سودمندترین ریاضات در دین/خشیت سوغات علم قرآنی است

خبرگزاری شبستان: استاد دانشگاه و محقق حوزه علوم اسلامی با اشاره به جایگاه علم در قرآن کریم و ویژگی های عالم برخاسته از اندیشه دینی گفت: مبداء و معاد علم خداست و فردی که بر اساس این تفکر به علم آموزی بپردازد خشیت نفس ویژگی اوست.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: اسلام انسان را به مطالعه و کسب دانش تشویق می کند زیرا همه علوم در نهایت او را به سوی خداوند سوق می دهند. به همین دلیل می گویند هر چه عالم علمش بیشتر شود، خدا را بهتر می شناسد. در نتیجه از خدا خوف دارد و در همه کارهایش دستورات او را به کار می گیرد. خداوند در این رابطه در سورۀ مبارکه فاطر می فرماید: «ومن النّاس والدّواب والانعام مختلف ألوانه کذلک إنّما یخشی الله من عباده العلماء إنّ الله عزیز غفور؛ (و از انسان ها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگ های مختلف، (آری) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند خداوند عزیز و غفور است).»

این آیه تنها یکی از آیاتی است که در قرآن کریم نسبت به علم و دانشمندان بیان شده است، در راستای بررسی جایگاه علم در قرآن کریم و رویکرد برخاسته از نگرش دینی اندیشمند مسلمان با حجت الاسلام محسن جوانمردی، استاد دانشگاه و پژوهشگر به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:

 

به عنوان اولین سوال بفرمایید قرآن نسبت به علم آموزی چه نگاهی دارد و اساسا تعریف علم از نظر قرآن چیست؟

قبل از پاسخ به این پرسش نیاز است تا مقدمه ای را  نسبت به شرایط کنونی پژوهش و تفسیر قرآن بیان کنم، متاسفانه رویکرد فعلی برخی آن است که وقتی می خواهند موضوعی را در قرآن کریم دنبال کنند از بُعد واژه شناسی به بررسی می پردازند، برای مثال هم خانواده های لغت «علم» را از آیات استخراج کرده و کنار هم می گذارند تا به یک تعریف برسند.

 

 این روش یک سری نقصان و اشتباهاتی را به دنبال دارد که به قول معروف یکی از آنها می تواند تفسیر به رای باشد چون مثلا استعمال واژه علم در قرآن به طرق مختلف و معانی مختلفی آمده است؛ یک جا علم در مقابل جهل آمده و در جای دیگر در مقابل  سهو و فراموشی به کار رفته است بنابراین، کاربرد کلمه متفاوت است و ما نمی توانیم صرفا ظاهر لغت را در نظر بگیریم.

 

فارغ از این، کسی که می خواهد در مورد مفاهیم قرآن کندوکاو کند باید اشراف اجمالی به معارف قرآن و به ویژه احادیث داشته باشد یا حداقل رویکرد کلی دین را نسبت به احادیث بداند و کار علمی انجام دهد. متاسفانه، در بیشتر منابع در مورد رویکرد قرآن به علم و علمی که قرآن مدنظرش است یا به حاشیه و یا به بیراهه رفته اند.

 

توجه داشته باشیم آنچه که قرآن به آن علم می گوید متفاوت از این است و اساسا مقدماتی را برای بررسی و توضیح می طلبد و مقدماتش این است که: هر چیزی که می خواهد برای انسان معلوم وارد شود لاجرم در اندیشه الهی یک آیه از آیات الهی است، به دیگر بیان در هستی شناسی قرآن چیزی به عنوان شیء مستقل نداریم، بنابراین، پدیدارشناسی صرف نمی تواند یک نگاه قرآنی باشد بلکه هر پدیده ای که در باره آن کند و کاو می کنیم در اصل جزئی است که متحد با کل عالم است.

 

 پس موضوع علم متصل به یک مبدا و معادی است، هر علمی که تصور کنیم این وضع را دارد، یعنی موضوع آن متحد با مبدا و معادی است بنابراین، مبداء علم خود خداست یعنی خداوند است که آن گزاره را آفریده یا آن علم را به ما عطا می کند و ما را موفق به کشف گزاره می کند؛ پس معاد علم هم خداست و انسان پس از شناخت هر پدیده ای که آیه الهی محسوب می شود به معرفت بیشتری از خداوند می رسد، بنابراین معرفت شناسی قرآنی، معرفت شناسی پاره پاره نیست، بلکه جزئی است که در کل قرار گرفته است.

 

بر این اساس مبدا و معاد علم عالم خداست، مبدا و معاد معلوم نیز که همان آیت الهی است، از سوی دیگر اثر علم نیز در فرد عالِم طبق فرمایش قرآن «خشیت» است، چنانچه می فرماید: «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ » (حقيقت چنين است، از ميان بندگان خدا تنها دانشمندان از او مي‏ترسند، خداوند عزيز و غفور است) .

 

خشیت که در قرآن به عنوان یک ویژگی برای عالم به شمار آمده است، چه ابعادی دارد، به بیان دیگر علم توام با خشوع یک فرد عاِلم چگونه نمودی دارد؟

علمی که قرآن می گوید اثری در وجود عالِم دارد، این اثر به دلیل همان توجه به مبداء و معاد عالم است، خشیت در علم تعریفی دارد و هرگز مساوی با ترس و جهل نیست، و کسی که خشیت دارد از سر ترس این ویژگی را اکتساب نکرده است چراکه از نظر فلسفی و اخلاقی می گویند ترس زاییده جهل است.

 

 از سوی دیگر خود واژه خشیت به عنوان لغت قرآنی از جنس ترس و جهل نیست بلکه از سر علمی است که به عظمت امری الهی حاصل می شود. همان طور که وقتی چیزی برای ما محترم است نسبت به آن حریمی را حفظ می کنیم، آن ایجاد حریم ایجاد خشیت می کند، علم و دانش نیز برای بنده عالِم این گونه است، به بیان دیگر این تواضع و خشیت از سر معرفت اوست نه از سر ترس و جهل. ( برخی افراد در مباحث تاریخ شناسی و تمدن شناسی جوهره دین یا خشوع را رجعت به امری مثل ترس و جهل می دادند و می گفتند دین برای زمانی بوده است که بشر علت پدیده ها را نمی دانسته و پدیده ها را به امر آسمانی نسبت می داده است).

 

 می خواهم بگویم آن خشیتی که قرآن می گوید از آن جنس نیست بلکه رویدادی است که در نفس فرد عالِم اتفاق می افتد، پس فرایند علم که در وجود عالم اتفاق می افتد حالتی متکی بر شناخت و مولد اخلاق و عرفان است. پس علمی که مدنظر و مطلوب قرآن است با انسان شناسی و معرفت شناسی و مباحث عرفانی و اخلاقی گره می خورد.

 

 

با این وصف جایگاه تعلیم و علم آموزی به طور کلی در قرآن به چه صورت است؟

در قرآن کریم زمانی که صحبت از رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) یک جا تزکیه مقدم بر علم می شود و در جای دیگر علم مقدم بر تزکیه می شود. برای مثال در آیه دوم سوره جمعه می فرماید: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» (او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولي از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنها بخواند، و آنها را پاكيزه كند، و كتاب و حكمت بياموزد، هر چند پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند).

 

در هر صورت نکته ای از این مساله بر می آید بر این مبنا که از نظر قرآن علم باید با تزکیه همراه باشد چه قبل از کسب و چه بعد از آن. پس تزکیه همان فرایند اخلاقی است که از کسب علم و یادگیری صحیح آن با توجه به مبدا و معاد در فرد ایجاد می شود. (برخی زمانی که صحبت از علم از منظر قرآن می شود علوم را فقط به سمت علوم دینی می برند یا صرفا می خواهند تبیین از حکمت که مد نظر قرآن است ارایده دهند. من این رویکرد را نفی نمی کنم اما اساسا اگر انسان آن چیزی را که مصلحت، سعادت دنیا و آخرت اش را تشخیص ندهد هرچه قدر هم دانش داشته باشد به بیراهه می رود؛ ولی مراد قرآن و دین از علم چیزی است که وسعت دارد و علوم دنیوی نیز می تواند ذیل آن باشد ولی با مقدمه ای که عنوان کردم. به بیان دیگر وقتی اندیشمند مسلمان مشغول بررسی یک پدیده است ملتفت به این مسایل است. زمانی که او مشغول مطالعه مخلوقی از مخلوقات خداست حالت خشیت در او ایجاد می شود. همانطور که غیرمسلمانان نیز حالت را دارند، چنانچه انیشتن گفت: «خدا طاس بازی نمی کند». این حرف را انیشتین زده است کسی که از فیزیک محض سخن می گوید اما به این گزاره می رسد. این ثمره علم است).

 

آنچه که عنوان شد شأن اعلا از علم است، آنچه که در دین به ما توصیه شده است، از سوی دیگر توجه داشته باشیم که علم ذاتا مفید است و نباید آن را تقسیم بندی کنیم، یعنی اشرفیتی برای علم فقه و اصول و نازلیتی برای شیمی و فیزیک قایل شویم، آنچه که اهمیت دارد آن است که اگر علم از منظر قرآن باشد و علم واقعی باشد باید آن فرایند خشیت در نفس عالِم باشد، فرد دانشمند در این قالب عاِلم اخلاق مدار می شود.

 

و راه وصول به این دیدگاه و جایگاه علم که از آیات و احادیث دین مبین اسلام مستفاد می شود، چیست؟

اساسا برای رسیدن به معارف یا مقامات در تمامی ادیان یک ریاضاتی مطرح شده است، اشرف ریاضات و سودمندترین ریاضات در دین ما کسب علم است، یعنی زحمت کشیدن برای دانستن به شرطی که همراه آن قصد مقدس توام باشد چراکه انسان مومن می رود چیزی یاد بگیرد که به نفع بقیه بشر باشد یا مشکلی از بندگان خدا حل کند، پس علم قطعا جهت دارد، من نمی خواهم بگویم هر گزاره ای تحت عنوان علم است ولی وسعت آنچه که به عنوان علم در قرآن مطرح شده، بسیار گسترده است.

 

 

 

 

 

 

کد خبر 551332

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha