خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "گاهی تصور می کنیم تحصیل حضور قلب از امور محال است و از کسب آن ناامید می شویم و به یک عبادت صوری و ظاهری بسنده می کنیم. چه بسا این ناامیدی از فریب دادن خود سرچشمه بگیرد. به این معنا که برای فرار از نماز با حضور قلب دایما خود را فریب داده و مشکل بودن آن را بهانه ای برای ترک آن قرار می دهیم.دلیلی برای امکان کسب حضور قلب وجود دارد که از جمله آن ها مثال ذیل است: بهترین دلیل برای امکان شی، وقوع آن است. همین که پیامبران و امامان و اولیای خدا طبق معرفت ایمان قرب و طلبشان حضور قلب داشتند دلیل بر امکان آن است. مگر نه این است که خود شما در مقایسه با افراد دیگر دارای حضور قلب بیشتر یا کم تر هستید؟ مگر نه این است که به دوستان یا افراد خانواده و یا علما به نسبت پویایی و حرکت عرفانی شان حضور قلب دارید؟ البته حضور قلب مراتبی دارد. هرکسی به فراخور استعداد معنوی، مراقبت، مجاهدت و شرایط لازم دیگر دارای حضور قلب می شود و همه در یک سطح و رتبه نیستند و این تفاوت دلیل بر امکان آن است زیرا این تفاوت نشانه اکتسابی بودن حضور قلب است و هر کسی به تناسب ظرفیت معنوی خود از آن برخوردار می شود."
کتاب "حضور قلب در نماز، علل و درمان حواس پرتی در نماز به ضمیمه علل ترک نماز و درمان آن " تألیف علی اصغر عزیزی تهرانی از تألیفات ارزشمند درباره نماز و یکی از جدی ترین چالش هایی است که عموم نمازگزاران اغلب با آن مواجهند. به این معنا که اکثر آدمیان می دانند وقتی به نماز می ایستند در برابر چه کسی ایستاده اند و در برابر چه قدرتی رکوع و سجود می کنند اما نمی توانند قلبا به این حقیقت برسند در نتیجه آن خشوع و خضوع لازم در حرکات آن ها دیده نمی شود و حظ و بهره لازم را از نماز خود نمی برند. آنچه در ادامه می آید برگرفته از مباحث این کتاب ارزشمند است، مباحث این کتاب ما را قدم به قدم به علل و موانع حضور قلب در نماز نزدیک می کند.
لزوم تحصیل حضور قلب کجاست؟
در ضرورت به دست آوردن حضور قلب همین بس که بدانیم نماز بی حضور قلب نماز حقیقی نیست و وقتی نماز از حقیقت و باطن خود جدا و یک عمل بی روح شده، همه ثمره ها و فایده هایی که در آیات و روایت برای نماز آمده در چنین نمازی وجود ندارد و چه بسا موجب دوری از خدا هم بشود.
احادیث فراوانی در این باره وارد شده که همه بر این مطلب تصریح دارند که میزان قبولی نماز بستگی به میزان حضور قلب در نماز دارد و به تناسب حضور قلب نماز پذیرفته می شود. امام صادق علیه السلام می فرماید: "ان العبد لیرفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها و ما یرفع له الا ما اقبل علیه بقلبه / همانا از نماز انسان نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده می شود و آن مقداری از نماز که توجه قلبی داشته باشد بالا برده می شود."
امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: "علیک بالاقبال علی صلاتک فانما یحسب لک فیها ما اقلبک علیه منها بقلبک / بر توست که در نمازت توجه قلبی داشته باشی. همانا از نمازت آن مقداری که با قلبت توجه به نماز داشتی برایت محسوب می شود. هم چنین روایات دیگری از رسول گرامی و امامان در این باره وارد شده که همه بر ضرورت حضور قلب در نماز دلالت دارد.
از آنجا که روح و حقیقت نماز به حضور قلب بستگی دارد آثار و فوایدی هم که در آیات و روایات آمده برای نماز با حضور قلب است، نتیجه آن که با نبودن حضور قلب آثار لازم بر نماز مترتب نخواهد شود
چرا نمازهای ما عامل بازدارنده گناه نیست؟
دلیل این گفته همین نمازی است که می خوانیم اما اثری از آن را در خود مشاهده نمی کنیم. این گونه نمازها نه تنها عامل بازدارنده در برابر گناه نیست، چه بسا خودبینی و خودبزرگ بینی هم بشود چرا که با احساس کاذب موجب دوری از خدا می گردد که بلایی عظیم است. یعنی آنچه موجب نزدیکی به خداوند است عامل دوری از او می شود. در همین زمینه امام صادق علیه السلام می فرماید: "مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلَاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْه / هرکس دوست دارد بداند که نمازش پذیرفته شده یا نه باید نگاه کند که آیا نمازش او را از منکر و فحشا باز داشته است یا نه. به اندازه ای که او را منکرات و فحشا بازداشته از او قبول می شود."
با ضمیمه کردن این روایت با روایات دیگر به دست می آید که میزان قبولی نماز به مقدار حضور قلب در نماز بستگی دارد یعنی هرچه حضور قلب در نماز بیشتر باشد بازدارندگی نماز از گناه نیز مؤثرتر خواهد شد به طوری که حضور قلب کامل موجب پاک سازی کامل روح آدمی می گردد، چنان که رسول خدا فرمود: "إِذَا قَامَ الْعَبْدُ إِلَى الصَّلَاةِ فَكَانَ هَوَاهُ وَ قَلْبُهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى انْصَرَفَ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ / هنگامی که انسان برای نماز می ایستد باید تمام توجهش و قلبش به خدا باشد تا هنگام اتمام نماز مانند روزی باشد که از مادر متولد شده باشد."
حضور قلب از شرایط صحت نماز نیست
حضور قلب از شرایط صحت نماز نیست یعنی با نبودن حضور قلب نماز باطل نمی شود و از لحاظ فقهی اشکال ندارد اما چنین نمازی قالبی و بی فضیلت و غیر مقبول است، یعنی بالا نمی رود و اثر معراجی خود را از دست می دهد و دلیل آن که حضور قلب از شرایط صحت نماز نیست، احتمالا برای سختی و عسر و حرجی بود که برای بیشتر مردم ایجاد می شد چرا که مردم برای تحصیل حضور قلب به زحمت می افتند و از عهده انجام آن نمی آیند و چه بسا این امر را بهانه ای برای ترک نماز قرار می دهند.
دلیل امکان کسب حضور قلب کجاست؟
گاهی تصور می کنیم تحصیل حضور قلب از امور محال است و از کسب آن ناامید می شویم و به یک عبادت صوری و ظاهری بسنده می کنیم. چه بسا این ناامیدی از فریب دادن خود سرچشمه بگیرد. به این معنا که برای فرار از نماز با حضور قلب دایما خود را فریب داده و مشکل بودن آن را بهانه ای برای ترک آن قرار می دهیم.دلیلی برای امکان کسب حضور قلب وجود دارد که از جمله آن ها مثال ذیل است:
پیامبران و امامان به حضور قلب در نماز رسیدند
بهترین دلیل برای امکان شی، وقوع آن است. همین که پیامبران و امامان و اولیای خدا طبق معرفت ایمان قرب و طلبشان حضور قلب داشتند دلیل بر امکان آن است. مگر نه این است که خود شما در مقایسه با افراد دیگر دارای حضور قلب بیشتر یا کم تر هستید؟ مگر نه این است که به دوستان یا افراد خانواده و یا علما به نسبت پویایی و حرکت عرفانی شان حضور قلب دارید؟ البته حضور قلب مراتبی دارد. هرکسی به فراخور استعداد معنوی، مراقبت، مجاهدت و شرایط لازم دیگر دارای حضور قلب می شود و همه در یک سطح و رتبه نیستند و این تفاوت دلیل بر امکان آن است زیرا این تفاوت نشانه اکتسابی بودن حضور قلب است و هر کسی به تناسب ظرفیت معنوی خود از آن برخوردار می شود.
نظر شما