انتظار فرج عنایت عمومی برای بشر است

خبرگزاری شبستان: انتظار فرج‌ و اين‌ عدم‌ يأ‌س‌ از روح‌ اللّه عنايت‌ عمومي‌ و بشري‌ است نه‌ شخصي‌ يا گروهي‌ و به علاوه‌ توا‌م‌ است‌ با نويدهاي‌ خاص‌ و مشخص‌ كه‌ به‌ آن‌ قطعيت‌ داده‌ است.

به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، آن چه‌ فرا روي‌ شماست، بخش دوم‌ از مباحثي‌ است‌ كه‌ توسط‌ شهيد والامقام‌ مرتضي‌ مطهري‌ - قدس‌ سره‌ - درباره‌ موضوع‌ مهدويت‌ در نوشته ها و سخنراني هاي ايشان مطرح‌ شده‌ است. با اين‌ كه‌ اين‌ مباحث‌ سال‌ها پيش‌ مطرح‌شده‌اند، ولي‌ بسيار گويا، سودمند و نو است‌.

 

مفهوم انتظار از منظر مطهری

حال‌ كه ‌به‌ حكم‌ عقل‌ و نقل‌ غلبه‌ حق‌ بر باطل‌ و عدالت‌ بر ظلم‌ قطعي‌ است‌ و سير و روند تاريخ‌ به‌ سوي‌ جامعه‌ جهاني‌ واحدِ تكامل‌ يافته‌ به‌ پيش‌ مي‌رود؛ وظيفه‌ ما چيست؟ آيا ما بايد در انتظار تحقق‌ چنين‌ امري‌ باشيم‌ يا خير؟ آيا مردم‌ نقشي‌ در تسريع‌ اين‌ حركت‌ يا تأ‌خير آن‌ دارند؟ به‌ عبارت‌ ديگر وظيفه‌ مردم‌ چيست؟

 

شهيد مطهري‌ كه‌ با قلم‌ روان‌ و بيان‌ شيواي‌ خود در عرصه‌هاي‌ مختلف، به‌ تبيين‌ حقايق‌ و معارف‌ ناب‌ اسلام‌ پرداخته‌ است، دربارهِ‌ انتظار مي‌فرمايد: اصل‌ انتظار فرج‌ از يك‌ اصل‌ كلي‌ اسلامي‌ و قرآني‌ استنتاج‌ مي‌شود و آن‌ اصل «حرمت‌ يأ‌س‌ از روح‌اللّه» است. مردم‌ مؤ‌منِ به‌ عنايات‌ الهي، هرگز و در هيچ‌ شرايطي‌ اميد خويش‌ را از دست‌ نمي‌دهند و تسليم‌ يأ‌س‌ و نااميدي ‌و بيهوده‌گرايي‌ نمي‌گردند. چيزي‌ كه‌ هست‌ اين‌ انتظار فرج‌ و اين‌ «عدم‌ يأ‌س‌ از روح‌ اللّه» در مورد يك‌ عنايت‌ عمومي‌ و بشري‌ است؛ نه‌ شخصي‌ يا گروهي‌ و به علاوه‌ توا‌م‌ است‌ با نويدهاي‌ خاص‌ و مشخص‌ كه‌ به‌ آن‌ قطعيت‌ داده‌ است.

 

يكي‌ از ضربه‌هايي‌ كه‌ در طول‌ تاريخ‌ بر اسلام‌ ضربات‌ جبران‌ ناپذيري‌ را وارد ساخته‌ است، تحريف‌ برخي‌ از  ارزش‌ها مثل‌ ولايت، محبت، زهد و... است‌ كه‌ انتظار فرج‌ هم‌ از اين‌ دستبرد در امان‌ نبوده‌ و با تحريف‌ و تفسير نادرست‌ آن‌ به‌ بي‌تفاوتي‌ و پرهيز از هرگونه ‌اقدام‌ اصلاحي‌ و تعطيل‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر و حتي‌ دامن‌ زدن‌ به‌ فساد براي‌ تسريع‌ و تعجيل‌ ظهور حضرت، ضربه‌هاي‌ جبران‌ ناپذيري‌ بر اسلام‌ وارد شده ‌است.

استاد شهيد كه‌ به‌ بيان‌ امام‌ راحل‌ يكي‌ از ويژگي‌هاي‌ ايشان‌ اين‌ بود كه‌ با كج‌روي‌ها و انحرافات‌ مبارزه‌ سرسختانه‌ نمود، در اين‌ راستا به‌ تبيين ‌حقيقت‌ انتظار مي‌پردازد و با بيان‌ معناي‌ صحيح‌ آن‌ به‌ نقد ديدگاه‌ مقابل ‌پرداخته‌ و مي‌نويسد:

 

انتظار فرج‌ و دل‌ بستن‌ به‌ آينده‌ دوگونه‌ است:

انتظار ویرانگر؛

انتظاري‌ كه‌ سازنده‌ و نگهدارنده‌ است، تعهدآور است، نيروآفرين‌ و تحرك‌بخش‌ است؛ به‌گونه‌اي‌ كه‌ مي‌تواند نوعي‌ عبادت‌ و حق‌ پرستي‌ شمرده‌ شود. و انتظاري‌ كه‌ گناه‌ است، ويرانگر است، اسارت‌ بخش‌ است، فلج‌ كننده‌ است‌ و نوعي «اباحي‌گري» بايد محسوب‌ گردد.

اين‌ دو نوع‌ انتظار فرج، معلول‌ دو نوع‌ برداشت‌ از ظهور عظيم‌ مهدي‌ موعود(ع) است‌ و اين‌ دو نوع‌ برداشت‌ به‌ نوبه‌ خود از دو نوع‌ بينش‌ درباره‌ تحولات‌ و انقلابات‌ تاريخي‌ ناشي‌مي‌شود. سپس‌ در نقد انتظار ويرانگر مي‌گويد:

 

برداشت‌ گروهی از مردم‌ از مهدويت‌ و قيام‌ و انقلاب‌ مهدي‌ موعود(عج) اين‌ است‌ كه‌ صرفاً ماهيت‌ انفجاري‌ دارد. فقط‌ و فقط‌ از گسترش‌ و اشاعه‌ و رواج‌ ظلم‌ها و تبعيض‌ها واختناق‌ها و حق‌كشي‌ها و تباهي‌ها ناشي‌ مي‌شود. نوعي‌ سامان‌ يافتن‌ است‌ كه‌معلول‌ پريشان‌ شدن‌ است؛ آن‌ گاه‌ كه‌ صلاح‌ به‌ نقطه‌ صفر برسد، حق‌ و حقيقت ‌هيچ‌ طرفداري‌ نداشته‌ باشد، باطل‌ يكه‌تاز ميدان‌ گردد، جز نيروي‌ باطل‌ نيرويي‌ حكومت‌ نكند، فرد صالحي‌ در جهان‌ يافت‌ نشود، اين‌ انفجار رخ‌ مي‌دهد و دست‌ غيب‌ براي‌ نجات‌ حقيقت- نه‌ اهل‌ حقيقت‌ زيرا حقيقت‌ طرف‌داري‌ ندارد- از آستين‌ بيرون‌ مي‌آيد.

 

بنابراین هر اصلاحي‌ محكوم‌ است؛ زيرا هر اصلاح‌ يك‌ نقطه‌ روشن‌ است‌ و تا در صحنه‌ اجتماع‌ نقطه‌ روشني‌ هست، دست‌ غيب‌ ظاهر نمي‌شود. بر عكس‌ هرگناه‌ و هر فساد و هر ظلم‌ و هر تبعيض‌ و هر حق‌كشي‌ هر پليدي‌اي‌ به‌ حكم‌ اين ‌كه‌ مقدمه‌ صلاح‌ كلي‌ است‌ و انفجار را قريب‌ الوقوع‌ مي‌كند، رواست؛ پس‌ بهترين‌ كمك‌ به‌ تسريع‌ در ظهور و بهترين‌ شكل‌ انتظار، ترويج‌ و اشاعه‌ فساد است.

 

اين‌ نوع‌ برداشت‌ از آن‌ جهت‌ كه‌ با اصلاحات‌ مخالف‌ است‌ و فسادها و تباهي‌ها را به‌عنوان‌ مقدمه‌ يك‌ انفجار مقدس، موجه‌ و مطلوب‌ مي‌شمارد، بايد «شبه‌ ديالكتيكي» خوانده‌ شود، با اين‌ تفاوت‌ كه‌ در تفكر ديالكتيكي‌ با اصلاحات‌ از آن‌ جهت‌ مخالفت‌ مي‌شود و تشديد نابساماني‌ها از آن‌ جهت‌ اجازه‌ داده‌ مي‌شود كه‌ شكاف‌ وسيع‌تر شود و مبارزه‌ پي‌گيرتر و داغ‌تر گردد، ولي‌ اين‌ تفكرعاميانه‌ فاقد اين‌ مزيت‌ است. فقط‌ به‌ فساد و تباهي‌ فتوا مي‌دهد كه‌ خود به‌ خود منجر به‌ نتيجه‌ مطلوب‌ بشود. اين‌ نوع‌ برداشت‌ از ظهور و قيام‌ مهدي‌ و اين‌ نوع‌ انتظار فرج، به‌ هيچ‌ وجه‌ با موازين‌ اسلامي‌ و قرآني ‌وفق‌ نمي‌دهد.

 

انتظار حقيقي‌ و وظيفه‌ منتظران‌

آن‌ عده‌ از آيات‌ قران‌كريم- كه‌ هم‌چنان‌كه‌ گفتيم‌ ريشه‌ اين‌ انديشه‌ است‌ و در روايات‌ اسلامي ‌بدان‌ها استناد شده‌ است‌- در جهت‌ عكس‌ برداشت‌ بالاست. از اين‌ آيات‌ استفاده‌مي‌شود كه‌ ظهور مهدي‌ موعود حلقه‌اي‌ است‌ از حلقات‌ مبارزه‌ اهل‌ حق‌ و اهل‌باطل‌ كه‌ به‌ پيروزي‌ نهايي‌ اهل‌ حق‌ منتهي‌ مي‌شود. سهيم‌ بودن‌ يك‌ فرد در اين‌سعادت، موقوف‌ به‌ اين‌ است‌ كه‌ آن‌ فرد عملاً در گروه‌ اهل‌ حق‌ باشد. آياتي‌ كه‌بدان‌ها در روايات‌ استناد شده‌ است، نشان‌ مي‌دهد كه‌ مهدي‌ موعود(عج) مظهر نويدي‌است‌ كه‌ به‌ اهل‌ ايمان‌ و عمل‌ صالح‌ داده‌ شده‌ است؛ مظهر پيروزي‌ نهايي‌ اهل‌ايمان‌ است: «وعداللّه‌ الذين‌ آمنوا منكم‌ و عملوا الصالحات‌ ليستخلفنهم‌ في‌الارض‌ كما استخلف‌ الذين‌ من‌ قبلهم‌ و ليمكنن‌ لهم‌ دينهم‌ الذي‌ ارتضي‌ لهم‌ وليبدلنهم‌ من‌ بعد خوفهم‌ امنا يعبدونني‌ لايشركون‌ بي‌ شيئاً» (22) خداوند به‌مؤ‌منان‌ و شايسته‌ كاران‌ شما وعده‌ داده‌ است‌ كه‌ آنان‌ را جانشينان‌ زمين‌ قراردهد؛ هم‌چنان‌كه‌ پيشينيان‌ را قرار داد، ديني‌ كه‌ براي‌ آن‌ها پسنديده‌ است‌ را مستقر سازد، دوران‌ خوف‌ آنان‌ را تبديل‌ به‌ دوران‌ امنيت‌ نمايد - دشمنان‌ آنان‌را نابود سازد، بدون‌ ترس‌ و واهمه‌ خداي‌ خويش‌ را بپرستند و اطاعت‌ غير خدا را گردن‌ ننهند و چيزي‌ را در عبادت‌ يا طاعت‌ شريك‌ حق‌ نسازند.

 

ظهور مهدي‌موعود منّتي‌ است‌ بر مستضعفان‌ و خوار شمرده‌ شدگان، وسيله‌اي‌ است‌ براي‌ پيشوا و مقتدا شدن‌ آنان‌ و مقدمه‌اي‌ است‌ براي‌ وراثت‌ آن‌ها خلافت‌ الهي‌ را در روي‌زمين: «و نريد ان‌ نمن‌ علي‌ الذين‌ استضعفوا في‌ الارض‌ و نجعلهم‌ ائمه‌ و نجعلهم‌الوارثين» ظهور مهدي‌ موعود، تحقق‌ بخش‌ وعده‌اي‌ است‌ كه‌ خداوند متعال‌ از قديم‌ترين‌ زمان‌ها در كتب‌ آسماني‌ به‌ صالحان‌ و متقيان‌ داده‌ است‌ كه‌ زمين‌ از آنِ آنان‌ است‌ و پايان‌ تنها به‌ متقيان‌ تعلق‌ دارد.

 

در روايات‌ اسلامي‌ سخن‌ از گروهي‌ زبده‌ است‌ كه‌ به‌ محض‌ ظهور امام‌ به‌ آن‌ حضرت‌ ملحق‌ مي‌شوند. بديهي‌ است‌ كه‌ اين‌ گروه‌ ابتدا به‌ ساكن‌، خلق‌ نمي‌شوند و به‌ قول‌ معروف‌ از پاي‌ بوته‌ هيزم ‌سبز نمي‌شوند. معلوم‌ مي‌شود در عين‌ اشاعه‌ و رواج‌ ظلم‌ و فساد زمينه‌هايي‌ عالي‌ وجود دارد كه‌ چنين‌ گروه‌ زبده‌ را پرورش‌ مي‌دهد. اين‌ خود مي‌رساند كه‌ نه‌ تنها حق‌ و حقيقت‌ به‌ صفر نرسيده‌ است، بلكه‌ فرضاً اگر اهل‌ حق‌ از نظر كميت‌ قابل‌توجه‌ نباشند از نظر كيفيت‌ ارزنده‌ترين‌ اهل‌ ايمان‌اند و در رديف‌ ياران‌سيدالشهدا(ع).

 

از نظر روايات‌ اسلامي‌ در مقدمه‌ قيام‌ و ظهور امام، يك‌ سلسله‌ قيام‌هاي‌ ديگر از طرف‌ اهل‌ حق‌ صورت‌ مي‌گيرد، آن‌ چه‌ به‌ نام‌ قيام‌ يماني ‌قبل‌ از ظهور بيان‌ شده‌ است، نمونه‌اي‌ از اين‌ سلسله‌ قيام‌هاست. اين‌ جريان‌ها نيز ابتدا به‌ ساكن‌ و بدون‌ زمينه‌ قبلي‌ رخ‌ نمي‌دهد.

 

در برخي‌ از روايات‌اسلامي‌ سخن‌ از دولتي‌ است‌ از اهل‌ حق‌ كه‌ تا قيام‌ مهدي(عج) ادامه‌ پيدا مي‌كند و چنان‌ كه‌ مي‌دانيم‌ بعضي‌ از علماي‌ شيعه‌ كه‌ به‌ برخي‌ از دولت‌هاي‌ شيعي‌ معاصر خود حسن‌ ظن‌ داشته‌اند، احتمال‌ داده‌اند كه‌ دولت‌ حقي‌ كه‌ تا قيام‌مهدي‌ موعود ادامه‌ خواهد يافت، همان‌ سلسله‌ دولتي‌ باشد. اين‌ احتمال‌ هر چندناشي‌ از ضعف‌ اطلاعات‌ اجتماعي‌ و عدم‌ بينش‌ صحيح‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ اوضاع‌ سياسي‌ زمان‌ خود بوده‌ اما حكايتگر اين‌ است‌ كه‌ استنباط‌ اين‌ شخصيت‌ها از مجموع‌ آيات ‌و اخبار و احاديث‌ مهدي‌ اين‌ نبوده‌ كه‌ جناح‌ حق‌ و عدل‌ و ايمان‌ بايد يكسر، درهم‌ بشكند و نابود شود و اثري‌ از صالحان‌ و متقيان‌ باقي‌ نماند تا دولت‌ مهدي‌ ظاهر شود، بلكه‌ آن‌ را به‌ صورت‌ پيروزي‌ جناح‌ صلاح‌ و عدل‌ و تقوا بر جناح‌ فساد و ظلم‌ و بي‌بند و باري‌ تلقي‌ مي‌كرده‌اند.

 

از مجموع‌ آيات‌ و روايات‌ استنباط ‌مي‌شود كه‌ قيام‌ مهدي‌ موعود(عج) آخرين‌ حلقه‌ از مجموع‌ حلقات‌ مبارزه‌ حق‌ و باطل‌ است‌ كه‌ از آغاز جهان‌ بر پا بوده‌ است. مهدي‌ موعود تحقق‌ بخش‌ ايده‌آل‌ همه‌ انبيا و اوليا(ع) و مردان‌ مبارز در راه‌ حق‌ است.

