چه زبانی برای دعا، لال می‌شود؟

خبرگزاری شبستان: در سال گذشته این فراز را بیان کردیم: « أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ‏ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ». آقای من! سیّد من! تو را می‌خوانم، به زبانی که از فرط گناه، لال گردیده است.

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "دعای ابوحمزه، دعایی بسیار باعظمت است. در سال گذشته این فراز را بیان کردیم: « أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ‏ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ». آقای من! سیّد من! تو را می‌خوانم، به زبانی که از فرط گناه، لال گردیده است. انسان وقتی به دعا مشغول است، نشانه‌ی این است که زبان او را نبسته‌اند. گاهی زبان انسان را می‌بندند و لال می‌کنند. شاید بگوید: من که دارم حرف می زنم. بله، زبانش به همه چیز باز می‌شود، امّا به دعا مشغول نیست. ای بسا وسط دعا، حواسش این طرف و آن طرف باشد و با رفیقش صحبت کند و ... . یا این که در مطالب دیگر می‌آید، امّا در دعا حضور ندارد. می‌فرماید: او را لال کردند و اجازه ندادند که دعا کند. عمری می‌رود و می‌آید یک دعای کمیل، یک دعای ندبه و ... نخوانده است. گاهی فرازهایی از آن‌ها به گوشش می‌خورد، امّا ماه‌های مبارک می‌آید و می‌رود، ولی یک دعای افتتاح هم نخوانده است، چه برسد به ادعیّه دیگر. " آنچه در ادامه می آید بخش دوم و پایانی از بیانات آیت الله روح الله قرهی اندیشمند دینی و مدرس اخلاق در جلسه اول از شرح دعای ابوحمزه ثمالی در شب دوم ماه مبارک رمضان است.

 

ماه مبارک رمضان برای چه کسانی ماه عذاب خواهد شد!

اگر نعوذبالله جامعه‌ای به آن سمت برود - إن‌شاءالله این‌طور نمی‌شود، ولی فرض است - که اکثریّت آن‌ها از ماه مبارک رمضان دور شوند، اتّفاقاً آن ماه دیگر بدترین ماه برایشان خواهد شد؛ یعنی نه تنها دیگر ماه رحمت نیست، بلکه ماه عذاب برایشان خواهد بود.

درست است که ماه مبارک، نشان از لطف و محبّت و بزرگواری و عنایت و جود و کرم خداست، امّا خداوند، یکی از مهره‌هایی را که آن جود و کرمش را تشکیل می‌دهد، حال انسان‌ها قرار داده که با این ماه چگونه برخورد می‌کنید.

لذا برای همین است که فرمودند: ماه مبارک رمضان که آمد، فقط آن را با لفظ رمضان نام نبرید و حداقل شهر (ماه) برای آن به کار ببرید و بگویید: شهر رمضان. یعنی این‌قدر این ماه، عالی و باعظمت است که آن را شهر رمضان یا ماه مبارک باید نام برد. ما ماه محرّم الحرام، صفر المظفّر، ربیع‌الاوّل، ربیع الثانی، ...، رجب المرجّب و شعبان المعظّم داریم، امّا تنها ماهی که به عنوان مبارک است، ماه مبارک رمضان است.

این ماه، پروردگار عالم بریز و بپاش راه انداخته است

همه‌ی ماه‌ها ماه خداست، امّا علّت این که می‌گویند: این ماه، ماه خداست، برای این است که خدا در این ماه حسابی دارد رحمت را می‌ریزد و به تعبیر عامیانه، پروردگار عالم بریز و بپاش راه انداخته است و لحظه به لحظه آن زمان اجابت دعاست.

البته خیلی‌ها هم در این ماه، در زمان‌هایی مانند نیمه شب در مجالس دعا و مناجات جمع می‌شوند، تا بگویند: ما هم اهل قیام هستیم و داریم خودمان را شبیه به قائمین حقیقی می‌کنیم.

