به گزارش خبرگزاری شبستان؛ «برف مي بارد، پدر زير بارش بي امان برف نشسته وروديِ بالاخانه به سيگار كشيدن و انتظار تا من بيايم . انتظار مي كشد صداقت پيشگويي قابله را ببيند. پدر نگاه مي اندازد به دشت سفيد و كوه هاي پوشيده از برف. رو مي گرداند سمت قابله ي سياهي كه از او جواب مـي خواهـد بـراي كُشتن و نكُشتن من.
پدر مي گويد: «بذار بياد.» زن مـي گويـد؛ «روي چشـمِ راسـتش شـكل قلبي ماه گرفته است ،اگر اين بود خود داني» پدر به دوردست ها نگاه مي كند. فكر مي كند اگر پيشگويي درست باشد خـودش جـوري سـربه نيسـتم خواهد كرد. پدر به من فكر مي كند و زير برفـي كـه آرام آرام مـي ريـزد پلـه هـا ي مارپيچ را پايين مي آيد تا كنار حوض ، كنار اجاق كه ديـگ ر آب روي آن مي جوشد. پدر به ياد مي آورد پيشگويي هايزن، قبل ترهـا همـه درسـت از آب درآمده. حالا گفتـه بچـه هـا پسـرند و يكـي شـان روي چشـمش نشـان ماه گرفتگي دارد...»
نشر مروارید درباره معرفی این کتاب می نویسد:کتاب«ایستادن رو به روی عقربه های کج» است، رمانی درباره ی ادغام آینده و گذشته این که آینده در گذشته جریان دارد و گذشته پس از آینده می آید. بن مایه ی اصلی رمان جمله ای است که یکی از شخصیت ها می گوید:«آینده همون گذشته است». رمان درباره ی مفهوم زمان است و درهم آمیختگی آن با خواب چرا که حقیقت و اصالت زمان در خواب پیدا می شود و این گونه است که زندگی شخصیت اصلیِ داستان و خانواده اش در سیزده بخش و در پوسته ای از زمان که به دور یک استوانه پیچیده شده است بیان می شود. رمان در ذهن شخصیت اصلی روایت می شود در ذهنی که دچار فروپاشی شده و فرورفتن در چاله ی زمان پریشانش کرده است به همین دلیل است که شخصیت اصلی دائماً روایت خودش را از زندگی جعل می کند و دوباره می سازد...
گفتنی است کتاب حاضر را انتشارات مروارید در قطع رقعی و با قیمت 7 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما