به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، آیت الله سیدمهدی میرباقری، رییس فرهنگستان علوم قم چندی قبل در حضور جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) طی سخنانی در مورد «متدلوژی و مبانی علم دینی» به سخنرانی پرداخت.
بر آن شدیم تا بخش هایی از این گفتار علمی که با عنوان «از مکتب دینی تا علم دینی» ارائه شد را برای مخاطبان ارایه کنیم که در ادامه می آید:
آیت الله میرباقری در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه اگر بخواهیم به سمت تمدن اسلامی حرکت کنیم، نیازمند لوازمی هستیم، اظهار کرد: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند و تصویر روشن و صحیحی نیز در این باره وجود دارد باید به سمت تمدن اسلامی حرکت کنیم، از لوازم قطعی حرکت در این مسیر تولید نرم افزارها و دانش های لازم برای رسیدن به یک تمدن اسلامی است.
وی ادامه داد: در تحلیل این تحول علمی سطوحی وجود دارد که در صورت تحقق آن به الزامات انقلاب اسلامی راه می یابیم. برخی این سطوح را نازل تر و برخی عمیق تر تفسیر کرده اند؛ برخی مدعی این مساله هستند که باید انقلاب فرهنگی عظیم در جامعه اتفاق بیفتد تا این انقلاب سیاسی به نتیجه برسد.
آیت الله میرباقری در این راستا بیان کرد: انقلاب فرهنگی اعم از فرهنگ عمومی و تخصصی جامعه است که باید دستخوش تحول جدی شود تا مسیر به سمت اهداف انقلاب اسلامی فراهم شود وگرنه ظرفیت فرهنگی که جامعه قبل از انقلاب داشته است از یک سو به شدت تحت تاثیر فرهنگ سنتی ایرانی بوده و از سوی دیگر تحت تاثیر فرهنگ مدرن که این تاثیر جدی و از زاویه دیگر تحت تاثیر فرهنگ اسلام و اهل بیت(ع) است که این مجموعه ترکیبی مانع از رسیدن به اهداف انقلاب است.
وی با اشاره به فرهنگ مذهبی که در جامعه وجود دارد، گفت: فرهنگ مذهبی می تواند در خدمت گسترش اهداف انقلاب قرار گیرد، البته میزان درک و تلقی ما از دین که قبل از انقلاب وجود داشت برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی کافی نیست. در این میان فرهنگ غرب مزاحم است، حتی اگر مزاحم هم نباشد در حرکت ما به سمت آرمان هایمان کمکی نمی کند و فرهنگ سنتی خودمان نیز کفاف نمی دهد.
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم تصریح کرد: بنابراین، باید انقلاب فرهنگی انجام دهیم تا در همه لایه های فرهنگ تحول جدی اتفاق بیفتد و بعد به دنبال مهندسی انقلاب فرهنگی حرکت کنیم، پس تولید این نرم افزارها جزو ضرورت ها است.
وی در ادامه به بیان نکاتی در باب علم دینی پرداخت و گفت: اولین نکته تولید علم دینی در راستای حرکت در مسیر اهداف انقلاب اسلامی نیازمند ضرورت ها و نکاتی است. اما نکته دوم که بی ارتباط با نکته اول نیست آن است که راه دستیابی به علم دینی چیست؟ ما چگونه می توانیم به علوم اسلامی که منظور نظر داریم دست یابیم البته پیداست که مقصود از علوم انسانی اسلامی آن اصطلاح رایج علوم اسلامی نیست که منظور فلسفه و کلام و منطق علوم اسلامی باشد بلکه مقصود علم به معنای خاص خودش مثل علوم انسانی، علوم اجتماعی و حتی علوم طبیعی است منتهی این علوم طبیعی باید اسلامی شوند.
آیت الله میرباقری با اشاره به اینکه در این زمینه نیز نظریات مختلفی وجود دارد که در این میان با نظریه افرادی که معتقد به علم دینی نیستند کاری نداریم، افزود: کسانی که معتقد به علم دینی و معتقد به یک انقلاب اسلامی برای تحقق اسلام در عینیت جامعه هستند محل بحث ما واقع می شوند واگرنه کسانی که اسلام را دین حداقلی می دانند که ناظر به حیات اجتماعی نیست طبیعتا منکر الزامات تحقق تمدن اسلامی هستند، بنابراین، با نظریه آنها کاری نداریم.
وی ادامه داد: جامعه اسلامی متوقف به این است که نرم افزارهای مورد نیازش از جمله علم دینی تولید شود. این رویکردها طبیعتا به لحاظ دایره تحول در علوم و کیفیت دستیابی به علم دینی با یکدیگر تفاوت هایی دارد، یک رویکرد آن است که نیاز ما به تحول نیاز محدودی است، در حوزه علوم انسانی نیاز به این داریم که تحول ایجاد کنیم و این علوم را اصلاح و اسلامی کنیم. رویکرد دیگر آن است که این تحول نیاز به علوم انسانی ندارد و باید همه علوم از جمله علوم طبیعی و ریاضیات را متحول کنیم، البته یک قدم جلوتر این نظریه نیز وجود دارد و برای اینکه به سمت ایجاد یک حکومت دینی و تمدن اسلامی حرکت کنیم باید این تحول در سه حوزه شامل «تفقه دینی»، تحول در حوزه علم و در حوزه اجرا محقق شود.