لذا این همه دعا در شب‌های ماه مبارک، مانند دعای افتتاح، دعای ابوحمزه، دعای سحر و ... وارد شده است. ادعیّه‌ای که در شب آمده، بیشتر از ادعیّه روز است. این همه دعا برای این که انسان بلند شود و خودش را شبیه شب‌زنده‌دارانی که یک عمر است شب زنده‌داری می‌کنند، قرار دهد و بگوید: خدایا! ما هم آمدیم رنگ و بویی از آنان داشته باشیم.

پس اصل غفران در همین ماه مبارک رمضان است. یکی از مواردی که سبب می‌شود انسان شامل غفران الهی شود، همین شب‌خیزی است، یکی همین دعاها، از جمله دعای شریف و باعظمت ابوحمزه است. اوّلاً خدا دوست دارد که دائم انسان به دعا مشغول باشد.

اصلا اجابت قبل از دعاست

دعا یعنی اتّصال دائمی عبد با پروردگار عالم. دعا یعنی منقطع نبودن عبد با معبود. دعا یعنی یاد دائمی پروردگار عالم در وجود انسان. آن که دست به دعا برمی‌دارد و لب به دعا می‌گشاید، اعلان این می‌کند که من می‌خواهم دائم با تو باشم و إلّا پروردگار عالم که خودش صلاح ما را می‌داند و خودش می‌دهد و بلد است. اصلاً اجابت قبل از دعاست، «ادعونی استجب لکم» و ما این مطلب را در فرازهای قبلی دعای ابوحمزه بیان کردیم. لذا دعا یعنی من دائم به یاد تو هستم.

برای همین است که امیرالمؤمنین فرمودند: هیچ دعایی را کوچک نشمارید. این روایت در خصال شیخ صدوق آمده که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ...أَخْفَى إِجَابَتَهُ فِي دَعْوَتِهِ فَلَا تَسْتَصْغِرَنَ‏ شَيْئاً مِنْ دُعَائِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ إِجَابَتَهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَمُ»، پروردگار عالم اجابت دعا را در دل دعا پنهان داشته است. یعنی همین که دستت را بالا می‌بری، همین که به یاد خدا هستی، همین که لبت به دعا گشوده می‌شود، اصلاً خودش اجابت است. منتها این اجابت را یا همین الآن می‌دهد، یا می‌گذارد بعداً می‌دهد، یا ... . این‌ها را در مطالب و مباحث قبلی بیان کردیم. امّا مهم این است که اجابت شده است و نباید در اصل اجابت شک کرد.

 

بدانید که اجابت حتمی است

در مثال مناقشه نیست و چون ما با محسوسات و ملموسات سر و کار داریم، بیان می‌کنیم. یک موقع می‌بینی مزد یک کارگری را همان موقع می‌دهند. یک موقع می‌بینی که وسط کار به او می‌دهند. یک موقع هم می‌بینی در آخر به او می‌دهند، امّا به هر حال مزد داده می‌شود.

اجابت، حتمی است. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ...أَخْفَى إِجَابَتَهُ فِي دَعْوَتِهِ»، خدا اجابتش را در دعا مخفی کرده است. لذا می‌فرماید: «فَلَا تَسْتَصْغِرَنَ‏ شَيْئاً مِنْ دُعَائِهِ فَرُبَّمَا وَافَقَ إِجَابَتَهُ وَ أَنْتَ لَا تَعْلَمُ»، پس به تحقیق، دیگر هیچ دعایی را کوچک نشمار؛ چون جای هیچ شکی در آن نیست که آن دعا اجابت می‌شود، امّا تو نمی‌دانی. به قدری مهم است که می‌گویند: هیچ دعایی را کوچک نشمار و خود این، یک نوع ترغیب به دعاست که انسان دائم لسان، فکر و ذهنش مشغول به دعا باشد.

دعا؛ اتّصال دائمی با معبود از ناحیه‌ی عبد است. آن که دائم دست و لسانش به دعاست، متّصل دائمی است و اصلاً خود این، اجابت است. لذا به فرض اگر هیچ اجابتی هم در آن نباشد - چون ما در ذهن مادّی خودمان تصوّر می‌کنیم که اگر همین الآن فلان چیز را به ما دادند، آن، اجابت است - امّا این که باعث شده که من دائم متّصل به پروردگار عالم هستم، خودش اجابت است. پس نباید دعا را کوچک شمرد.

