خبرگزاری شبستان: قيام گسترده[۱] و همه جانبه امام مهدى(ع) نياز به ياوران فراوان در همه سطوح و با توانايى هاى گوناگون دارد. احاديث متعدّدى به تنوّع اين ياران اشاره كرده و افزون بر ياران زمينى، پيامبران و اوصيا و ياوران آسمانى ايشان را نيز بر شمرده اند كه مى توان آنها را در دسته بندى زير گنجاند.
۷. شمارى از عرب ها
حديثى منقول در الغيبةى شيخ طوسى،[۳۱] شركت عرب ها را در قيام امام مهدى (ع)منتفى دانسته؛ امّا در همين كتاب، حديثى ديگر آمده كه نجيبانى از مصر، ابدال شام و اخيار عراقى را در زمره يارانى دانسته كه در ابتداى قيام و ميان ركن و مقام با امام مهدى(ع) بيعت مى كنند.[۳۲] اين روايت با حديث الاختصاص [۳۳] و نيز دو حديثِ نقل شده در كتاب هاى اهل سنّت [۳۴] كه به شركت عربان در نهضت مهدوى تصريح كرده اند، تأييد مى شود.
براى حل اختلاف اين دو دسته، مى توان چنين گفت كه همراهى عرب ها، كمتر از ديگر اقوام و ملل مختلف است و اين با توجّه به انتظارى كه از همراهى ايشان مى رود، يارى ايشان را كم رنگ جلوه مى دهد. مؤيّد اين توجيه، حديث نقل شده در الكافى [۳۵] است كه سندى موثّق و قابل اعتماد دارد. اين حديث، همراهى عرب ها را با قيام امام مهدى (ع)به كلّى نفى نكرده؛ بلكه آنان را اندك (نَفَرٌ يَسيرٌ) خوانده است. اين معنا با حديثى كه ابن ماجه آورده است نيز تأييد مى شود. در اين حديث، امّ شريك - كه به سخنرانى پيامبر خدا (ص) در باره دجّال و فتنه هاى اوگوش مى داده است - ، از ايشان مى پرسد: پس عرب ها در آن روز كجايند؟ پيامبر(ص) پاسخ مى فرمايد:
هُم يَومَئِذٍ قَليلٌ ، وَ جُلُّهُم بِبَيتِ المَقدِسِ .[۳۶]آنها در آن زمان، اندك اند، و بيشترشان در بيت المَقدِس هستند.
گفتنى است كه در گزارش اوطان ياران مهدى(ع)، از شهرها و مناطق عرب نشين متعدّدى نام برده شده، هر چند تعداد افراد نام برده شده، اندك است.
در پايان و به احتمال فراوان، حديث الكافى كه به شركت گروهى از اهالى نوبه در جنوب مصر و شمال شرقى سودان در قيام مهدوى اشاره دارد[۳۷] نيز دليلى بر شركت برخى عرب ها در قيام است، مگر آن كه مردم نوبه را عرب ندانيم.
۸ . زنان
قيام جهانى و گسترده امام مهدى(ع)، همه آدميان را در بر مى گيرد و تمام اقشار جامعه را با خود همراه مى كند. زنان نيز در اين نهضت عمومى، نقش مهم و اثرگذارى دارند، تا آن جا كه برخى گزارش ها شمار ياران زن امام(ع)، را پنجاه تن دانسته اند.[۳۸]در يك حديث، وظيفه اصلى اين عدّه، مداواى مجروحان و مراقبت از بيماران دانسته شده است كه در اين صورت، قابل تشبيه به نقش زنان شركت كننده در غزوات پيامبر (ص) مانند اُحُد و جنگ هاى امام على(ع) مانند صفّين است.[۳۹]حديث اخير،[۴۰]برخى از اين زنان قهرمان را نام برده است.
۹. ياران ويژه امام مهدى(ع)
چند حديث [۴۱] كه ميان آنها حديث صحيح السند[۴۲] نيز موجود است، تعداد اصحاب امام(ع) را ۳۱۳ تن به عدد اصحاب بدر دانسته اند[۴۳] و حدّ اقل يك حديث، آنان را به تعداد اصحاب فرمان بردار طالوت كه اجازه عبور از نهر را يافتند، گفته است.[۴۴]اين معنا با توجّه به جهانى بودن، ژرف بودن، همه جانبه بودن و گستردگى بى نظير قيام، شگفت به نظر مى آيد. افزون بر اين، چند حديث [۴۵]نيز تعداد اصحاب امام(ع) را حدّ اقل ده هزار تن دانسته اند كه در اين دسته نيز حديث صحيح السند[۴۶]وجود دارد. برخى احاديث اهل سنّت، اصحاب را دوازده تا پانزده هزار تخمين زده و يك حديث شيعى، تنها هفتاد هزار از ياران امام(ع) را از كوفه دانسته است.
حلّ اين تعارض ظاهرى نيازمند دسته بندى گزارش هاى اين موضوع است كه در همين فصل ارائه شدند و به روشنى نشان مى دهد كه احاديث اشاره كننده به عدد ۳۱۳، ناظر به ياران خاص و به تعبير حديث ۱۵۹۶،[۴۷] گنج هاى نهفته و پنهان و يا نقبايى [۴۸] اند كه به عنوان فرماندهان نظامى ارشد و يا كارگزارن بزرگ حكومتى در اوّلين وهله قيام، نداى آسمانى امام(ع) را لبّيك مى گويند و از هر سو، حتّى از دل خاك و به هنگام رجعت، به يارى ايشان مى شتابند.[۴۹] دليل اين نكته، آن است كه اين دسته، مجاهدانى مانند مالك اشتر و ابو دجانه انصارى اند و فرماندهى صدها و گاه هزاران نفر را به عهده دارند و يا وزيرانى مانند مؤمن خاندان فرعون و يوشع وصىّ موسى (ع)هستند[۵۰] .[۵۱]در اين صورت، صفات والا و گاه خارق العاده اى كه ياوران امام مهدى(ع) به آنها توصيف شده اند، ناظر به همين عدّه اندك و ياران ويژه و خاصّ امام مهدى(ع) هستند. بر پايه احاديث، اين ياران، بيشتر، جوان و به ندرت، كهن سال اند و در قوّت بدن، به سان چهل مرد و در قوّت روح، دل هايشان مانند پاره هاى پولاد و جگرشان جگر شير است. ايشان اگر بر كوه آهن بگذرند، آن را از جا در مى آورند و اگر بر دشمن بگذرند، او را زير پاى خود، له مى كنند. ايشان تيزتر از نيزه و تندتر و سبك بارتر از ابرند. در عرصه نبرد، دلاور و شجاع و سهمناك و در آستان دادار هستى، شب زنده دارند و به سان راهبان تارك دنيا، سر در گريبان فرو برده و دست تضرّع و حاجت به درگاه خدا بلند نموده اند. نشان سجود بر پيشانى شان، عابد بودنشان، و تصميم ها و سياست هاى زيركانه شان، فراست برگرفته شان را از نور الهى نمايان مى سازد، چندان كه وجودشان چراغ فروزان ديگر مشتاقانى مى شود كه براى پيمودن مسير ولايت، به نهضت مى پيوندند. ايشان درندگان زمين و آسمان را نيز به اطاعت در مى آورند؛ امّا خود در برابر امام (ع)از برده در برابر مالكش فرمان بردارترند. در يك كلام، ايشان همان اولياى الهىِ بى خوف و حزن و گنج هاى نهان خدا در زمين اويند كه با ولىّ اعظم خدا، پيمان جان مى بندند و بر چهل خصلت - كه بيشتر، اخلاقى اند - مى كند .
بر پايه اين تحليل، احاديثى كه از وجود ده هزار ياور[۵۲] و يا دوازده و پانزده هزار نفر[۵۳] سخن مى گويند و يا در عبارت صريحى [۵۴] كه خروج امام(ع) را تنها در صورت توانايى و گردآمدن دست كم، ده هزار نفر به گرد ايشان دانسته اند، ناظر به توده و عموم سپاهيان امام(ع) اند. اين عدّه اگرچه پس از پيوستن طبقه نخست و سيصد و سيزده پيش قدم در اين باره، به امام(ع) ملحق شده اند، امّا جلوتر از ديگران هستند و وجود آنها براى علنى كردن نهضت و خروج از مكّه لازم است و از اين رو، ايشان را نيز از ياوران امام مى شماريم. حديث الإرشاد نيز به اين نكته تصريح دارد:
وَقَد وافاهُ ثَلاثُمِئَةٍ وَ بِضعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فَيُبايِعوهُ ، وَ يُقيمُ بِمَكَّةَ حَتّى يَتِمَّ أصحابُهُ عَشَرَةُ آلافِ نَفسٍ ، ثُمَّ يَسيرُ مِنها إلَى المَدينَةِ .[۵۵]
و سيصد و سيزده و اندى مرد به او مى رسند و با او بيعت مى كنند و در مكّه مى ماند تا آن كه يارانش به ده هزار تن برسند و سپس از آن جا به سوى مدينه حركت مى كند.
مطابق با برخى احاديث،[۵۶] اين عدّه، حدّاقل نيروى لازم براى حركت گسترده و قيام جهانى قائم(ع) است و اين، بِدان معناست كه امام مهدى(ع) مانند هر پيشواى پيشرو، در هر جا و هر لحظه بر پيروان خود مى افزايد و مشتاقان بيشترى را به زير پرچم توحيد فرا مى خواند. در اين حركت توفنده و برق آسا، امام(ع) بر سر راهش در كوفه، هفتاد هزار ياور راستين (صدّيق)[۵۷] را با خود همراه مى كند. امام(ع) از ميان ياران اوّليه و اصلى و نيز مؤمنان ناب كه رجعت نموده و با او همراه شده اند، فرمانده و حاكم بر مى گزيند و بر خيل ياران خود مى گمارد (حكّام و انصار).[۵۸]
نكته
گفتنى است كه يك حديث، به يارى كسانى اشاره دارد كه بهره اى از دين ندارند و ما در توضيحى ديگر، به اين نكته پرداخته ايم.[۵۹]
۱۰. اسامى و موطن هاى ياران امام(ع)
در چند حديث، به نام برخى ياران امام مهدى(ع) و خاستگاه و وطن هايشان اشاره شده است . اين احاديث، به تفصيل، بسيارى از شهرها را ذكر كرده و گاه به تعداد و در موارد متعدّدى به نام يك يك اين افراد تصريح كرده اند.[۶۰]اين احاديث، از قوّت سندى برخوردار نيستند و از نظر دلالى نيز به معناى انحصار انصار امام(ع) در افراد نام برده شده نيستند؛ زيرا در هر دو حديث مفصّل، عبارتى است كه تصريح دارد مقصود از اين افراد، همان ۳۱۳ يار ويژه امام اند كه پيش تر گفتيم نخستين مؤمنان پيوسته به امام و وزيران و سردارانِ ايشان اند. عبارت پايانى حديث دلائل الإمامة، چنين است:
فَذلِكَ ثَلاثُمِئَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً بِعَدَدِ أهلِ بَدرٍ.[۶۱]
اينها سيصد و سيزده مرد به تعداد جنگاوران بدر هستند.
و در ميانه حديث ديگر چنين است:
فَذلِكَ ثَلاثُمِئَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً بِعَدَدِ أهلِ بَدرٍ ، يَجمَعُهُمُ اللَّهُ إلى مَكَّةَ فى لَيلَةٍ واحِدَةٍ ، وَ هِىَ لَيلَةُ الجُمُعَةِ ، فَيَتَوافَونَ فى صَبيحَتِها إلَى المَسجِدِ الحَرامِ ، لا يَتَخَلَّفُ مِنهُم رَجُلٌ واحِدٌ ، وَ يَنتَشِرونَ بِمَكَّةَ فى أزِقَّتِها ، يَلتَمِسونَ مَنازِلَ يَسكُنونَها ، فَيُنكِرُهُم أهلُ مَكَّةَ .[۶۲]
و اينها سيصد و سيزده مرد به تعداد جنگاوران بدر هستند. خداوند، آنها را در يك شب جمعه در مكّه گرد هم مى آورد و آنان خود را صبح جمعه همان روز به مسجد الحرام مى رسانند و يك تن هم از آنان جا نمى ماند و در كوچه هاى مكّه پخش مى شوند و در پى جايى هستند كه در آن سكونت كنند؛ امّا مكّيان آنها را نمى شناسند.
در ابتداى اين روايت چنين آمده است:
هذا ما أملاهُ رَسولُ اللَّهِ(ص) عَلى أميرِ المُؤمِنينَ(ع) وَ أَودَعَهُ إيّاهُ مِن تَسمِيَةِ أصحابِ المَهدِىِّ(ع)، وَ عِدَّةِ مَن يُوافيهِ مِنَ المَفقودينَ عَن فُرُشِهِم وَ قَبائِلِهِم ، السّائِرينَ فى لَيلِهِم وَ نَهارِهِم إلى مَكَّةَ ، وَ ذلِكَ عَنِ استِماعِ الصَّوتِ فِى السَّنَةِ الَّتى يَظهَرُ فيها أمرُ اللَّهِ عزّ و جلّ ، وَ هُمُ النُّجَباءُ وَ القُضاةُ وَ الحُكّامُ عَلَى النّاسِ .
اين چيزى است كه پيامبر خدا(ص) بر امير مؤمنان(ع) املاء كرده و نام همراهان مهدى(ع) را نزد او نهاده است و نيز تعداد كسانى كه از خانه و كاشانه شان جدا شده، شب و روز مى روند تا در مكّه خود را به او مى رسانند و اين پس از شنيدن ندا در سالى است كه امر الهى [به قيام ]در آن پديدار مى شود، و اين افراد، نجيبان، قاضيان و حاكمان بر مردم هستند.
در پايان همين حديث نيز آمده است:
هذِهِ (العِدَّةَ) الَّتى يُخرِجُ اللَّهُ فيهَا القائِمَ(ع)، هُمُ النُّجَباءُ وَ القُضاةُ وَ الحُكّامُ وَ الفُقَهاءُ فِى الدّينِ ، يَمسَحُ بُطونَهُم وَظُهورَهُم فَلا يَشتَبِهُ عَلَيهِم حُكمٌ .
اين افرادى كه خداوند، قائم(ع) را در جمع ايشان، ظاهر مى سازد، نجيبان، حاكمان و فقيهان در دين اند و قائم(ع) دستى بر سينه و پشت آنان كشيده و در حكمى به اشتباه نمى افتند.
پی نوشت ها:
[۳۱] «اتّق العرب فإنّ لهم خبر سوء أما إنّه لايخرج مع القائم منهم واحد» (الغيبة، طوسى: ص ۴۷۶ ح ۵۰۰).
[۳۲] ر.ك: ص ۲۵۸ ح ۱۵۷۰ .
[۳۳] ر.ك: ج ۷ ص ۱۹۲ ح ۱۲۵۳ .
[۳۴] ر.ك: ص ۲۱۶ ح ۱۵۳۰ و ص ۲۶۰ ح ۱۵۷۲ .
[۳۵] ر.ك: ص ۲۶۲ ح ۱۵۷۳ .
[۳۶] ر . ك : ص ۲۲۱ ح ۱۵۳۰ .
[۳۷] ر . ك : ص ۲۵۳ ح ۱۵۶۱ .
[۳۸] ر.ك: ص ۲۹۸ ح ۱۶۰۸ .
[۳۹] ر.ك: ص ۲۹۸ ح ۱۶۰۷ .
[۴۰] همان .
[۴۱] ر.ك: ص ۲۸۳ (شمار ياوران ويژه قائم).
[۴۲] ر.ك: ص ۲۸۴ ح ۱۵۹۴ و ص ۲۹۲ ح ۱۵۹۹ .
[۴۳] يك حديث از اهل سنّت، اين تعداد را ۳۱۴ دانسته است (ر . ك : ج ۸ ص ۲۹۹ ح ۱۶۰۸) .
[۴۴] ر.ك: ص ۲۹۱ ح ۱۵۹۷.
[۴۵] ر . ك : ص ۲۹۳ ح ۱۵۹۸ (شمار ياران عمومى امام) .
[۴۶] ر.ك: ص ۲۹۳ ح ۱۵۹۸ (شمار ياران عمومى امام).
[۴۷] ر.ك: ص ۲۸۹ ح ۱۵۹۶.
[۴۸] ر.ك: ص ۲۳۱ ح ۱۵۳۸.
[۴۹] ر.ك: ص ۲۴۱ ح ۱۵۵۰.
[۵۰] ر.ك: ص ۲۳۳ ح ۱۵۴۲ و ۱۵۴۳ (ياورانش از ميان رجعت كنندگان) (تفسير العيّاشى: ج ۲ ص ۳۲ ح ۹۰، دلائل الامامة: ص ۴۶۳ ح ۴۴۴).
[۵۱] گفتنى است علّامه مجلسى نيز همين بيان را ارائه نموده است (بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۳۲۳) .
[۵۲] ر.ك : ص ۲۳۱ ح ۱۵۴۰ و ص ۲۹۳ ح ۱۵۹۸ و ح ۱۵۹۹ و ۱۶۰۰ .
[۵۳] ر. ك: ص ۲۹۵ ح ۱۶۰۱ و ح ۱۶۰۲.
[۵۴] ر. ك: ص ۲۹۳ ح ۱۵۹۸ .
[۵۵] ر. ك: ص ۲۹۲ ح ۱۶۰۰.
[۵۶] ر . ك : ص ۲۹۵ ح ۱۶۰۱ .
[۵۷] ر . ك : ص ۲۹۹ ح ۱۶۰۶ .
[۵۸] ر.ك: ص ۲۳۲ ح ۱۵۴۲ .
[۵۹] ر.ك: ص ۲۶۶ (توضيحى در باره يارى رساندن بى بهرگان از نيكى).
[۶۰] ر.ك: ص ۳۰۰ ح ۱۶۱۰ - ۱۶۱۳ (گزارش هاى رسيده در باره نام و موطن ياوران امام).
[۶۱] ر . ك : ص ۳۲۰ ح ۱۶۱۰ .
[۶۲] ر . ك : ص ۳۲۰ ح ۱۶۱۰ .
نظر شما