عهد امسال ما تخلق به اخلاق الهی باشد

خبرگزاری شبستان: عزیزان، اخلاق را از این اوّل سال جدّی بگیریم. امسال با خودمان عهد ببندیم و از خداوند توفیقش را بخواهیم که متخلّق به اخلاق الهی شویم.

خبرگزاری شبستان سرویس قرآن و معارف: "عزیزان، اخلاق را از این اوّل سال جدّی بگیریم. امسال با خودمان عهد ببندیم و از خداوند توفیقش را بخواهیم که متخلّق به اخلاق الهی شویم. خدا گواه است توفیق می‌خواهد. ای بسا مثل من بیچاره فقط قائل باشم و از عمل، خبری نباشد. این توفیق، یک گنج بزرگ است. پس توفیق آن را بخواهیم و بخواهیم که خدا ما را از همین اوّل سال، متخلّق قرار بدهد که اتّفاقاً زندگی حقیقی، این است، حضرتشان می‌فرمایند: «لاَ عَيْشَ أَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ اَلْخُلُقِ». هیچ زندگی، گواراتر از آن  زندگی نیست که توأم با حُسن خلق و اخلاق و رفتار پسندیده باشد - همان‌طور که آب می‌نوشید، به شما می‌گویند: «هنیئاً لکم»، در این‌جا هم واژه «أهنأ» به کار رفته، یعنی گواراترین."

آنچه در ادامه می آید بخش اول بیانات آیت الله روح الله قرهی در اولین جلسه اخلاق سال جدید - سیصد و چهل و دومین جلسه درس اخلاق در جمع علاقمندان با موضوع خطورات و مراقبه در مهدیه القائم المنتظر است.

زندگی بدون اخلاق تنزل به حیوانیت است

زندگی بدون اخلاق اصلاً زندگی نیست، شاید چیزی به نام زندگی باشد، امّا زندگی نیست. یک زندگی حیوانیِ عادت کرده‌ی خورد و خوراک و نشست و برخاست و ازدواج و تکثیر نسل و ... امّا مع‌الأسف بی‌هدف است.

لذا می‌خواهم مقدمتاً بحثم را از این‌جا شروع کنم و بحث خطورات را که در سال گذشته داشتیم، در ادامه آن بیان کنم. وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق صلوات اللّه و سلامه عليه، فرمودند: «لاَ عَيْشَ أَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ اَلْخُلُقِ». هیچ زندگی گواراتر - أهنأ از باب افعل التفضیل و به معنی گواراترین - از این نیست که انسان از رفتار و اخلاق پسندیده برخوردار باشد.

پس گوارا شدن زندگی به واسطه همین حُسن خلق است، همان که پیامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: «إنّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الأخْلاقِ»[1]، یا این که فرمودند: «إنّما بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ حُسْنَ الأخْلاقِ». اصل، همین است و مابقی، همه، می‌تواند در محور این بچرخد. اگر در حول اخلاق حسنه بود، این زندگی، زندگی است و إلّا صورت ظاهر، زندگی است، امّا همان‌گونه است که حیوانات، نباتات و ... زندگی می‌کنند. البته گاهی زندگی حیوانات و نباتات نفع‌هایی دارد، مثلاً حیوانی مانند گوسفند و میش و ... زندگی‌شان نفع دارد، حتی زندگی سگ هم نفع دارد، امّا وای بر انسانی که زندگی‌اش براساس اخلاق الهی نباشد، نفع که ندارد هیچ، بلکه ضرر دارد. علی ایّ حال تعبیر اولیاء الهی این است که یک فرد بی اخلاق، مانند حیوان می‌شود «كَالْأَنْعامِ » که تازه این، اوّل قضیّه است و بعد می‌فرماید: « بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً ».

عهد امسال مان تخلق به اخلاق الهی باشد

عزیزان، اخلاق را از این اوّل سال جدّی بگیریم. امسال با خودمان عهد ببندیم و از خداوند توفیقش را بخواهیم که متخلّق به اخلاق الهی شویم. خدا گواه است توفیق می‌خواهد. ای بسا مثل من بیچاره فقط قائل باشم و از عمل، خبری نباشد. این توفیق، یک گنج بزرگ است. پس توفیق آن را بخواهیم و بخواهیم که خدا ما را از همین اوّل سال، متخلّق قرار بدهد که اتّفاقاً زندگی حقیقی، این است، حضرتشان می‌فرمایند: «لاَ عَيْشَ أَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ اَلْخُلُقِ». هیچ زندگی، گواراتر از آن  زندگی نیست که توأم با حُسن خلق و اخلاق و رفتار پسندیده باشد - همان‌طور که آب می‌نوشید، به شما می‌گویند: «هنیئاً لکم»، در این‌جا هم واژه «أهنأ» به کار رفته، یعنی گواراترین.

ماه رجب در حق هم زیاد دعا کنیم

اتّفاقاً سبک زندگی که هم امام‌المسلمین ادام اللّه ظلّه علی رؤوس المسلمین بارها بیان فرمودند و هم اولیاء الهی بر روی آن تأکید دارند، به وجود نمی‌آید، إلّا به همین حُسن خلق. آن‌های دیگر، فروعات سبک زندگی می‌شود.

خدا گواه است، به این خانه امام زمان، وقتی خودم این روایت را یادداشت برداری می‌کردم و آنچه اولیاء بیان فرمودند در ذهنم مرور می‌کردم، از خودم بدم می‌آمد، اگر این است، ما که هستیم؟! ولی بخواهیم و برای هم دعا کنیم. ماه رجب المرجّب است، در حقّ همدیگر زیاد دعا کنیم که اجابت می‌شود. دعا کنیم که موفّق شویم و گرفتار نشویم، در جا نزنیم. اگر بخواهیم سبک زندگی حقیقی را بدانیم، همین اخلاق است و لا غیر. رئیس مذهب دارند این را بیان می‌فرمایند. هر چه در این روایت شریفه تأمّل کنیم و توقّف و تفکّر کنیم، بینی و بین الله، کم است. آن‌وقت انسان می‌فهمد که چقدر عقب است، چقدر دورافتاده و چقدر باخته است.

لذا فرمودند: هنیء‌ترین زندگی، زندگی توأم با حُسن خلق است. البته به نظر می‌آید یکی از موارد آن هم صلاة لیل باشد، چون آن‌ها که صلاة لیل را دارند، یک دلیل و برهانش، همین حُسن خلق و متخلّق بودنشان به اخلاق الهی است.

 اولیاء خدا از نماز شب شان استغفار می کنند

لذا خیلی مواقع اولیاء و اعاظم و بزرگان که متّصل و اهل معنا و بالجد واصل بودند، فرمودند: گاهی حتّی شب، توفیق قیام و حتّی نماز خواندن را داشتیم، امّا حال صلاة لیل را نداشتیم. می‌گویند: ظاهر صلاة لیل را داشتیم و حال آن را نداشتیم. یعنی گاهی حتّی نماز شب هم خواندیم، امّا آنچه را که اولیاء خدا در نماز شب به دنبال آن هستند، نیافتند. یعنی آن عشق‌بازی با پروردگار عالم، آن خلوت و انسی که با ذوالجلال و الاکرام در آن زمان که همه خواب هستند و این مردان خدا بیدار هستند، به وجود می‌آید، نبوده است. لذا می‌فرمایند: فقط قال بوده و حال در آن نبوده است. لذا از صلاة لیلشان استغفار کردند. یعنی حتّی توفیق خواندن آن را پیدا کردند، امّا گفتند: ما حال نداشتیم و آن صلاة لیل، برای ما صلاة لیل حقیقی نبوده است.

بعد خودشان بیان فرمودند: یک دلیلش هم این است: وقتی لطف خدا شامل حالمان شده و دیروزمان را بررسی کردیم، دیدیم در جایی بداخلاقی کردیم و این توفیق نماز شب اولیاء را نداشتیم و فقط ظاهرش، ظاهر نماز شب بوده است.

اوج عشقبازی اولیای خدا شب خیزی است

چون می‌دانید اوج عشق‌بازی اولیاء خدا، همین شب‌خیزی است که برای امثال ما سنگین می‌شود. این‌ها که به زبان ساده می‌گویم، همه، روایات است که به فضل الهی خود روایات را برایتان بیان می‌کنم. گاهی اتّفاقاً قیام نکردن در دل شب، خودش گناه است و اولیاء خدا لذّتی که می‌برند از آن شب خیزی و عشق بازی و خلوت با پروردگار عالم است. کدام خلوتی عندالاولیاء برتر از این خلوت؟! خلوت با همسر و فرزند و رفیق نیست، خلوت با پروردگار عالم! همان چه که اولیاء خدا فهمیدند، درک کردند و به آن رسیدند و با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کردند. ما یک حرفی می‌زنیم، امّا گفت: شنیدن کی بود مانند دیدن؟! آن‌ها دیدند، آن‌ها رسیدند، آن‌ها با وجود خودشان لمس کردند. امثال من بیچاره فقط حرفش را می‌زنیم، امّا آن‌ها رسیدند.

بالاترین عیش که ملائکه الهی می‌گویند: «هنیئاً لکم»، باز آن صلاة لیل حالیّه است. آن صلاة لیل حالیّه هم برای انسان میسور نمی‌گردد، إلّا به حُسن خلق. اگر در این مطلب، تأمّل کنیم، دریچه‌ای از زندگی برای ما باز می‌شود که می‌فهمیم آن، زندگی است. اولیاء خدا می‌فرمایند: حضرت خواستند بگویند: من می‌خواهم بابی را برای شما باز کنم که بدانید اگر از این باب ورود پیدا کردید، معنی زندگی را می‌فهمید و بعد از آن، متوجّه می‌شوید که تا حالا زندگی نکردید و آن، حُسن خلق است.

رمز اوّلیّه خلیفة الله شدن چیست؟

لذا خیلی جالب است، امیرالمؤمنین، امیر بیان، اسدالله الغالب، علیّ‌بن‌أبی‌طالب صلوات اللّه و سلامه عليه جمله‌ای دارند که بسیار عالی است. چه بگویم؟! اگر بگویم با طلا و آب طلا باید آن را بنویسیم که بارها بیان کردم: این‌ها فلز است و بشر برای آن ارزش قائل شده و ... . لذا اصلاً نمی‌شود با این تعابیر ارزش این جملات را بیان کرد. البته گاهی از باب نشان دادن اهمیّت مطلب بیان شده که باید این را با آب طلا نوشت و ... . امّا آن‌ها مطالب مادی است، مگر می‌شود مطالب معنوی را با مطالب مادی قیاس کرد؟! تمام دنیا را هم بدهیم، با این مطلب معنوی که مولی‌الموالی صلوات اللّه و سلامه عليه می‌فرمایند، اصلاً قابل قیاس نیست.

جوانان عزیز! شما که در آغاز راه هستید، دقّت کنید، ببینید زندگی باید چگونه باشد. حضرت می‌فرمایند: «مَن حَسُنَت خلیقتُهُ طابَت عیشتُهُ»، هر کس اخلاقش را اخلاق نیکو و حسنه قرار بدهد و خوش اخلاق باشد، زندگی‌اش هم پاک خواهد شد.

اتّفاقاً بدانید آن‌ها که حُسن خلق دارند، اوّلین چیزی را که عامل می‌شود انسان خلیفة الله شود، یافته‌اند. یعنی تا انسان حُسن خلق نداشته باشد، خلیفة الله نمی‌شود. تمام انبیاء عظام، تمام اصفیاء و اولیاء و در رأس آن‌ها حضرات معصومین عليهم صلوات المصلّين، دارای حُسن خلق بودند و اگر کسی دارای حُسن خلق نشود، خلیفة الله نمی‌شود. رمز اوّلیّه خلیفة الله شدن، حُسن خلق است. این را به عنوان کد ویژه به ذهن خود بسپارید.

لذا اگر کسی می‌خواهد به مقام خلیفة اللّهی برسد، باید بداند تمام انبیاء و اصفیاء و اولیاء و در رأس همه آن‌ها، حضرات معصومین دارای حُسن خلق بودند و کد اصلی و رمز مهم این است. اگر انسان، این‌طور شد، به این مقام می‌رسد و می‌تواند خلیفة الله شود. امید هست که به آن مقام خلافت اللّهی برسد. امّا اگر این‌طور نشد، اگر بخواهد کارهای دیگری را هم انجام دهد که به ظاهر خلیفة الله شود، بدانید نمی‌شود. یعنی اصلاً توفیق رسیدن به مقام خلیفة اللّهی پیدا نمی‌کند.

اگر کسی حسن خلق یافت عالِم می شود

لذا پروردگار عالم، به ملائکه فرمود: «إِنِّي جاعِلٌ فِي اَلْأَرْضِ خَلِيفَةً»، ملائکه هم وقتی می‌خواهند به تعبیر عامیانه - که حقیقی نیست - با خداوند محاجّه کنند، می‌گویند: «أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ اَلدِّماء»، امّا خداوند می‌فرماید: «إِنّی أعلَمُ ما لا تَعلَمون».

ابوالعرفا، آیت‌الله العظمی ادیب اعلي اللّه مقامه الشّريف می‌فرمود: یکی از آن مواردی که اسّ و اساس است در این که حضرت حقّ فرمود: «إِنّی أعلَمُ ما لا تَعلَمون»، همین حُسن خلق در انسان است. اگر کسی حُسن خلق پیدا کرد، علم هم پیدا می‌کند. اگر حُسن خلق پیدا کرد، آن موارد دیگری هم که باید برطرف شود تا انسان به آن مقام خلیفة اللّهی برسد، به‌خودی‌خود برطرف می‌شود.

لذا بیهوده نیست که تمام انبیاء عظام، طبق فرمایش قرآن، وقتی مبعوث شدند، اوّل بحث تزکیه را سفارش کردند. «هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّيّينَ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكِّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ والْحِكْمَةَ»، در تمام امم، همین‌گونه بوده و قبل از تعلیم کتاب و حکمت، بحث تزکیه مطرح شده است. اوّلین رمزگشایی برای خلیفة الله شدن، متخلّق به اخلاق الهی شدن و حُسن خلق داشتن است. اگر این‌طور شد، انسان می‌تواند و إلّا نمی‌تواند.

چه کنیم زندگی پاک و توأم با آرامش داشته باشیم؟

آن‌وقت ببیند حضرت چه می‌فرمایند؟ می‌فرمایند: «مَن حَسُنَت خلیقتُهُ طابَت عیشتُهُ»[2]، هر کس اخلاقش، اخلاق حسنه شد، زندگی‌اش هم پاکیزه می‌شود. خیلی جالب است، چون برخی از زندگی‌ها، زندگی آلودگی‌ها، پلشتی‌ها و کثافات است که آلوده به پلیدی‌ها، مال‌های حرام و ... است. به صورت ظاهر خود آن آدم حمام هم رفته، به صورت ظاهر لباس شیک هم می‌پوشد، امّا چشم اولیاء را می‌خواهد که وقتی نگاه می‌کنند، می‌بینند یک لجنزار از گناه است که بوی تعفّن دارد از آن شخص و زندگی‌اش بیرون می‌زند. زندگی به ظاهر قشنگ، امّا درونش، پر از گرفتاری‌ها، کثافات و لجنزار است. ظاهرش، چون قبر کافر، پر حلل / باطنش، قـهر خدای عـزّ و جـلّ. اصلاً زن و مرد با هم رفیق نیستند، زن با دیگری است و او هم با دیگری است. به ظاهر زندگی است. زندگی‌هایی پر از لجناز، نه زندگی ملکوتی، نه زندگی الهی. لذا اگر کسی حُسن خلق داشت، مولی‌الموالی می‌فرماید: یکی از خصوصیّاتش این است که زندگی‌اش هم زندگی طیّب، طاهر و پاک می‌شود. هر کس که اخلاقش، اخلاق حسنه شد، زندگی‌اش، پاکیزه و گوارا می‌شود، «مَن حَسُنَت خلیقتُهُ طابَت عیشتُهُ».

اگر بخواهید بدانید زندگی «طابت» چیست، دو سه نکته از آن را بیان می‌کنم و سریع رد می‌شوم. چون خودش بحث دارد. یکی از موارد آن، این است که می‌گویند زندگی طیّب، زندگی توأم با آرامش است. مانند بهاری می‌ماند که شما در یک باغی رفتید که پرندگان دارند می‌خوانند و جوی آبی است و چنان نوازش روحی بر انسان می‌آید که به آن عیش طیّب می‌گویند.

البته شاید چنین کسی به صورت ظاهر هیچ چیز نداشته باشد و آن باغ را هم نداشته باشد که برود، امّا چنان با هم خوش هستند که زندگی‌شان، خوش و الهی می‌شود. چنان زندگی‌شان، زندگی خوبان عالم می‌شود که از آن حال پلشتی‌ها و زشتی‌ها بیرون می‌آید و پاک هستند و ارامش دارند. پس اخلاق این است.

 

 

 

 

 

کد خبر 536510

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha