به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان با توجه به گستردگی ارتباطات در شرایط امروز و باز شدن پایِ بسیاری از مباحث به خانواده ها و بیان کردن و واگویی آن ها نزد کودک، با پیامدهایی احتمالا منفی همراه خواهد بود. اما متاسفانه گاه ما از این مساله غافل بوده و حتی به سخنان نبایدِ کودک، چاشنی لبخند اضافه کرده و از این که او بیشتر از سن خود می فهمد! شگفت زده می شویم؛ در خصوص آثار این رویکرد با دو کارشناس به گفت و گو نشسته ایم که در ذیل از نظرتان می گذرد:
غلامرضا جمشیدیها، دانشیار گروه جامعهشناسی و رییس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفت و گو با خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که مطرح کردن برخی مسائلِ فراتر از سن کودک نزد او بر مبنای اینکه از سن خود بیشتر درک می کند و متوجه می شود، چه پیامدهایی می تواند داشته باشد، اظهار کرد: اساس تربیت آن است که هدفمند باشد و اگر هدف نداشته باشد، نتیجه آن به هرز رفتن استعدادهای خدادادی است.
وی ادامه داد: این بی هدفی در موارد متعددی تعریف می شود از جمله آن که سخنان نامناسب با سن کودک مطرح شود یا در سخن گفتن با دیگران مقابل کودک، رعایت ادب و مسائلی که نباید او بداند، نشود. از سوی دیگر واگذاشتن کودک به حال خود و این که اجازه دهیم هر کاری که تمایل دارد و می پسندد را انجام دهد، نیز هرز رفتن استعدادهای خدادادی است.
رییس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تاکید کرد: بنابراین، اگر در تربیت هدفمند کودک و آموزش او از آن گونه که دین به ما توصیه می کند، غفلت ورزیم، در حقیقت خیانت در امانت کرده و در تربیت خداگونه کودک خلل وارد کرده ایم.
جمشیدیها در پایان خاطرنشان کرد: اما مطرح کردن مسائلی فراتر از سن کودک با او یا در نزد او در گفت و گو با دیگران، آسیب های جدی به دنبال دارد و ممکن است اساس شخصیت او را بر هم ریخته یا سازمان دهی آن را از بین برده و با خطرات عدیده ای او را رو به رو کند از جمله آنکه کودک در مواجهه با سخنی فراتر از سن خود، دچار بزرگنمایی شده و خود را در دنیای غیرواقعی حس می کند و وقتی این روند تکرار شد، از حالت عادی خارج می شود و این رویکرد موجب می شود او درک درستی از خود و زمانه اش نداشته باشد و دچار اختلال شخصیتی شود.
این گزارش می افزاید: محمد فرنو، عضو هیئت مدیره و مسئول اجرایی بنیاد حکمی و فلسفی دکتر فردید نیز در پاسخ به سوال یاد شده به شبستان گفت: این که قدمای ما گفته اند «چون سر و کارت به کودک افتاد، پس زبان کودکی باید گشاد»، سخن درستی است به این معنا که مفاهیمی که برای کودک مطرح شده یا کلماتی که به او تعلیم داده می شود، باید در سطح خودش باشد.
وی ادامه داد: من با بحث فلسفه برای کودکان آن چنان موافق نیستم به دلیل آن که ممکن است حقیقت تام و تمام نداشته باشد و همان طور که می دانیم، حکمت و فلسفه برای عموم مردم نیست بلکه ویژه خواصی است که امکان تفکر خودآگاه، طرح مساله و پرسش های حکمی و فلسفی را دارند.
مسوول سابق امور پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیان این که اما درباره کودکان بحث هایی در شیوه های تعلیم قدیم و جدید بوده و هست، افزود: اینکه چگونه می توان کودک یا نوجوان را آماده تفکر و درک معانی عمیق کرد، البته در این خصوص می توان تامل و توصیه هایی داشت.
وی ادامه داد: به طور مثال در شیوه های تعلیمی پیش از دبستان در دوره جدید، مهارت های بهتر دیدن، شنیدن، نوشتن، تمرکز کردن و نهایتا بهتر فکر کردن به کودک آموزش داده می شود. این مسائل، مباحثی است که می توان متناسب با سن کودک در هر دوره ای پیگیری کرد و آن ها ذیل بحث مهارت های فکری و ذوقی قابل بررسی هستند.
فرنو تاکید کرد: اما این که گاه مسائل و مطالبی از جانب والدین یا ورودی های دیگر به کودک منتقل می شود که بزرگترها درباره آن جملات و اصطلاحات و موضوعات تامل جدی نداشته و اجازه انتقال آن را به فرزند می دهند، محل اشکال و آسیب است که گاه از آن غافل می شویم. بسنده کردن به مسائل روزمره و غفلت از تربیت فرزند و اجازه انتقال هر مساله ای به او بدون گذشتن از فیلترهای تربیتی، می تواند محل مناقشه باشد.
عضو هیئت مدیره و مسوول اجرایی اجرایی بنیاد حکمی و فلسفی دکتر فردید خاطر نشان کرد: در واقع این که والدین غرق در امور روزمره خود می شوند و به کانال های ورودی تربیت فرزند خود دقت ندارند، آسیب مهمی است که نباید از کنار آن به سادگی گذشت و این امر به ضعف تفکر ما باز می گردد که از کودکی به درستی این آموزش ها صورت نگرفته است.
نظر شما