به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از زنجان، استان زنجان در چهاردهمین دوره جشنواره بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) میزبان پژوهشگران و محققان با موضوع کرامت انسانی از منظر رضوی خواهد بود، از اینرو در این نوشته تلاش می شود تا کرامت انسانی به معنای ساده تشریح شود.
عزت گوهر آدمی است، به بیانی روشنتر آدمیت آدمی به عزت و کرامت اوست و به میزان و درجهای که واجد این خصیصه است به همان میزان می توان او را انسان نامید.
کلام الهی می فرماید، خداوند آدمی را کرامت بخشیده و بر کثیری از مخلوقات برتری داده است «ولقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم من الطّیبات و فضّلناهم علی کثیرٍ ممّنخلقنا تفضیلاً»«ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مرکب برّ و بحر سوارکردیم و از هر غذایی لذیذ و پاکیزه روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری وفضیلت بزرگ بخشیدیم ».
خداوند تعالی، مؤمنان را با پیروی از رسول اکرم صاحب عزت و کرامت می داند و می فرمایند«و للّه العزه و لرسوله و للمؤمنین ولکن المنافقین لا یعلمون»«عزت مخصوص خدا و رسول او و اهل ایمان است و امامنافقان نمی دانند».
همچنین امام علی (علیه السلام) نیز به تأسی از تعالیم الهی دین را جامع و دربردارنده کرامت آدمیان و پیروی از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و تعالیم دین را مایه سلامت از بلای عصیان و نافرمانی میداند «انّ اللّه تعالی خصّکم بالاسلام و استخلصکم له ، و ذالک لأنّه اسمسلامةٍ و جماع کرامةٍ»«همانا خدای متعال شما را به اسلام اختصاص داد و برای اسلام برگزید، زیرا اسلام نامی از سلامت است و فراهم کننده کرامت جامعه می باشد».
امام علی (علیه السلام) در خصوص بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از ذکر اوضاع و احوال آن روزگار، بعثت رسول اللّه را مایه کرامت و عزت مؤمنین می داند «جعله اللّه بلاغا لرسالته وکرامةً لامّته، و ربیعا لأهل زمانهِ ، و دِفعِةً لأ عوانِهِ ، و شَرَفا لأنصارِهِ» «در آن هنگام خداوند پیامبر را مأمور رساندن شریعت به مردمان کرد و موجب کرامت و سربلندی امت، و بهار مردم زمانش و مایه سربلندی مسلمانان و عزت و شرافت یارانش قرارداد ».
و بالاخره بنا به فرموده امام علی (علیه السلام) آدمی به میزان طاعتش صاحب کرامت است «من کثرت طاعته کثرت کرامته»«کسی که طاعتش بسیار شد، کرامت و عزت او بسیارگردد ».
انسان موجودی با عزت و کرامت
انسان از نگاه امام علی (علیه السلام) عزیر النفس و با کرامت است و لذا همواره باید خود را بپاید که در معرکه و بازار زندگی پامال هواها و فریفته دلالان پیدا و ناپیدا و هزار رنگ نشود.
آدمی هرچند فی نفسه عزت طلب و کرامت جو است اما به سبب انس و الفتی که ازطریق حواس و غرائز با مادیات و لذائذ مربوطه دارد چه بسا نتواند مصادیق امورعزت آفرین و آفات آن را تشخیص و تمییز دهد و دنیا را بهای مطلوب خود پندارد .
امام علی (علیه السلام) بارها و بارها آدمی را مخاطب خود ساخته و او را از این معامله خسران آفرین بر حذر داشته است«انّه لیس لا نفسکم ثمن الاّ الجنة فلا تبیعوها الاّ بها»«جانهای شما را بهایی نیست جز بهشت جاودان پس مفروشیدش جز بدان».
و یا در جای دیگر همین مضمون را اینگونه بیان می کند«انّ لا نفسکم اثمانا فلاتبیعوها الاّ الجنّة»«به راستی که جانهای شما بهایی دارد آنها را جز به بهشت نفروشید».
دنیا با همه زرق و برق هایش نیز بهای جان آدمی نیست«و لبئس المتجر انتریالدنیا لنفسک ثمنا»«چه بد سودایی است که دنیا را بهای خود بپنداری .»
در نامه اش به امام حسن مجتبی (علیه السلام )می فرماید «و اکرم نفسک عن کلّ دنیّة و انساقتک الی الرّغائبٌ ، فانّک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا و لا تکن عبد غیرک و قدجعلک اللّه حرّا »«نفس خود را از هرگونه پستی گرامی دار، هرچند تو را بدان چه خواهانی رساند ، زیرا آنچه را از خود بر سر این کار مینهی، هرگز به تو برنگرداند . بنده دیگری مباش که خدایت آزاد آفریده» است .
امام علی (علیه السلام) به آدمی احساس کرامت نفس و علوّ مرتبه را توصیه میکند تا به موجب آن شهوات در دیدهاش پست و ناچیز گردد. از طرف دیگر کسی که در خود احساس کرامت وعزت نفس نکند و خود را پست و حقیر بشمارد ضمن این که اسیر جذبه خواهش های دنیوی و حیوانی می گردد ، هم از حیث اجتماعی و هم از حیث فردی مایه شرارت ونگونبختی می شود«من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته» «هر که خود را بزرگوار و با کرامت دیدشهوتهایش در دیده وی خوار و پست گردید » از کسی که خود را خوار و ناچیز ببیند امید خیری نمی توان داشت «منهانت علیه نفسه فلا ترج خیره»«کسی که نفس او در نزد خودش خواب باشد امیدخیری از او نمیتوان داشت .»
در جای دیگری امام می فرماید که از شرّ چنین فردی نمیتوان در امان بود«من هانت علیه نفسه فلا تأمن شرّه»«از شرّ کسی که خودش خوارو بیشخصیت است، ایمن مباش» زیرا کسی که کرامت خود را نبیند و در خویش احساس عزت و بزرگمنشی نکند برای ارضاء امیالش دست به هر کاری خواهد زد و تن به هر ذلتی خواهد داد ، و لذا امام می فرماید«عباداللّه ، اللّه ، فی اعزّ الانفس علیکم ، واحبها الیکم» «ای بندگان خدا ، خدا را ، خدا را در حق نفس خویش که از همه چیز نزدشما گرامیتر و دوست داشتنی تر است».
اینجا است که قدرشناسی نفس را ملازم با برتر دانستن آن از امور فانی و زودگذر و لذائذ مادی میداند«کسی که قدر خویشتن خویش را بشناسد خود را به خاطر امور فانی خوار نمی کند».
قناعت مایه عزت وکرامت
قناعت یکی از مهمترین عوامل و شاید مهمترین عامل عزت بخش آدمی ، هم ازحیث اجتماعی و هم از حیث فردی است . فرشته قناعت چون در خانه جان جای گیرد دیو دنائت و پستی بیرون خواهد رفت.
در واقع یکی از عوامل مهم سیه روزی و تیره بختی افراد و جوامع و یکی از علل مهمی که فرد یا جامعه ای را به بند مذلت و خواری نزاع وکشمکش مضمحل کننده می کشاند، نبود روحیه قناعت و طمع ورزیدن در داشته های دیگران است.
این نکته را نه در تحلیل ذهنی صرف ، بلکه در عمل و به نحو عینی میتوان به محک زندگی روزمره آدمیان برد تا حقانیتش اثبات شود. تصور کنید اگر هرخانوادهای چشم از سفره و مال و منال دیگران میدوخت و هر کسی را در مقام خودشایسته خود و طبیعی خود میدانست آیا این همه اختلافات و کدورت ها و زد و خوردها به پایینترین میزان خود نمی رسید ؟ به هر حال سخن مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که قناعت گنج بیپایانی است که عزت و کرامت میآفریند و نبود آن مایه خواری و ذلت آدمی است«القناعة تؤدی الی العزّة»«قناعت آدمی را به عزت میرساند».
شناختن خود و پی بردن به عظمت و کرامت خویش موجد قناعت است که این خصیصه خود پاسدار آن عظمت و کرامت است«ینبغی لمن عرف نفسه ان یلزم القناعة و العفّة»«برای کسی که خود را شناخته سزاوار است که ملازم قناعت و پاکدامنی باشد». قناعت عامل و مایه عزت است، به عبارت دیگر قناعت عزت است« بالقناعة یکون العزّة»«به وسیله قناعت عزت به دست میآید».
دیدیم که قناعت و کم کردن تعلقات و دل نبستن به داشته های دیگران از لوازم خودشناسی و مایه عزت و کرامت است. انسان چون جان خویش را به زیور قناعت آراست بر سریر عزت و کرامت می نشیند که نتیجه آن حصول فضیلت گرانقدر استقلال نفس و شجاعت است که به تعبیر امام خمینی استقلال و عزت نفس از بزرگترین مقامات کمال روحانی است به بیان ایشان، مبدأ شجاعت، قوت نفس و طمأنینه آن واعتدال و ایمان و قلت مبالات به زخارف دنیا و پست و بلندی آن است .
نتیجه بزرگی و شجاعت نفس ، علوّ همت و طبع است، یعنی سعی در تحصیل سعادت و کمال و طلب کردن کارهای بزرگ و عالی بدون در نظر گرفتن سود و زیان دنیا . بیهوده نیست که عالمان علم اخلاق ، فضیلت شجاعت را از بزرگترین فضایل شمرده اند . چرا که اگر انسان توفیق حصول این فضیلت را حاصل کند علّو مرتبه اش محقق گشته و دیگر روی به هیچ رذیلتی نخواهد کرد. رذائلی چون دروغ، غیبت، چاپلوسی و تملق، نمّامی و سخن چینی و اموری نظایر اینها رذائلی هستند که همه ناشی از نبود عزت نفس و فضیلت شجاعت است .
امام علی (علیه السلام) در این خصوص می فرماید«لو تمیّزت الاشیاء لکان الصّدق معالشجاعة و کان الجبن مع الکذب» «اگر چیزها از یکدیگر جدا و متمایز شود ، راستی باشجاعت و بزدلی و ترس با دروغ خواهد بود ».
نقطه مقابل شجاعت و عزت نفس، جبن و بزدلی و ضعف نفس است«الشجاعة عزّحاضرٌ ، الجبن ذلٌّ ظاهرٌ»«شجاعت عزتی است حاضر و آماده و بزدلی خواری و ذلتی است آشکار».
طمع آفت عزت و کرامت انسانی
طمع هم در عمل و هم در نظر بند پای آدمی است و او را از پویش و جوشش باز می دارد .آزادگی و مالِ خود بودن و در درون مجتمع و واحد بودن و خود را پاییدن و نگران دست دیگران نبودن ، شرط حقیقت جویی و حقیقت گویی است .
آدم طماع مالِ خودش نیست، همواره خود را در ارزیابی و عطایای دیگران می بیند و دیگران را برای خویشتن میزان و معیار میداند. از طرف دیگر همین ملاحظه مال وعطای دیگران کردن و خواسته های آنان را میزان و ملاک کار خود گرفتن باعث نیازمندی و تعلق به آنها میگردد.
لذا چنین فردی در اندیشه و نظر آزاد منش نیست ، بلکه معامله گری است که بندیِ حوائج و خواهش های دون پایه است و از اینرو نمی تواند جسارت در اندیشه داشته باشد . طمع هم چنین پای آدمی را در عمل نیز می بندد، چراکه اقدام، به ویژه اقدام به امور خطیر، آزادگی و جسارت می طلبد در صورتی که اولین چیزی که از شخص طماع سلب می شود همین روحیه آزادی و شجاعت است.
آنچه آمد نگاهی کوتاه و اجمالی بود به عزت و کرامت انسانی که گوهر آدمیت، عزت طلبی و کرامت جویی است. دین و رسولان الهی هم اولاً وبالذات برای دادن همین عزت و کرامت ظهور کرده اند و تعالیم دیگر آنها تابع و فرع این آموزه گوهرین است.
گزارش از نرگس سعادتی
نظر شما