آیت الله میرباقری تصریح کرد: نکته سوم به طور خلاصه آن است که در دینی شدن و تاثیر فرهنگ مذهب یا اسلام در فرایند تولید علم نظریات مختلفی وجود دارد، برخی معتقدند که ما در حوزه علوم انسانی باید علوم را متحول کنیم که راهش آن است که این علوم را تهذیب کنیم. رویکرد دیگر، رویکردی مبتنی بر فلسفه علم است. در این رویکرد معتقدند باید فلسفه های مضاف به علوم را مبتنی بر فلسفه اسلامی تولید و بعد مبتنی بر این فلسفه های مضاف دانش تولید کنیم، یعنی فلسفه علم اقتصاد، فلسفه علم جامعه شناسی و یا اگر در حوزه علوم طبیعی و ریاضی نیز ورود شد، فلسفه ریاضی و فیزیک را مبتنی بر فلسفه اعلای اسلامی تولید کنیم و ذیل این فلسفه ها دانش را تولید کنیم که طبیعتا از نظریه قبل عمیق تر است یعنی برای علوم یک دانش فرادستی به نام فلسفه مضاف به علم تعریف شده است که خود این فلسفه هم تحت تاثیر علم بالادستی به نام فلسفه است.
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم اظهار کرد: رویکرد دیگر که به نسبت رویکردهای دیگر جامع تر است می گوید: ما اولا به جای فلسفه مضاف باید حکمت مضاف را قرار دهیم و حکمت مضاف را در علم و بعد در برنامه ریزی یعنی مدل ها جاری کنیم، یعنی اگر لایه های معرفت و دانش را فرض کنیم در این صورت حکمت ها، علوم و مدل های اجرایی باید حکمت در این برنامه جاری شوند. پس جایگزین فلسفه حکمت است، مقصود از حکمت این است که باید معارف و سوالات و اندیشه های اساسی که در فرایند تولید علم و مدل های اجرایی دخالت می کنند مستنبط از دین و زیرمجموعه معارف دینی باشند.
وی گفت: اگر توانستیم زیرمجموعه فلسفه، دانش تولید کنیم و زیرمجموعه دانش برنامه ریزی و یک جامعه درست کنیم، سوال آن است که آیا این جامعه، جامعه انبیاست یا جامعه فیلسوفان، قاعدتا جامعه فیلسوفان است و فیلسوفان در این جامعه در صدر قرار دارند چون آنها هستند که فلسفه تولید می کنند و این رویکرد است که تمدن فیلسوفان را می سازد.
آیت الله میرباقری با بیان اینکه تمدن اگر بخواهد دینی باشد باید آن معارف پیشینی که در علوم به کار بسته می شوند را مد نظر قرار دهد، افزود: معارف پیشینی باید مستنبط از دین باشد لذا ممکن است از این رویکرد تعبیر به مکتب کنید و بگویید مکتب، علم و اجرا داریم. روش استنباط مکتب فراتر از روش استنباط فقه موجود است چون این مکتب اعم از مکتب توصیفی، تکلیفی و ارزشی است و ناظر بر واحد جامعه است نه فرد.
وی ادامه داد: معرفت دینی که معطوف به فرد است جایگزین معرفت دینی که ناظر بر جامعه و تحولات اجتماعی است، نمی شود. بنابراین، مکتب اگر ناظر بر برنامه ریزی اجتماعی است باید در مقیاسی باشد که امکان حضور در برنامه ریزی های اجتماعی را فراهم کند. از این رو، چنین مکتبی نیاز به استنباط و حتی نیاز به روش استنباطی دارد که امکان دریافت این دسته از معارف از دین را برای ما فراهم کند که این روش با روش فقه کنونی بیگانه نیست.
این استاد برجسته حوزه تصریح کرد: روش استنباط باید ارتقا یابد و روش علوم، روش مدل و برنامه ریزی متحول شوند، حال برای تحول این سه مورد که عنوان شد، نیاز به یک علوم فرادستی داریم که محل بحث ما نیست. بنابراین، مقصود از مکتب یعنی معارف فرادستی دینی که در علم و اجرا دخالت می کند و جاری می شود.
وی خاطرنشان کرد: نکته دیگر این است که این مکتب وقتی می خواهد در حوزه علوم اجرا و جاری شود اگر به لحاظ روش جایگاه و نحوه حضور این معارف در فرایند تولید دانش، تولید مدل های اجرایی و برنامه ریزی توجه نکنیم امکان حضور این معارف در علم و برنامه ریزی فراهم نمی شود بلکه حداکثر یک معارف انضامی ضمیمه شده به دانش خواهند بود.
نظر شما