گاهی اجازه فکر کردن را هم به خودمان نمیدهیم و صرفاً مصرفکننده تولیدات فکری غرب هستیم.
بزرگترین ظلم استکبار به جهان اسلام دورنگه داشتن مسلمانان از آموزههای اسلامی بهویژه آموزههای اهلبیت است.
اگر ما بخواهیم از این حصار دشمن ساخته و از چنبره نابودکننده راهبردهای او خارج شویم به نظرم باید چهار گام را برداریم:
یک: درک مسمومیت ناشی از مصرف کالای فکری غرب – بهعمد از آن با عنوان کالا نام میبرم.
دو: تحول در نگاه به خود تغییر در باورهای خویش با گرامی داشتن سرمایههای خویش
سه: زمینهسازی برای شجاعت علمی و اعتمادبهنفس پژوهشگران جوان علوم انسانی که همانند همتایان خود در علوم پایه وفنی و مهندسی جسارت ورود به مناطق ممنوع اعلامشده از سوی دشمن را داشته باشند.
چهار: ایجاد یک مطالبه عمومی برای جستجوی پاسخهای علمی پرسشها در خانه خود.
و البته راهبرد بزرگ و جامع ما برای تحقق این هدف برتر ساز و آینده آفرین روی آوردن به قرآن و نهجالبلاغه است وپرچمداران این حرکت باید اساتید حوزه و دانشگاه باشند. وحدت این دو قشر ارزشمند میتواند در این اقدام مشترک بزرگ معنا شود.
برای ورود نهجالبلاغه به ساحات زندگی افراد جامعه بهویژه پژوهشگران چه پیشنهادهایی دارید؟
در مورد قرآن کریم بحمدالله بعد از انقلاب اسلامی اقدامات برجسته و درخشانی انجامشده است، اما نهجالبلاغه بهاندازه کافی مورد اهتمام قرار نگرفته است. نهجالبلاغه هزاران سال از ساحت زندگی مسلمانان دور بوده است و هرچند مجموعه اقدامات ارزشمندی به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی و مجاهدت علمی عالمان بزرگ برای ترجمه، تفسیر و تبیین آموزههای آن انجامشده است اما هنوز حتی قدر آن شناختهنشده است.
این مجموعهای که به گفته امام راحل نازله روح امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیّت و در حجاب خود و خودخواهی خود و معجونی برای شفا و مرهمی برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعهای دارای ابعادی بهاندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی است، فقط گاهی محترم شمرده میشود، در برخی موارد با سطحینگری فقط بهعنوان مجموعه سخنرانیهای امام به آن نگاه میشود. همانند سایر کتبی که سیره یا مجموعه بیانات یک شخصیت بزرگ در آن نوشتهشده باشد.
بسیاری از مردم فقط با بعضی از حکمتهای نهجالبلاغه آنهم در حد توصیههای اخلاقی آشنا هستند. بسیاری از اساتید و دانشجویان ما با محتوای بیبدیل این کتاب آشنا نیستند. این مایه تأسف و یک ظلم بزرگ به این کتابی است که تالی تلو قران است. به نهجالبلاغه باید بهعنوان کتاب زندگی نگاه کرد باید بهعنوان منبع و منشأ همه علوم به آن مراجعه کرد. باید برای دستیابی به نظریههای راهبردی و کاربردی در روانشناسی، جامعهشناسی، حقوق، اقتصاد و مدیریت به آن متوسل شد. ظرفیت نهجالبلاغه بهعنوان پیشران علوم انسانی در ایده پردازی، نظریهپردازی و پاسخ به پرسشهای بنیادین علوم انسانی بینهایت است.
ورود نهجالبلاغه بهعنوان کتاب درسی در حوزهها و دانشگاهها، ترغیب و تشویق پژوهشگران به تتبع و پژوهش در نهجالبلاغه، طراحی یک برنامه جامع مثلاً ۱۰ ساله با یک نگاه انقلابی و با یک عزم ملی برای ورود نهجالبلاغه به متن اندیشه ورزی و علمی جامعه، فعال شدن هدفمند مراکز علمی، پژوهشی و فرهنگی، تبلیغ ضرورت رویآوری جامعه به نهجالبلاغه با برنامهریزی هوشمندانه، هنرمندانه و علمی رسانهها بهویژه رسانه ملی و نیز با استفاده از منابر و تریبونهای اثرگذار. ایجاد کرسیهای نظریهپردازی پیرامون نهجالبلاغه در مراکز حوزوی و دانشگاهی و ارج نهادن و ترویج نهادینه نقد تفکرات و نظریههای غیر اسلامی ازجمله پیشنهاداتی است که میتوان به آنها توجه کرد.
نظر شما