خبرگزاری شبستان- خراسان جنوبی؛ روز چهارم تیرماه 1305 بود. روزی از روزهای آغازین فصل تابستان و چند روزی از شروع فصل گرما میگذشت در خانه علی اکبر شکوهی در قصبه خوسف نوزادی متولد شد که نام او را غلامحسین گذاشتند.
دوران کودکی غلامحسین در محیط خانه و به دور از بازی های معمول و داشتن همبازی از میان بچههای همسایه گذشته بود. سال ۱۳۱۱ به مدرسه ای در خوسف، محل تولدش میرود. مدرسه ای كه به نام عارف و شاعر معروف، ابن حسام خوسفی نام گرفته بود. دوران چهارساله دبستان خیلی زود گذشت و در سن 11 سالگی فارغ التحصیل شد. او از خاطرات دوران كودكی و مدرسه، تصاوير واضحی را به ياد می آورد: « بعد از اينكه از كلاس چهارم دبستان فارغ التحصيل شدم، مرتباً می رفتم به مدرسه و در همان فضا می گشتم يا در كلاس ها می نشستم، چون مثل بقيه بچه ها بازی نمی كردم، اصلاً اهل بازی کردن در کوچه و خیابان نبودم».
تجربه معلمی در دوران دانشآموزی
از 11 سالگی و در سال 1315 کار معلمی غلامحسین شکوهی آغاز شد و هر ازگاهی به طور غیر رسمی به عنوان همکاری با آقای سید رضا هاشمی، مدیر و معلم دبستان ابن حسام به تدریس میپرداخت. حس خوبی از حضور در این مدرسه داشت جالب اینکه پس از فراغت از تحصیل نیز ۶ سال متوالی در همان دبستان به شغل معلمی اشتغال داشت.
او در همین چهارسال دانشآموزی و دوران کوتاه کمک به آقای هاشمی شیفته درس و مشق و مدرسه شده بود. سال 1316 فرا رسید در این سال پدر تصمیم گرفت با همه مشکلات و سختیهای زندگی، آرزوی بزرگ غلامحسین را که شیفته معلمی بود برآورده کند چرا که پدرش اعتقاد داشت «در این سختی و گرفتاری ارزشش را دارد که غلامحسین درس بخواند و مثل ما بیسواد نماند» البته هنوز او راه درازی را در پیش داشت و باید در این راه بیش از پیش میکوشید.
با ورود به شهر بیرجند شکوهی جوان دورانی جدید از زندگی تازهای را شروع کرد غلامحسین شکوهی در ایام تحصیل در بیرجند برای ایام شهادت اباعبدالحسین علیه السلام و مراسم بیل زنی در عصر عاشورا بلااستثنا به خوسف میرود و ضمن نوحهسرایی و شرکت در مراسم عزاداری و تعزیه، خود هم نوحه میسراید و نوحه میخواند بیتی از معروفترین این سروده ها به این شرح است:
به فغان گفت سکینه که عمو تشنه لبم از زیادی عطش جان عمو در تعبم
شیوه تربیتی دکتر شکوهی در زندگی، روش عملی بود
اعتقاد و علاقه دکتر غلامحسین شکوهی به آئین و آموزههای اسلامی بدون هیچ گونه تظاهر و خودنمایی در شخصیت و وجود او نهادینه شده بود که در همین ارتباط دکتر مهشید شکوهی اولین فرزند استاد که در سال 1336 در ژنو متولد شده در باره این خصوصیت پدر میگوید« پدر انسانی مومن و به معنای واقعی کلمه، توکل به ذات احدیت دارد و این توکل عملی پدر بر ما فرزندان نیز تاثیر بسیار مثبتی در تمام شئون زندگی داشته و دارد. شیوه تربیتی پدر در زندگی، روش عملی بود بدین معنی که ما با نیکوکارهای پنهانی پدر ارزش نیکوکاری را در مییافتیم و برای انجام آن تلاش میکردیم و صفت دیگری که پدر در تاسی به امیرمومنان داشته و دارد شجاعت است. قاطع و شجاعانه تصمیم میگیرد و در قبال تصمیم هیچ گونه تردید و ضعفی به خود راه نمیدهد».
شکوهی در خردادماه سال 1323 با اخذ مدرک دیپلم از دانش سرای مقدماتی فارغ التحصیل میشود و در مهرماه همان سال به خوسف برمیگردد و معلم میشود اما مدت کوتاهی بیش در خوسف معلمی نمیکند و چون رئیس دانشسرای بیرجند، مدیرکل فرهنگ سیستان و بلوچستان شده است از او و چند نفر از فارغ التحصیلان دانشسرا میخواهد که به زاهدان بروند اما به گفته استاد محمد فرزان رئیس فرهنگ بیرجند در آن زمان، شکوهی به او میگوید «من معلمی را ترک میکنم مادرم ترجیح دارد بر معلمی.» و به همین دلیل از این کار سرباز میزند.
در کتاب شکوه معلمی خودش از آن دوران اینگونه یاد میکند« بعد از اینکه در بیرجند مستقر شدم هفت سال در دبستان تدین و دبستان ضمیمه دانشسرای مقدماتی در بیرجند مشغول به تحصیل بودم و بالاخره در سال 1323 فارغ التحصیل شدم بعد از اتمام دانشسرا به مدت سه ماه آموزگار دبستان«ابن حسام» خوسف بودم. بعد مرا به زاهدان منتقل کردند اما چون آن زمان پدرم فوت کرده بودند و من مسئولین نگهداری از مادر را برعهده داشتم، نپذیرفتم و مرا به دبستان فردوسی روستای گُل فرستادند چند ماهی در این روستا تدریس می کردم؛ تا اینکه در سال 1324 مجدداً به خوسف بازگشتم و تا سال 1328 آنجا آموزگار بودم در این سال مادرم فوت کردند و من به نظام رفتم».
غلامحسین شکوهی در کار معلمی، نقشی موفق و موثر را از خود به نمایش میگذارد اما روح سرکش او هیچگاه به وضع جاری راضی نبوده است او را بیکار نمیگذارد خودش از آن روزگار اینگونه یاد میکند« سال 1327 حوصله من سررفت. دیدم که خوب ما معلم هستیم، سه ساعت صبح و دو ساعت بعدازظهر میرویم سرکلاس که در مجموع میشود پنج ساعت. هشت ساعت می خوابیم و یک ساعت هم غذا میخوریم. کلی وقتی که به این ترتیب از ما گرفته میشود 14 ساعت است و 10 ساعت روی دست ما عاطل و باطل میماند. اولین کاری که به ذهنم رسید این بود که بروم عربی یاد بگیرم و دیگر اینکه دیپلم کامل بگیرم؛ کتابهای رشته ادبیات را خواندم و رفتم مشهد متفرقه امتحان دادم و قبول شدم اتفاقا در آن سال قانونی وضع شد مبنی بر اینکه آموزگارانی که در شهرستانها دیپلم کامل بگیرند میتوانند ادامه تحصیل دهند با توجه به این قانون من به مشهد رفتم و به صورت متفرقه در امتحان ششم ادبی شرکت کرده و پذیرفته شدم. به استناد همان قانون به دانشسرای عالی رفتم و با تلاش فراوان شاگرد اول شدم و بورسیه ادامه تحصیل در کشور سوئیس به من تعلق گرفت».
بازگشت به بیرجند و تحصیل در مدارس شهر/دکتر شکوهی عطش آموختن داشت
دکتر شکوهی در سال 1328 و پس از فوت مادر به سربازی اعزام شد و پس از طی دوره دانشکده افسری بقیه خدمت وظیفه خود را با درجه افسری در اصفهان به پایان رساند. ایشان پس از دوره سربازی در سال 1330 به بیرجند بازگشتند و تا سال 13232 در دبیرستانهای بیرجند به تدریس پرداختند.
دکتر شکوهی عطش آموختن داشت و اين ميل به دانش اندوزی بود كه او را به تهران كشاند و با استفاده از قانونی که فارغ التحصیلان دانشسرا که دیپلم داشتند می توانستند بدون کنکور وارد دانشگاه شوند، در رشته ادبیات فارسی دانشسرای عالی تحصيل خود آغاز کرد و در سال ۱۳۳۵ با رتبه اول فارغ التحصيل شد؛ امتيازی كه مجوز اعزام او را به سوئيس فراهم كرد.
در دوران تحصيل در دانشسرای عالی تهران، شكوهی با يكی ازهمكلاسی های خود به نام خانم صغری سره ازدواج كرد. شكوهی پس از اخذ ليسانس با همسرش به بیرجند بازگشت و تا قبل از اعزام به خارج از کشور به اتفاق یکسالی را به اموزش دانشآموزان بیرجندی پرداختند تا اینکه در پاییز سال 1336 به ژنو سفر میکنند و هر دو ضمن تحصیل تلاش میکنند از فرصت پیش آمده بیشترین بهره را ببرند.
سالهای تحصیل در ژنو برای او همراه با دانشاندوزی و آموختههای فراوانی بود دستاورد این سفر نه تنها مدرك دكترا بود، بلكه فرصت درك محضر استادانی چون «پياژه» و «دوتران» را فراهم كرد. شکوهی در سال 1341 پس از دریافت پنج مدرک تحصیلی شامل گواهینامه کلاس علوم تربیتی، دیپلم عمومی تحصیلات تعلیم و تربیت، دیپلم اختصاصی راهنمای شغلی، دانشنامه درجه لیسانس در علوم تربیتی و دانشنامه درجه دکتری در علوم تربیتی به ایران باز میگردد.
پس از بازگشت از ژنو، شكوهی در وزارت فرهنگ آن زمان در دفتر مطالعات تربيتي كه بعد به اداره كل مطالعات و برنامه ها تغيير نام يافت مشغول به كار شد و به تدريج در دانشكده علوم تربيتی دانشگاه تهران، تربيت معلم مامازن ورامين و دانشگاه فردوسی مشهد تدريس در حوزه های آموخته اش را آغاز كرد.
در سال ۱۳۴۵ شكوهي با عنوان استاديار به دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران منتقل شد جايی كه علاوه بر ۲۷ سال تدريس موفق و سازنده، سال هايی را به كارهاي اجرايی از جمله مديريت گروه و رياست دانشكده علوم تربيتي پرداخت.
دکتر شکوهی در سال 1354 با استفاده از یک فرصت مطالعاتی یکساله به اتفاق خانواده به امریکا رفته، در دانشگاه ایلینوی(اوریانا- شامپنی) مشغول تحقیق شدند. محصول اولیه این سفر نوشتن دو مقاله علمی «ارزش مكاني» و «تدريس كسر متعارفي» به زبان انگليسی بود که هر دو در مجله معروف Arihmatic teacher چاپ شده است.
کلاس درس مهمتر از اتاق وزارت/ آموختن هیچگاه برای شکوهی پایانی نداشته است
دکتر غلامحسین شکوهی همچنین اولین وزير آموزش و پرورش بعد از انقلاب اسلامی است او که ۶ ماه (اسفند 1357 تا شهریور 1358) بیشتر در این منصب نماند و ضمن قبول مسئولیت شورای عالی آموزش و پرورش خیلی زود به حوزه تخصصی کار خودش در دانشگاه و کلاس درس بازگشت.
آموختن هیچگاه برای شکوهی پایانی نداشته است و همواره در پی خواندن و آموخت و در عین حال آموزش و کمک به دیگران برای یاد گرفتن بوده است. به همین جهت در سال 1365 و پس از چهار سال اداره و مدیریت شورای عالی آموزش و پرورش با استفاده از فرصت مطالعاتی فراهم شده به ژنو اعزام و در دفتر بین المللی تعلیم و تربیت وابسته به یونسکو به تحقیق و مطالعه پرداخت.
دکتر غلامحسین شکوهی در سال 1372 به علت ناراحتی ريوی و آلودگي هوای تهران و به توصیه پزشکان به بیرجند باز میگردد و تدریس خود را در دانشگاه بیرجند ادامه میدهد تا پس از 37 سال برخی همشریان او از نسل های دوم و سوم دانشآموزان سابقش و دیگر دانشجویان این دانشگاه از سراسر کشور این فرصت را پیدا کنند از محضر دکتر شکوهی با کولهباری از اندوختهها و تجربهها، نادانستههای زیادی بیاموزند.
شکوهی از نام و نشان و آوازه دهر شدن گریزان بود
محمد رضا نیستانی، استاد دانشگاه اصفهان و مولف کتاب «کلاسی از جنس واقعه»، در بازخوانی این اتفاق خوشایند این چنین از استاد و معلم خود میگوید: «شکوهی به جوهر انسانی خیلی احترام میگذاشت و علی رغم سختگیریهای که در تدریس و همراهی دانشجو و کلاس درس و استاد داشت به دانشجویان خیلی احترام میگذاشت و همیشه بدون استثنا جلوی پای دانشجویی کم سن و سال همچون من بلند میشد. به نظر من شکوهی از نام و نشان و آوازه دهر شدن گریزان بود. او واقعاً بی ریا و بی آلایش بود. معلمی نه در شعار که در عمل برای شکوهی مهم و ارزشمند و در خور توجه و احترام بود. شکوهی عمیقاً اعتقاد داشت که تا معلمان برای معلمی تربیت نشده باشند، در آموزش و پرورش تحولی رخ نخواهد داد.»
آموزش دکتر شکوهی در دانشگاه بیرجند تا زمان بازنشستگی يعنی سال 1379 ادامه يافت. اما متاسفانه بعد از 55 سال زندگی مشترک و در حالی که یک دختر و دو پسر از زندگی سراپا شور و عشق و خدمت از دکتر شکوهی و همسرش به یادگار مانده بود بانو صغری سره، همكلاس ديرين همراه و همسر دکتر شکوهی در هفتم تیرماه سال 1380 در اثر سكته قلبی ناگهان چشم از جهان فروبست. غم فراغ همسر خارج از توان دکتر شکوهی بود و همین جهت بعد از وفات همسرش تا مدتها فعالیتهای تحقیقاتی و پژوهشی وی تحت تاثیر قرار گرفت.
غم سختی که واقعاً توان این همسر همراه و همدل را گرفت و دو سال و نيم پس از مرگ همسر، شكوهی سكته خفيف مغزی كرد در نتيجه طرف راست بدن او و نيز تكلم اش مختل شد كه با توكل به خدا و فيزيوتراپی و سعی خودش، دوباره قادر به حرف زدن و مطالعه شده است.
دکتر شکوهی نیز مانند دیگر کوشندگان راه تربیت زحمات زیادی کشید اما همچنان که رسم تاریخ است، زحمات ایشان در تاريخ آموزش و پرورش كشور جاویدان خواهد ماند. بی تردید، دست پردودههای ایشان در عرصه تعلیم و تربیت، شعله این مشعل فروزان را مشتعل از پیش نگه خواهند داشت تا از نور و پرتو آن، نوباوگان میهنمان آموزش دیده و پرورش یابند و شاهد روزگاری خواهیم بود که غول جهل و نادانی از کشور رخت بربسته و خرد و دانایی جایگزین آن گشته است.
مهشيد شكوهی می گويد: «پدر مردی مهربان و جدي در كار خود بود معمولاً اگر در تعطيلات به سفر نمي رفتيم پدر معلم دوم ما در خانه بود. كتاب و تخته سياه و رياضيات و غيره خلاصه كلی عصبانی می شديم كه چقدر درس بخوانيم ولی وقتی تعطيلی تمام میشد و به سر كلاس میرفتيم می فهميديم به جای يك راه حل رياضی چند راه حل بلديم و اين ما را جلوی ديگران و معلم بالا می برد. پدرم در تمامی امور غيرمستقيم تأثيرگذار بود و هميشه تذكر می داد كه بر فرزندانتان با نقاط قوت خود تأثيرگذار باشید».
خودباوری بر مبنای خردورزی، محور تفکر دکتر شکوهی است
استاد دکتر غلامحسین شکوهی در بین همکاران خود و اندیشمندانی که هر کدام در جایگاه خود شخصیت فرهیخته و عالمی بوده و هستند احترام خاصی داشت. زنده یاد استاد دکتر عباس حری در یادداشتی با عنوان «دکتر شکوهی؛ تجلی خودباوری» چنین مینویسد «دکتر شکوهی بزرگ مردی است که به خودباوری دست یافته است این خصلت را هم در شخصیت وی و هم در آثارش می توان یافت. اعتقاد دکتر شکوهی به وجود استعداد و لزوم تربیت برای جهت دهی به این استعداد در جای جای آثارش قابل مشاهده است او حرمت نهادن به کودک را جلوهای از عدالت و خدمت بزرگسالان به کودکان را نمونهای از ایثار میداند. او شرط لازم معلمی را برای پذیرش کودک به عنوان انسانی مستقل و دارای ویژگیهای می داند که باید آنها را شناخت و سپس به پرورش و آموزش او پرداخت. خودباوری بر مبنای خردورزی، محور تفکر دکتر شکوهی است. خودباوری در شخصیت دکتر شکوهی درسی آموزنده برای معلمان جوان است.«
دكتر شكوهی که نمونه معلم واقعی است از نظريه پردازان طراز اول كشور در زمينه مسائل تعليم و تربيت است. تجربه طولانی 57 سال معلمی را نيز پشتوانه خود دارد. شکوهي علاوه بر تدريس، به تحقيق و تأليف و ترجمه آثار مهمي در حوزه تعليم و تربيت پرداخته است. از آن جمله است: روش آموختن حساب و هندسه، تعليم و تربيت و مراحل آن، تعليم و تربيت (كه اين كتاب تأليف امانوئل كانت، فيلسوف و نظريه پرداز صاحبنام آلماني است كه توسط شكوهي دو بار به فارسي ترجمه شده است)، مباني و اصول آموزش و پرورش، مربيان بزرگ (تأليف ژان شاتو، استاد روانشناسي و تعليم و تربيت دانشگاه برد) همچنين غلامحسين شكوهي تاكنون بيش از ۶۰ مقاله علمي در نشريات دانشكده علوم تربيتي فصلنامه هاي تعليم و تربيت مجله روانشناسي و برخي نشريات تخصصي به چاپ رسانده است.
پدر علم تعلیم و تربیت ایران؛ «سعی کنید محیط خانواده را گرم نگه دارید»
دکتر غلامحسين شکوهي، پدر علم تعلیم و تربیت ایران در ششمین همايش چهره هاي ماندگار در آبان ماه سال 85 به عنوان چهره ماندگار علم تعليم و تربيت ايران مورد تجليل قرار گرفت
شکوهی معتقد است اگر کشوری بخواهد رشد کند، باید فرهنگش درست و صحیح باشد و مردمش خوب تربیت شوند. ما از کشورهای دیگر چیزی کم نداریم. قدر کشور خود را بدانیم و از موقعیت های خوب و عالی اطرافمان استفاده کنیم. به جای اینکه وقت خود را به بطالت صرف کنیم، صرف اصلاح و تعلیم و تربیت کشور کنیم.
من عاشق معلمی بوده ام/ کسی جز خدا نمی تواند اجر و پاداش معلمان واقعی را بدهد
پدر علم تعلیم و تربیت ایران در مراسم انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به مناسبت تجلیل از مقام علمی بزرگان و اندیشمندان در سال 1385 مهمترین پیام خود را این می داند:« که اختلافات پدر و مادر شخصیت کودک را متزلزل میکند اما سازگاری زن و شوهر سودی مضاعف دارد بنابراین سعی کنید محیط خانواده را گرم نگه دارید».
دکتر شکوهی میگوید« من هرگز آرزوی فلان سمت و ریاست را نکردم. من عاشق معلمی بوده ام و هرگز پشیمان نشدم... مبادا در این شغل شریف معصیت کنیم! پس اگر معلم واقعی وجود داشته باشد، هیچ کسی نمیتواند اجر و پاداش او را بدهد مگر خدای متعال».
گفتنی است، دکتر غلامحسین شکوهی ۱۷ اردیبهشت ماه در سن ۹۰ سالگی دار فانی را وداع گفت.
گزارش: زهرا مهرور
نظر شما