لذا یکی از مطالب این است که اکثر مردم وقتی دعای انتهای مجالس شروع می‌شود، بلند می‌شوند و می‌روند. البته این که اضطراری پیش می‌آید، بحثش جداست. امّا باید بدانند که اصلش، همین دعاست و تمام مجلس فرعی برای آن اصل بوده است. پروردگار عالم می‌خواهد که ما به دعا متّصل شویم.

 

چه زبانی برای دعا، لال می‌شود؟

حالا به عنوان مقدّمه وارد بحث دعای ابوحمزه می‌شویم و إن‌شاءالله از جلسات آینده به تفصیل راجع به فرازهای آن بحث خواهیم کرد. دعای ابوحمزه، دعایی بسیار باعظمت است. در سال گذشته این فراز را بیان کردیم: « أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ‏ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ». آقای من! سیّد من! تو را می‌خوانم، به زبانی که از فرط گناه، لال گردیده است.

انسان وقتی به دعا مشغول است، نشانه‌ی این است که زبان او را نبسته‌اند. گاهی زبان انسان را می‌بندند و لال می‌کنند. شاید بگوید: من که دارم حرف می زنم. بله، زبانش به همه چیز باز می‌شود، امّا به دعا مشغول نیست. ای بسا وسط دعا، حواسش این طرف و آن طرف باشد و با رفیقش صحبت کند و ... . یا این که در مطالب دیگر می‌آید، امّا در دعا حضور ندارد. می‌فرماید: او را لال کردند و اجازه ندادند که دعا کند. عمری می‌رود و می‌آید یک دعای کمیل، یک دعای ندبه و ... نخوانده است. گاهی فرازهایی از آن‌ها به گوشش می‌خورد، امّا ماه‌های مبارک می‌آید و می‌رود، ولی یک دعای افتتاح هم نخوانده است، چه برسد به ادعیّه دیگر.

 

گنج‌هایی که حضرات معصومین (ع) به ما داده‌اند

خوب این ادعیّه را برای چه کسی گفته‌اند؟! این‌ها گنج‌هایی است که حضرات معصومین به ما داده‌اند و می‌دانید که اهل جماعت این‌ها را ندارند. حتّی گاهی فرازهایی را از ادعیّه حضرت معصومین برداشتند و با مطالب دیگر آمیختند و چیزی درست کردند. خودشان هم اقرار می‌کنند که هیچ ندارند. آن‌وقت ما بر سر این سفره کرم نشستیم، امّا نمی‌توانیم بهره ببریم. لذا می‌فرمایند: چنین کسی، لال است، « أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ‏ ذَنْبُهُ». چرا؟

چون وقتی گناه روی گناه آمد، دیگر لسان و دست به سمت دعا نمی‌رود. گاهی اتّفاقاً او را از مجلس دعا بیرون می‌کنند. درست موقعی که دارند دعا می‌خوانند، کاری برای او پیش می‌آید. درست ایّام دعا خوابش می‌رود. درست برنامه‌ای دارد و نمی‌تواند در دعا بیاید و موفّق نیست. این همان جاست که از بس گناه کرده است پروردگار عالم این زبان را به دعا لال کرد. پروردگار عالم این دست را به زمین کوبید تا برای دعا بلند نشود. از بس گناه کرد. خدا نیاورد کار به جایی برسد که گاهی بعضی‌ها شناسنامه‌ای مسلمان و شیعه باشند، امّا دعا را به سخره بگیرند! ماه مبارک را به سخره بگیرند. گرچه پشت این‌ها یهود است. این، همان چیزی است که علیه صیام و ... در فضاهای مجازی راه انداخته‌اند که نهار می‌خوردند و عکسش را پخش می‌کنند و ... . بدانید این‌ها مسلمان نیستند، به صراحت می‌گویم یهودی‌ها و نصارای تبشیری و بهایی‌ها هستند، منتها امکان دارد به نام‌های دیگری در فضاهای مجازی بیایند و ...  و همه‌ی مطالب را به سخره بگیرند. پس خدا نکند که انسان از بس گناه کرده باشد، دیگر دعا را به سخره هم بگیرد.

لذا بعد بیان فرمود: «رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ»، خدا! با دلی که از کثرت جرم، هلاک شده، با قلبی که این‌قدر خطا و گناه کرده که به وادی هلاکت رفته است، با تو مناجات می‌کنم.

وقتی این‌قدر به گناه مشغول باشد، قلبش هلاک می‌شود و دیگر هیچ چیز نمی‌فهمد. به صورت ظاهر هلاک ظاهری نیست و شاید در دنیا خوش و سرمست باشد و بریز و بپاش داشته باشد و با این که مردم گرفتار هستند، زندگی او خوب باشد و روز به روز بهتر هم بشود، امّا اصلاً او گرفتار است، چون قلبش هلاک شده است. قلب، حرم الهی است، امّا برای چنین کسی دیگر در دست ابلیس ملعون و شیطان رجیم و نفس دون افتاده است. لذا معلوم است که دیگر چیزی متوجّه نیست و نمی‌فهمد.

 

ورود به مجلس دعا و مهر «باطل شد» بر قلب!!!

خدا اموات را رحمت کند، آیت‌الله حاج شیخ محمّدتقی بروجردی اعلي اللّه مقامه الشّريف که استاد آن مرد اخلاق و مفسّر قرآن، حاج میرزا علی اصغر صفّار هرندی هم بودند، مرد عجیبی بودند و خودشان را برای تهران وقف کردند و قبر شریفشان هم در دروازه غار، در مسجد شهید هرندی است. ایشان نکته‌ای را بیان کرده بودند که خیلی جالب است.

مرحوم ابوی اعلي اللّه مقامه الشّريف این مطلب را تعریف می‌کردند، می‌فرمودند: حاج شیخ محمّد تقی اعلي اللّه مقامه الشّريف می‌فرمودند: گاهی حتّی برای این که فردای قیامت بگویند: این قلب، از بس گناه کرده است، مهر باطل شد به آن خورده است، گاهی او را در مجلس دعا می‌برند و می‌نشانند، امّا فکر و ذهن و حالش در مجلس نیست.

یکی از مجالس حالیّه که حال انسان را دگرگون می‌کند، عوض می‌کند و به سمت انسانیّت می‌برد، خود مجلس دعاست. امّا آیت‌الله حاج شیخ محمّدتقی بروجردی(اعلي اللّه مقامه الشّريف) از بس گناه کرده است و این قلب، مهر باطل خورد را دارد، او را به این مجالس هم می‌برند، امّا متوجّه نیست و فکرش جای دیگر است. این، خیلی درد است.

خواب غفلت، بدترین خواب است

«رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ»، دیگراین قلب به وادی هلاکت رفته است و هیچ چیزی درک نمی‌کند و متوجّه نمی‌شود. لذا فرمود: «أَدْعُوكَ يَا رَبِّ رَاهِباً رَاغِباً رَاجِياً خَائِفاً» که إن‌شاءالله در جلسه بعد بیان خواهیم کرد.

خدایا! قلب ما را از گناهان پاک بگردان. این گناهان هستند که عامل خواب غفلت می‌شوند. این که مدام تأکید دارم که دعای روز اوّل را تا می‌توانید، بخوانید، برای همین است، « وَ نَبِّهْنِي فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ». این قلب دیگر خراب شده است، مگر این که سیلی بزنند و ما را از خواب غفلت بیدار کنند. این خواب غفلت، بد خوابی است.

یکی از مواردی که سبب می‌شود قلب جلا پیدا کند و از خواب غفلت بیرون آید، همین دعاست و آنچه که خواب غفلت می‌آورد، همین گناه است. خواب غفلت باعث می‌شود انسان گاهی تصوّر کند که خودم می‌دانم. بزرگان، اولیاء و اعاظم یک لحظه هم ادّعای دانستن نکردند. آن‌وقت یک موقع انسان این‌طور غافل می‌شود. خدایا! این قلب را از خواب غفلت بیدار بگردان.

کد خبر 550002

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha