به گزارش خبرگزاری شبستان؛ المنار در مقاله ای به قلم "طلال یاسر" نوشت: همه بر این موضوع اتفاق نظر دارند که رژیم های سیاسی حوزه خلیج فارس، از دو قرن پیش همگی دست نشانده دستگاه اطلاعات «انگلیس» هستند؛ چرا که «بریتانیای کبیر» در آن زمان اقیانوس «هند» را به طور کامل تحت سیطره داشت که از «هند» تا «چین» در شرق و «مصر» و «سودان» در جنوب می رسید. راه تجاری این امپراطوری بزرگ به «هند» از طریق «کانال سوئز» و «خلیج عدن» و «خلیج فارس» بود، بنابراین ناچار به تأمین امنیت «شبه جزیره عربستان» و یا حداقل، رسیدن به تفاهم با ساکنان این مناطق جهت حفظ تجارت خود با «هند» بود، این امر با هدف دیگر آن در منطقه و جهان یعنی خدمت به رژیم صهیونیستی گره می خورد که ایده آن درست در همان زمان در حال شکل گیری بود و تمام تلاش ها برای جلب طرفداران آنها در سراسر جهان صورت می گرفت.
در چارچوب پیگیری صهیونیسم جهانی برای ایجاد رژیمی برای خود و پیروانش، نقطه حرکتی برای تسلط بر جهان تشکیل داد سپس طیف وسیعی از اماکن جهان را برای سیطره بر آنها به عنوان نقطه شروع برای این سازمان در نظر گرفت که در این میان ، سرزمین «فلسطین » انتخاب شد و آنان مجبور بودند بهانه هایی برای اشغال این کشور بیابند. در نهایت دروغی را به عنوان حق مردم یهودی برای دست یابی به یک وطن ملی مطرح کردند.
در این میان، سازمان اطلاعات «انگلیس» در «شبه جزیره عربستان» به دنبال رهبرانی برای حفظ منافع خود در منطقه از جمله هموار کردن راه برای این رژیم نو بنیاد یعنی رژیم صهیونیستی بود.
اطلاعات «بریتانیا» برای این منظور با گروهی از حکام محلی به توافق رسیدند، اما در منطقه «حجاز که تحت تابعیت «امپراتوری عثمانی» بود باید رهبری جدیدی تشکیل می شد که به طور مستقیم، تابع بریتانیای کبیر بوده و دیگر قبایل را نیز در تبعیت از بریتانیا متحد گرداند.
مطالعه در این خصوص به خوبی نشان داد که اتحاد این قبایل، تنها از طریق ابزار دین حاصل می شود. مردم این منطقه هم که قرن ها بود از اندیشه اسلامی دور بوده و درحیات بدوی و دور از تمدن زندگی می کردند، بنا براین اطلاعات بریتانیا، «محمد بن عبدالوهاب» را که یهودی و ترک تبار بود، به «عراق » دعوت کرد و به او دین اسلام را آموزش داد. بریتانیا، گمشده خود را در میان خاندان آل سعود یافت، خاندانی که میان خود بر سر حکومت «نجد» و با دیگر قبائل بر سر حکومت مناطقی چون «حجاز»، «حائل»، «عسیر» و «قطیف» نزاع و درگیری دارند. در نتیجه از آنان برای غلبه بر حکام مناطق فعلی که به سلطنت عثمانی وفادارهستند، پشتیبانی کرد.
آل وهاب و آل سعود با یکدیگر ازدواج کردند تا بدین صورت، وهابیت با حمایتهای پنهانی «بریتانیا» در خدمت تثبیت پایه های حکومت آل سعود به کار گرفته شود و «عبدالعزیز آل سعود» متعهد شد تا به رژیم نو بنیاد صهیونیستی در «فلسطین» متعرض نشود همان گونه که فرزندان وی نیز تاکنون این روند را ادامه داده اند.
بدون ورود به ریشه های یهودی آل سعود، می توان چنین تشخیص داد که تلاش ها در راستای تامین مشروعیت دینی آل سعود به کار گرفته شد و این تلاش ها هم اکنون پس از تسخیر وهابیت دست پرورده «بریتانیا» در خدمت تثبیت پایه های حکومت آل سعود، تحقق یافت و عملی شد. نظریه پردازان اندیشه وهابیت، برای گسترش فرهنگ افراط گرایی و تروریسم تلاش کردند وچهره بسیار مشوش و کریهی از اسلام ارائه کردند. آنان تمام ساکنان تحت سیطره خود را وادار به ترک مذاهب اسلامی موجود در منطقه و تعهد به رویکرد تکفیری وهابیت کردند که از یک سو بر اساس لکه دار کردن تصویر اسلام و تخریب آن در داخل و از سوی دیگر برای حمایت از حکومت آل سعود بنیان شده بود.
از آنجا که پیروزی صهیونیسم در گرو ایجاد حکومتی در شبه جزیره عربستان بود تا برای حفظ کیان خود بر این حکومت دینی تکیه زنند و از طریق آن بتوانند ساکنان شبه جزیره را مجبور به تبعیت از این دین شرعی کنند، بنابراین می توان گفت اندیشه وهابیت در حقیقت، در راستای مشروعیت بخشیدن به حکومت آل سعود عمل می کند و در نتیجه مجاز شمردن اولویت یهود در وجود از دانشمندان صهیونیسم به نظریه پردازان وهابی منتقل شد که با انگیزه تکفیر مخالفان خود، توانستند مردم را وادار به پذیرش عقیده تحریف شده خود کنند.
از این رو، در می یابیم که تلاش آل سعود برای ترویج رقابت بین عرب و یا دیگر کشورهای منطقه از روی تصادف نبوده بلکه وظیفه آنان در قبال حاکمیت بر این منطقه است.تمام توجیهات آل سعود از جمله در مورد دشمنی با « ایران» از بین می رود چرا که «ایران» دشمن «اسرائیل» و حامی «فلسطین» است و آل سعود، پایه های پیشرفت طرح صهیونیسم در منطقه.
نظر شما