به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از "النشره"؛ سازمان ملل برای اثبات ناکامی خود در حل مشکلاتی که ادعای دفاع از آن را دارد به ایجاد بحرانی جدید نیاز نداشت؛ ولی با این وجود، "بان کی مون" –دبیرکل این سازمان- با اعترافات خود، باری دیگر ناتوانی سازمان ملل را ثابت کرد. او اذعان کرد که این سازمان بین المللی تسلیم تهدیدات مالی عربستان سعودی شده است؛ تهدیداتی که به این رژیم قدرت داده است تا از دایره محاسبات خارح شود. تنها به خاطر اینکه این رژیم پول دارد، می تواند حق وتو خریداری کند تا علیه هرآنچه با منافعش تعارض دارد، استفاده کند. حتی اگر این تعارض با حمایت از کودکان در جنگ مرتبط باشد، پول و قدرت بر جهان حکمرانی میکند و با وجود این دو ابزار، هیچ انگیزه ای برای سخن گفتن از حقوق بشر و کودکان باقی نمی ماند.
اگر انبوهی از اطلاعاتی که فشارهای عربستان بر سازمان ملل پس از درج نام ائتلاف سعودی در لیست سیاه ناقضان حقوق کودکان را تأیید می کند، وجود نداشت، ممکن بود از حذف نام آن از لیست سیاه، به آسانی چشم پوشی شود.
عربستان سعودی پس از انتشار این گزارش ها و به ویژه پس از آنکه از تهدید به صدور فتوا مبنی بر تکفیر سازمان ملل پرده برداشته شد، به سرعت تمام این گزارش ها را تکذیب کرد، ولی این بار "بان کی مون" خود وارد عمل شده و صحت تهدیدات مالی عربستان را تأیید کرد؛ تهدیداتی که به خاطر زیان کودکان فلسطینی، سوری و سودانی، سازمان ملل را مجبور به پذیرش حذف نام ائتلاف متجاوز سعودی به یمن از لیست سیاه کرده است.
از زمان تأسیس سازمان ملل پس از خرابی های جنگ جهانی دوم، واضح بود که این سازمان برای تأمین منافع کشورهای اعضای دائم شورای امنیت و پیروز این جنگ از طریق اعطای حق وتو علیه هرگونه تصمیمی که با منافع آن مخالف است، تشکیل شده است؛ موضوعی که نقش این سازمان در حمایت از اصول مورد ادعای خود به ویژه در زمینه حمایت از امنیت و صلح جهانی را مختل کرده است.
در مقابل، سازمان ملل می تواند قطعنامه هایی را علیه کشورهای ضعیف و بی دفاع وضع کند تا از طریق آن، قدرت های بزرگ هر آنچه را که نمی توانند خود مستقیم اجرا کنند، به اجرا درآورند.
براین اساس، آیا سازمان ملل واقعا از حقوق بشر دفاع می کند و ضامن حق ملت ها در تعیین سرنوشت خود است؟ آیا این سازمان می تواند از کشورهای کوچک در مقابل کشورهای بزرگ سلطه جو حمایت کند و یا اینکه تنها پوششی است که برخی در پس آن پنهان می شوند؟!
در کشور های باصطلاح توسعه نیافته و یا همان عقب افتاده، برخی برای حمایت از خود، به پول و یا زور متوسل می شوند و در کشورهای توسعه یافته، قانون، عدالت را تعیین می کند و هر شهروندی می تواند از طریق برخورداری از مساوات در اجرای بدون استثناء قانون، از حق خود دفاع کند.
براین اساس، می توان سازمان ملل را در شمار سازمان های عقب افتاده به حساب آوریم؛ چراکه آن علی رغم متعهد بودن برای بهبود بخشی به سطح زندگی به دور از جنگ و درگیری و نیز حمایت از حقوق بشر، خود به اولین مانع در مقایل اجرای این هدف والا تبدیل شده است؛ آیا اعمال اصلاحات در رأس هرم جهانی ممکن است؟ آیا سازمان ملل می تواند از اشتباهات خود بازگردد؟
تجربه های تاریخی ثابت کرده است که سازمان ملل در حل هیچ یک از بحران ها و درگیری ها، چه در سطح داخلی و چه در سطح منطقه ای و بین المللی، توانایی نداشته است، مگر آنکه قدرت های بزرگ در خصوص آن اتفاق نظر داشته باشند؛ ولی همین مقدار از توانایی در حل بحران ها نیز در گروی ایجاد موازنه میان این قدرت هاست؛ آن هم در شرایطی که تحولات سال های اخیر، به ویژه پس از پایان دوران جنگ سرد، ثابت شده است که این موازنه، پس از آنکه قدرت های بین المللی جدیدی به عرصه جهانی وارد شده ند، نیازمند اعمال اصلاحات است.
براساس آنچه گذشت، آیا رشوه و امکان خرید حق وتو، از نشانه های سیر قهقرایی کنونی سازمان ملل، پس از قهقرایی اخلاقی آن در گذشته است؟!
نظر شما