مباحث‌ ديگري‌ دربارهِ‌ موضوع‌ مهدويت‌ در آثار ايشان‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد كه‌ به‌ خاطر طولاني‌ شدن‌ مقاله‌ از تفصيل‌ آن‌ها خودداري‌ مي‌شود و تنها به‌ دو مورد از اين‌ مباحث‌اشاره‌ مي‌شود:

1. مدعيان‌ مهدويت‌

داستان‌ ادعاي‌ مهدويت‌ يا نسبت‌ دادن‌ آن‌ به‌ اشخاصي‌ ديگر كه‌ از ناحيه‌ دشمنان‌ جاه‌ طلب‌ و سودجو يا دوستان‌ جاهل‌ و نادان‌ در طول‌ تاريخ‌ و در مناطق‌ مختلف‌ مطرح‌ شده‌ است، از نگاه‌ ايشان‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است، ايشان‌ مي‌فرمايد: چون‌ چنين‌ نويدي‌ در كلمات‌ پيغمبراكرم(ص) بوده‌ است، احياناً از آن‌ سوء استفاده‌هايي‌ شده‌ است‌ و اين‌ خود دليل‌بر اين‌ است‌ كه‌ چنين‌ خبري‌ در ميان‌ مسلمين‌ از زبان‌ پيغمبرشان‌ پخش‌ و منتشر بوده‌ است‌ و اگر نبود آن‌ سوء استفاده‌ها نمي‌شد. يعني‌ وجود اين‌ ادعاهابهترين‌ دليل‌ بر صدق‌ اصل‌ اين‌ نويد است.

سپس‌ براي‌ روشن‌ شدن‌ اذهان‌ مردم‌به‌ ذكر نمونه‌هايي‌ از آن‌ مي‌پردازد مانند:

قيام‌ مختار و اعتقاد به‌ مهدي‌بودن‌ محمد حنفيه‌ و اين‌ كه‌ خود را نايب‌ خاص‌ او مي‌دانست؛

قيام‌ نفس‌ زكيه‌ و اعتقاد به‌ مهدويت‌؛

نيرنگ‌ منصور عباسي‌ در اين‌ كه‌ نام‌ فرزندش‌ را به‌همين‌ جهت‌ مهدي‌ گذاشت‌؛

مدعيان‌ مهدويت‌ در ميان‌ اهل‌ تسنن‌ مانند مهدي‌سوداني‌ در سودان‌ و قادياني‌ها در هند و همين‌طور نسبت‌ دادن‌ مهدويت‌ به‌ برخي‌از ائمه(ع) يا برخي‌ از فرزندان‌ آن‌ها مثل‌ نسبت‌ دادن‌ آن‌ به‌ اسماعيل‌ فرزندامام‌ جعفر صادق(ع) و نمونه‌هايي‌ ديگر....

سپس‌ مي‌فرمايد: اين‌ها همه‌نشان‌ مي‌دهد كه‌ زمينه‌ مهدي‌ امت‌ در ميان‌ مسلمين‌ به‌ قدري‌ قطعي‌ بوده‌ است‌كه‌ جاي‌ شك‌ و ترديدي‌ نيست.

 

2. طول‌ عمر حضرت‌

ايشان‌ در فرازي‌ ازتحليل‌ علمي‌ خود نسبت‌ به‌ طول‌ عمر حضرت‌ مي‌فرمايد: اين‌ يك‌ امر عادي‌ وطبيعي‌ است‌ و بشر امروز دنبال‌ آن‌ است‌ كه‌ با يك‌ دواها و يك‌ فرمول‌هايي‌ عمربشر را افزايش‌ دهد. هميشه‌ خداي‌ متعال‌ نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ وقتي‌ وضع‌ دنيا به‌يك‌ مراحلي‌ مي‌رسد، مثل‌ اين‌ كه‌ دستي‌ از غيب‌ بيرون‌ مي‌آيد و يك‌ تحول‌ناگهاني‌ رخ‌ مي‌دهد و يك‌ وضعي‌ پيش‌ مي‌آيد كه‌ با قانون‌ طبيعت‌ (كه‌ تا آن‌ روزشناخته‌ شده) اصلاً قابل‌ پيش‌بيني‌ نيست. بنابراين، اصلاً اين‌ موضوع‌ جاي‌ بحث ‌ندارد.

به‌ اميد آن‌ كه‌ هر چه‌ زودتر خداوند متعال‌ بر قامت‌ رعناي‌ امام‌زمان(ع) لباس‌ زيباي‌ فرج‌ را بپوشاند و شاهد تحقق‌ اهداف‌ همه‌ انبيا و اوليا(ع) باشيم‌ كه‌ براي‌ تحقق‌ هر چه‌ زودتر اين‌ امر نياز هر چه‌ بيش‌تر به‌ سربازان‌آگاه‌ و روشنفكر و فداكاري‌ مثل‌ مرحوم‌ شهيد مرتضي‌ مطهري‌ است. روحش‌ شاد و راهش‌پر رهرو باد.

یادداشت: از حجت الاسلام محمود اباذری/ کارشناس مرکز تخصصی مهدویت حوزه

کد خبر 540524

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha