تاملي بر زندگي شهدای دوران پیروزی انقلاب اسلامی در قائم‌شهر

خبرگزاري شبستان- مازندران

مردان و زناني در ديار علويان، چشم به جهان گشودند كه خداي متعال براي آفرينش چنين انسان هايي به خود باليد.

مردان غيور و شير زناني كه جان شيرين خود را براي اسلام و به پيروزي رسيدن انقلاب، نثار كردند.

ايران قوي پنجه، مادر شهيد محسن مبيني از شهداي انقلاب اينچنين گفت: محسن، شجاع، باتقوا، اهل نماز بود و يك لحظه آرام و قرار براي پيروزي انقلاب نداشت.

وي افزود: محسن، اعلاميه هاي امام خميني(رحمت الله عليه) را در شهر و روستاهاي قائم شهر، پخش مي كرد و به افشاگري جنايت هاي رژيم ستمشاهي، مي پرداخت.

اين مادر شهيد اظهار كرد: دوران ستمشاهي، افسري در ميدان طالقاني قائم شهر به پشت محسن، دست زد و گفت كه اگر شجاعت داري اكنون بگو «درود بر خميني» اما پسرم با شهامت بسيار، اين جمله را گفت و به ارطه برده شد.

وي افزود: سربازان شاه، محسن را در ارطه قائم شهر رها كردند و پسرم با ناراحتي و درد بسيار به منزل، برگشت و اين امر نشاني از ايستادن بر هدف حتي تا پاي دست دادن جان، بود.

قوي پنجه بيان كرد: هنگامي كه سينماي قائم شهر به آتش كشيده شد و همچنين قمارخانه اي در ميدان امام خميني(رحمت الله عليه)، نابود شد و در اين كار، محسن شركت داشت، او را در گرداب تالار انداختند اما عمرش به اين دنيا، باقي بود.

اين مادر انقلابي ابراز كرد: يكي از سرهنگ هاي ستمشاهي به او گفت كه نخستين فردي هستي كه تو را مي كشيم اما اين سخنان و تهديدها، مقداري هم عزم راسخ محسن را كاهش نداد.

وي گفت: محسن با تبر در خيابان بابل قائم شهر، شاخه هاي درخت را براي سد شدن در برابر رژيم شاهنشاهي، قطع مي كرد كه ماموران رژيم با لباس و ماشين شخصي، آمدند و با انداختن تيري بر دست راست و سپس دست چپ و يك تير به پهلو و همچنين تير ديگري در مجموع چهار تير و با سرنيزه، شكمش را بيرون ريختند .

قوي پنجه افزود: محسن در حاليكه خون از بدنش جاري بود، بشكه اي 120 كيليويي پر از سيمان را براي نابودي سربازان شاهنشاهي بالا برد و به سمت آنها، پرتاب كرد كه اين امر خود گواه خوبي، بر اراده پولادين اينچنين مرداني است.

اين بانوي انقلابي با اشاره به اينكه محسن را به بيمارستان منتقل كردند در حاليكه حتي آه و ناله اي از زبان او خارج نمي شد، اظهار كرد: سربازان شاهنشاهي مي خواستند پول بدهند كه ما ابراز كرديم براي رضايت خدا، اين كارها را انجام مي دهيم.

وي بيان كرد: ساعت 24 مي خواستند، محسن را اعدام كنند كه من و پدرش رفتيم و رضايت داديم و اين در حالي بود كه برق شهر را رژيم شاهنشاهي، قطع كرد تا محسن در اتاق عمل، عمل نشود و جلوي بيمارستان را سد كردند تا كسي به او، نتواند خون دهد.

قوي پنجه ابراز كرد: محسن را مخفيانه از بيمارستان به خانه، منتقل كرديم زيرا دكتر معالجش گفته بود كه از شما هم پول تير مي خواهند و هم پسرتان را مي كشند.

وي گفت: پسرم را به خانه عمويش بردند و بي سرو صدا، جنازه اش را براي تشييع به خانه آوردند از داخل شهر، تشييع محسن امكان نداشت زيرا سربازان شاه همه را مي كشتند و اينچنين تشييع پيكر پاك پسرم بود.

اين بانوي نستوه با بيان اينكه 9دي 1357 درحاليكه 22 بهار از عمر پسرم، سپري شده بود به شهادت رسيد، اظهار كرد: يكي از ويژگي هاي دوران انقلاب بود كه سربازان گلوله مي انداختند و مردم به آنها، گل اهداء مي كردند.

مريم نصراللهي، مادر شهيد مسعود دهقان نيز درباره فرزند شهيدش اينچنين گفت: پسرم با آنكه دانشجوي مهندسي دانشگاه شاهرود بود اما در مبارزات ضد رژيم ستمشاهي شركت داشت.

وي افزود: مسعود بسيار شجاع و فعال در زمان پيروزي انقلاب بود كه 6  دي 1357 به دست مزدوران شاهنشاهي به شهادت رسيد و آرامگاه سيد ملال شهرستان قائم شهر، مكان به خاك سپردن پسر 21 ساله ام شد.

اين مادر شهيد تصريح كرد: وصيت نامه مسعود بعد از چندين سال از شهادتش پيدا شد و اينها، مردان خدايي بودند كه همنشين با اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) شدند.

شهيده حميده مروتي نيز از شهداي انقلاب قائم شهر به شمار مي آيد كه در سن 43 سالگي در درگيري دژخيمان پهلوي در ترك محله قائمشهر، شربت شيرين شهادت را نوشيد.

سيد نظام الدين قائم شهر مكان به خاك سپاري شهيده حميده مروتي از شهداي انقلاب است كه نشان مي دهد بانوان نيز نقش مهمي در انقلاب، داشتند و دارند.

گزارش: معصومه عليزاده