به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، در سالروز فرا رسیدن روز قدس با مصطفی نوروزی، مشاور سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها پیرامون اهداف مشترک تکفیری ها و اسراییل به گفت و گو پرداخته ایم. گفت و گوی شبستان را با رییس اداره تشکل های اساتید دانشگاه در ذیل می خوانید:
جناب نوروزی! از نظر شما راه اندازی جریان های تکفیری همچون داعش و حمایت از آنها تا چه اندازه متاثر از اهداف اسراییل در منطقه است؟
به نظر می رسد آن نقشه ای که حضرت امام (ره) برای اسراییل طراحی کردند به طور دایم رژیم صهیونیستی را در شرایطی پرمخاطره قرار می دهد لذا ما باید از این فرصت استفاده کرده و با توجه به اهداف امام و انقلاب پیش رویم.
استنباط من این است دو طراحی از سوی دشمن برای خاورمیانه و مهار کشورهای اسلامی و اشراف بر آنها صورت گرفته و در دو گام پیش رفته اند؛ گام نخست طراحی دولت اسراییل در قلب جهان اسلام بود که از سال 1920 به بعد این موضوع شدت گرفت هرچند طراحی دولت صهیونیستی از پیش از اتفاق افتاده بود و از پایان قرن نوزدهم برخی از متفکران صهیونیست با حمایت دولت های غربی به دنبال ایجاد دولتی بودند که اهداف آنها را پیگیری کند اما فروپاشی دولت عثمانی در سال 1920 و در پایان جنگ جهانی اول به طور کامل بستر لازم را برای این تفکر فراهم کرد و در قلب جهان اسلام دولتی طراحی شد که برای منطقه چالش دایم ایجاد کرد و در پی آن جنگی فرسایشی همراه با ایجاد ناامنی و بروز بلوا و هجمه گسترده در منطقه به وجود آمد که گام نخست آن در سال 1920 میلادی صورت گرفت و سپس جنگ های بعدی که رخ داد، قدرت یهود در جهان اسلام را افزایش داد.
در گام بعد برای سلطه بر جهان و جهان اسلام پس از فروپاشی دولت عثمانی تصمیم گرفته شد قدرتی از بیرون برای نابودی جهان اسلام طراحی شود که این طراحی از سال 1948 به نفع رژیم صهیونیستی پیش رفت و سال به سال این دولت را مقتدر کرد و جنگ اول و دوم و سوم باعث شد رژیم صهیونیستی به صورت غده سرطانی در منطقه رشد کند و قدرت و تحکیم یابد. در حقیقت در این دوره رژیم صهیونیستی به نقطه اوج قدرت خود رسید اما از اواسط قرن بیستم به ویژه با شروع انقلاب این هیمنه درهم کوبیده شد و این نقطه اوج به سمت سراشیبی حرکت کرد و سال به سال قدرت اسراییل با کاهش مواجه شد و رو به افول گذاشت و آن ایده های بلند و آنچه که در نظر داشتند تا دولت های اسلامی را تحت سلطه خود قرار دهند و دولتی را طراحی کنند که حداقل بین نیل و فرات بتواند قدرت یابد تمام این آمال ها و آرزوها و ایده ها در قرن بیستم به بن بست و ناامیدی رسید و اسراییل روز به روز ضعیف تر شد تا جایی که در حفظ سرزمین های اولیه خود ناتوان شد و شروع به دیوارکشی کرد که این دیوارکشی معنا و مفهوم خاصی را در پی داشت.
این دیوارکشی که به آن اشاره کردید چه معنایی دربر داشت؟
در واقع دیوارکشی ای که رژیم صهیونیستی انجام داد به معنای آن است که من در حفظ حریم اولیه خود هم ناتوان و نگران هستم. از این زمان به بعد گام دوم شروع شد به این ترتیب که در درون جهان اسلام حرکتی اتفاق افتد که از آن طریق بتوانند جهان اسلام را در شرایط ضعف و زبونی قرار دهند که خروجی آن حفظ اسراییل و خالی شدن مرزهای رژیم صهیونیستی از تهدید باشد. رژیم صهیونیستی که از سال های 1980 و 1990 در جنگ های 33 روزه و غزه ضعف و ناتوانی آن کاملا آشکار شده بود این بار و در گام دوم با نقشه ای دیگر پیش آمد. در حقیقت برای حفظ اسراییل طراحی جدیدی در جهان اسلام آغاز شد که بنای این طراحی قرار بود از سنخ و شکل و رویه جهان اسلام پیروی کند اما این بنا ساختگی و تصنعی و از داخل جهان اسلام شکل می گرفت تا طبق آن دولت اسراییل مجددا بتواند قدرت پیدا کرده و مرزهای خود را امنیت بخشد و ایده ها و آرمان های خود را پیش برده و طرح از نیل تا فرات را عملیاتی کند؛ بنابراین پروژه دوم از درون جهان اسلام طراحی شد و حرکتی بدل و ساختگی و شبه اسلام و دولت های آن پایه ریزی شد تا از داخل، جهان اسلام را نابود کند.
این حرکت بدل و ساختگی و شبه اسلام را تشریح بفرمایید.
در واقع این طراحی با دولت داعش که وحشی ترین، بدترین و سرسپرده ترین انسان ها هستند صورت گرفت و این اتفاق نیز خود معنای مهمی دارد.
چه معنا و مفهومی؟
در حقیقت درست هم افق جریان های صهیونیستی همان گروه های خون آشام اسراییلی که در سال 1948 جهان اسلام را مورد تاخت و تاز قرار دادند یعنی با همان شیوه کشتن و سر بریدن و خونریزی و ...، با همان سبک و خونریزی های ددمنشانه نیز داعش و سلفی ها و تکفیری ها طراحی شدند؛ در واقع اگر این فیلم ها و سناریوها کنار یکدیگر گذاشته شوند متوجه می شویم این دو گروه همانند هم هستند که در آنجا به نام اسراییل و در اینجا به نام داعش به حرکت و حیات خود ادامه می دهند. در واقع ادبیات، منش و روش و شیوه اسراییل و داعش یک نوع است یعنی یک هویت و یک اتفاق و یک درندگی اما با نام های مختلف. بنابراین، دو طراحی در دو گام که در هر دو گام رژیم صهیونیستی و آمریکا برنده است، صورت گرفت که طی آن جهان اسلام پایمال شده و از آن انتقام گرفته می شود ضمن آنکه تحلیلگران اسراییلی و نیروهای امنیتی خود اذعان می کنند که حرکات و جنایات داعش به نفع ما (اسراییل) است. در حقیقت اگر کمی با تأمل بنگریم در تمام نقاطی که مسلمان ها قدرت زیادی برای مقابله با اسراییل داشتند، گروه تکفیری و تروریستی داعش به همان نقطه حمله کردند که مشاهده می کنیم در گام نخست به سوریه حمله کرد به دلیل آنکه ارتش سوریه دشمن بزرگترین و سرسخت ترین دشمن اسراییل بود که مقابل آن می ایستاد.
پس از آن داعش به سراغ ارتش عراق می رود یعنی دومین ارتشی که می توانست مزاحم رژیم صهیونیستی باشد. طی این اتفاق مشاهده می کنیم که داعش در عراق ارتشی باقی نگذاشت در حالی که در همین زمان مناطق کردنشینی که با اسراییل رابطه مسالمت آمیز و خوبی داشتند، نه تنها از جنایات داعش در امان ماندند بلکه از جانب این گروه تروریستی نیز تقویت شدند. در حقیقت از آغاز شکل گیری این جریان (تکفیری ها) با واژه های مختلف همچون طالبان، داعش و ... رهبران این گروه ها هیچ نوع مقابله و تقابلی با اسراییل را در دستور کار خود قرار نداده و نمی دهند ضمن آنکه داعش رسما اعلام کرد هدف ما جنگیدن با مسلمان هاست به خصوص شیعه.
با این توصیفی که شما کردید، بنابراین، پروژه همسویی و همگامی داعش و رژیم صهیونیستی در یک خط تقویت می شود، آیا این طور نیست؟
دقیقا؛ در حقیقت ما از آغاز شکل گیری جریان های سلفی و تکفیری مشاهده می کنیم روز به روز اسراییل قدرتمندتر شده و با اطمینان بیشتر گام برداشته و حملات خود را به راحتی انجام می دهد و آن تشویشی که در آغاز قرن بیستم در میان آنها بود، امروز دیده نمی شود و منطقه امنی برای آنها به وجود آمده است، بنابراین، این دو پروژه ای است که با هم همراهی دارند. در واقع تمامی این گزینه ها نشان می دهد "داعش" طراحی دوم همان برنامه ای است که دولت های سلطه گر برای مشغول کردن و نابود کردن جهان اسلام در نظر گرفته بودند و با کمی دقت و تأمل متوجه می شویم که اسراییل و داعش ارتباط وثیق و تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
نظر شما