حیدری ایلامی؛ مجاهدی نستوه از مهد پایداری

آیت الله حیدری ایلامی، به عنوان مجاهد و مبارزی نستوه از جامعه روحانیت ایلام با وارد شدن به دژ ولایت همواره مدافع اسلام و انقلاب بود.

خبرگزاری شبستان: حاج شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی در عالم رویا محضر دوازده امام معصوم(ع) را در حالی درک می کند که وجود مقدس ائمه هدی(ع) با جمعی از مردم و دانش آموزان بر او وارد می شوند، بقچه ای را که به همراه داشته باز کرده و قبایی از آن خارج می کنند بر تن او می پوشانند و عصایی به دستش می سپارند آنگاه به او امر می کنند که این جمله را به مردم بیاموزد:
" ولایه علی ابن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی"


وی از خواب بر می خیزد و چون قلم و کاغذ در دسترس نبوده، زغالی را از بخاری بیرون می آورد و این جمله را بر دیوار منزل می نگارد.


حاج شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی در سال 1304 در شهر ایلام دیده به جهان گشود، تحصیلات را تا ششم نظام قدیم ادامه داد و سپس در کسوت معلمی به تدریس مشغول شد اما رویای صادق مسیر زندگی او را تغییر داد.


از آنجا که مرهم شهریه جراحت فقر خود و خانواده اش را التیام نمی بخشد با خرید بیل کارگری، روزها را در باغ های خارج از شهر به آبیاری و شب ها را در صحن ابا عبدالله(ع) و حجره ها به تحصیل می پردازد.


با رحلت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی کربلا را به سوی سامرا ترک و در مدرسه میرزای شیرازی فصلی دیگر از علم و عمل را آغاز می کند و مدت هشت سال را در کنار مرقد امام علی النقی و امام حسن عسکری(ع) به فراگیری علم و دانش پرداخت.


با آغاز نهضت روحانیت در ایران و تبعید امام خمینی (ره) به نجف اشرف، ایشان گمشده خود را در وجود امام(ره) می یابد و ضمن شرکت در درس خارج اصول و فقه امام(ره) در بحث ولایت فقیه ایشان نیز شرکت می کند و همین درس، افقی نو را فراروی او می گشاید.
 

در سال 1350 به درخواست کردهای بغداد، ارشاد و تبلیغ در مسجد ابوسفین او را وارد مرحله تازه ای از حیاتش می کند، دستگاه امنیتی عراق بیش از 2 سال حضور وی را در پایتخت تحمل نمی کند و پس از دستگیری در مرز بصره، او را به یکی از پاسگاه های ایرانی تحویل می دهد.


وی پس از آزادی راهی شهر جهاد و اجتهاد قم می شود و نزدیک به 2 سال به تدریس فقه و اصول می پردازد، در این ایام بود که به درخواست روحانیت تبعید شده به ایلام و مردم در سال 1354 به زادگاهش باز می گردد و با ورودش به ایلام "روحانیت مبارز ایلام" شکل می گیرد.


در زندگی روشی زاهدانه و عارفانه داشت و وقتی از دنیا رفت جز تفنگ، پوستین، عصا، ساعت و تعدادی کتاب از خود چیزی بر جای ننهاد و در وصیت نامه ی خود نوشت:"خانه گلین و تیر کلافی قم، آن هم از آن من نیست و باید در خصوص تصرف در کتاب ها و خانه از امام اجازه گرفت."


دوستان آیت الله حیدری، زمانی او را در مسیر لقاء خدا یافتند که حضرت امام (ره) در عکس العمل خبر بیماری ایشان فرمودند " دوستان ما یکی یکی می روند."


سرانجام وی در نیمه شب یازدهم دی ماه سال 1365 از این جهان رخت بر بست.


عارف بزرگ حضرت آیت الله بهاء الدینی در ملاقات با جمعی از مردم ایلام فرمودند:" باید او را در قبرستان ایلام دفن می کردید تا خدا به یمن وجود او عذاب را از قبرستان شما دور می داشت."


پایان پیام/

کد خبر 54419

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha