خبرگزاری شبستان: محمدرضا مخبر دزفولی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با شرکت در گفت و گوی ویژه خبری اخبار شبانگاهی به تشریح وظایف و اختیارات این شورا و روند پیگیری های صورت گرفته در زمینه نقشه جامع علمی کشور و موضوع مهندسی فرهنگی پرداخت.
مخبر دزفولی گفت: سه دهه از انقلاب را پشت سر گذاشتهایم، در دهه اول به دلیل اینکه یک فقر جدی در نهادهای گوناگون داشتیم نهادها را شکل دادیم. همزمان با دهه دوم این نهادها را یک مقدار عمق دادیم و گسترهشان و دامنهشان را گستردهتر کردیم و در دهه سوم بر روی مباحث کیفی تمرکز پیدا کردیم، این اتفاقی که الان شما میبینید در علوم هستهای، در علوم پیشرفتهای چون نانو، بیوتکنولوژی یا زیست فناوری و بخشهای مرتبط با هوافضا یا مرتبط با سلولهای بنیادی اتفاق افتاده است تصادفی نبوده و بر مبنای زیرساختهایی است که از گذشته فراهم شده است.
نگاه ما به بشریت نگاه سعادتمندانه است
جهاد دانشگاهی مؤسس شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و تا کنون تمام سازوکارهای علمی تحقیقاتی دانشگاهها و وزارتین علوم و بهداشت توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت گرفته است، این کارکردهای اساسی منجر شده تا به تحقیق و به دانشمند بها بدهیم، همین بنیاد ملی نخبگانی که الان شکل گرفته و حلقههای گوناگون مرتبط با بخشهای علوم که در این سه دهه گذشته شکل گرفته است کشور را آماده کرده که وارد یک مرحله جدید شده تا یک جهش بزرگ را تجربه کند، برای اینکه این جهش بتواند مسیر خود را به درستی طی کند نیاز به سازوکارهای دقیق دارد. تفاوت ما با کشورهای دیگر این است که آنها نگاهشان به علوم انسانی نگاه ابزارگرایانه است، همه چیز را تنها در چارچوب مادی تعریف میکنند، اما نگاه ما به بشریت نگاه سعادتمندانه است، نگاه مان تعالی انسان است نه فقط انسانی در محدوده جغرافیایی ایران زمین، ما برای همه بشریت چنین فکری را داریم این رویکرد مستلزم آن است که ما برای چند گام دیگر رو به جلو برنامهریزی دقیقی بکنیم. برای اینکه چنین برنامهریزی صورت بگیرد نیاز به طراحی یک نقشه و طرح جامع بود.
تولید علمی گسترده در سه ماهه اول سال 2009
برای تدوین نقشه جامع علمی کشور اولویتهایی در نظر گرفته شد. یکی از این اولویت ها توجه ویژه به برخی از علوم بود نه به این معنا که بقیه علوم اهمیت ندارند، علوم دیگر نیز در جای خودشان اهمیت دارند اما ما از آنجا که امکانات و نیرویمان محدود است و لایتناهی نیست باید برای اینها برنامهریزی کنیم تا بتوانیم به خوبی و بهینه از آنها بهره بگیریم، گفتیم اولویت الف این است که سرمایهگذاریهای اصلی و توجه ویژه، تخصیص اعتبار، برنامهریزی و رفع نواقص مقررات دست و پاگیر و تسهیل کردن مسیر برای توسعه برخی از علوم باید در کشور فراهم شود برای مثال یکی از این علوم هوافضا است، یکیاش فناوریهای پیشرفتهای چون نانو و زیست فناوری است، یکی دیگر علوم هستهای است، همچنین در علوم انسانی چندین موضوع را به عنوان اولویت اول تعریف کردیم برای مثال موضوع مدیریت، حقوق و غیره و همینطور در علوم پایه یک بخشهایی را به عنوان اولویت اول یا الف تعریف کردیم. ما قبلا گفته بودیم که میخواهیم در چشم انداز 20 ساله در منطقه، جایگاه اول علم و فناوری را بدست آوریم، وقتی به بحث پیرامون این موضوع پرداختیم اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و مسئولان کشور گفتند که ما همین الان در بخشهای زیادی در منطقه اولیم، درست می گفتند ما همین الان در نانو اولیم در فناوریهای مرتبط با سلولهای بنیادین و بخشهای مرتبط با علوم زیستی یا بخشهایی از علوم پزشکی برتریم، ما الان در منطقه از خیلی از کشورها از جمله ترکیه جلوتریم، به ویژه در جهشهایی که در چند سال اخیر اتفاق افتاد. در سه ماهه اول سال 2010 -2009 به اندازه پنج سال قبل تولید علم داشتیم. بنابر این به این نتیجه رسیدیم که باید هدف های بزرگ تری را در نظر بگیریم.
اتمام طراحی و تدوین نقشه جامع علمی کشور اولویت کاری شورای عالی انقلاب فرهنگی
هم اکنون 2000 استاد دانشگاه در شورای عالی انقلاب فرهنگی برای طراحی نقشه جامع علمی با ما همکاری میکنند، تنها در بخش سلامت 300 استاد دانشگاه که لزوما مسئولیت هم نداشتند با ما مشارکت کردند، در حوزههای علوم پایه همینطور. ما باید ابتدا نقشه جامع علمی کشور را تصویب کنیم در گام بعدی این نقشه باید ابلاغ شود. همزمان با ابلاغ نقشه باید سازوکارهایی را برای اجرای درست آن در نظر بگیریم به همین دلیل در فراز آخر نقشه یک تقسیم کار کشوری را برای تحقق اهداف کمی و کیفی طراحی کردیم. از جمله سازوکارهای لازم برای اجرای صحیح این نقشه توجه به بودجههای سنواتی است. به هر حال تا نقشه جامع علمی تمام نشود هیچ موضوع دیگری در اولویت دستور جلسات شورا قرار نمیگیرد.
ایجاد تفکر و تعقل در دانش آموزان مقدمه ایجاد تحول در نظام آموزشی
در راستای تحقق اهداف نقشه جامع علمی بحث تحول در نظام آموزشی باید جدی گرفته شود. در بحث تحول آموزشی بخشهای گوناگونی را مورد توجه قرا دادیم، واقعیت قضیه این است که به دلیل اینکه مبانی موجود و آنچه که در صحنه نظام آموزشی کشور اتفاق افتاده خیلی منطبق با آرمانها و خواستههای انقلاب نبوده باعث شده که وقتی خروجی ما از آموزش و پرورش وارد دانشگاه می شود ما مجبور باشیم که دوباره از اول یک سری کارها را شروع کنیم و یک آموزشهای مجددی را به این دانشآموز که وارد مرحله آموزش عالی شده بدهیم. برای مثال اگر ما در آموزش و پرورش از همان ابتدا قدرت فکر کردن، تفکر و تعقل را در دانشآموز ایجاد کنیم، دانش آموز فکور بار می آید و آن زمان دانشجوی فکور خواهیم داشت. حالا باید بررسی شود که چگونه می توان شیوههای تفکر را از همان ابتدا در دانش آموز تقویت کرد؟ وقتی ما ذهن دانشجو را پر میکنیم از یک سری محفوظات در بخشهای گوناگون و باز وقتی وارد دانشگاه میشود دوباره شروع میکنیم همان محفوظات را در یک سطح بالاتر برای او تکرار میکنیم نمی توانیم توقع داشته باشیم که جوان فکور باشد. اغلب این آموزش ها هم متناسب با نیازهای روز جامعه ما نیست به همین دلیل است که دانشآموز وقتی از دانشگاه بیرون می آید همه منتظرند ببینند چه مهارتی را کسب کرده که بعد از آن مستقیما وارد بازار کار شود و چون این آمادگی وجود ندارد سعی میکنند ورود به بازار کار را به تأخیر بیاندازند، در حالیکه دستیابی به شغل میتواند همهاش از مسیر دانشگاه تحقق پیدا نکند، چرا نظام آموزش و دانشگاهیما نباید به سمتی حرکت کند که فرزندان ما وقتی که از کانال و تونل آموزش و پرورش عبور کردند تنها یک گزینه ورود به دانشگاه جلوی رویشان قرار نگیرد، حالا این موضوع که آیا ورود به دانشگاه موجب دستیابی به شغل می شود یا نه، خودش جای بحث دارد.
نظام آموزش و پرورش باید قدرت فکر کردن، خلاقیت، نوآوری و مهارتآموزی را در دانش آموز ایجاد کند
متاسفانه ما آمدیم به جای اینکه استعدادیابی کنیم، دو نظام را در دو سو قرار دادیم مثل دو وزنه که از وسط با میله ای به هم مرتبط هستند، ما به جای اینکه این دو وزنه را قوی کنیم میله وسط را قوی کرده ایم، یعنی نظام آموزش و پرورش که باید فکر و خلاقیت و نوآوری و مهارتآموزی را برای دانش آموز طراحی کند این کارها را کنار گذاشته است و متاسفانه امروز دانشآموز از مرحله دبستان تست زنی می کند و سلول های حافظه اش را در جهتی به کار میگیرد که بتواند از یک گردنه بزرگتری به نام آزمون (کنکور سراسری) عبور کند، دانش آموز اصلا به دنبال این نیست که آنچه را که میخواند یاد بگیرد و یاد گرفتن فرقش با حفظ کردن این است که اگر من یک مطلبی را یاد بگیرم می توانم روی آن حرف نو بزنم، حاشیه بزنم و ابزار جدیدی برای آن طراحی کنیم اما اگر عمق نداشته باشم و فقط حفظ کرده باشم چه اتفاقی میافتد، مطلب را حفظ میکنم و در یک بازه زمانی از این محفوظات بهره میگیرم بعد از آن دوباره فراموش می کنم، در این زمان چه اتفاقی می افتد؟ من از یک گردنه بزرگ عبور میکنم وارد دانشگاه میشوم دوباره همان مسیر قبل را از اول شروع میکنم برای اینکه به مرحله فوق لیسانس برسم. این یک آسیب جدی است که سالهاست در نظام آموزشی ما وجود دارد، البته دهها عنوان مثبت و قابل دفاع نیز در حوزههای آموزشی وجود دارد که الان مورد بحث ما نیست، بر همین اساس در سند تحول علمی راهبردها و راهکارهایی تبیین شده که باید ما را در یک مسیر منطقی به رفع این آسیبها برساند (یعنی پیوند بین صحنه علم و عمل ایجاد کند)، تا دانش آموز ما بداند که گزینههای موازی برای ورود به بازار، اجتماع و جامعه و احساس مفید بودن در صحنه اجتماعی وجود دارد، همه موفقیت ها از مسیر دانشگاه نیست، قدرت خلاقیت را نباید در یک وزنه مشترک با مدرک قرار داد. یک کسی ممکنه مدرک هم داشته باشد ولی قدرت خلاقیت را نداشته باشد، مبانی اصلی این مباحث باید در راهبردها و راهکارهای سند تحول خرد شود تا انشاءالله مسیر بعدی به درستی مشخص شود.
برگزاری جلسات مستمر شورای تخصصی مهندسی فرهنگی
در بحث مهندسی فرهنگی نیز که از اواخر سال 84 و اوایل سال 85 در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد ما از ابتدا تلاش کردیم تا یک ذهنیت همسان پیرامون این موضوع در بین نخبگان ایجاد کنیم تا بتوانیم با همکاری و مشارکت آنها گامهایی را برداریم که این سند تدوین شود.
عدهای گفته بودند مگه می توان فرهنگ را مدیریت کرد، یک عده گفته بودند اصلا مهندسی فرهنگی معنا ندارد، دورهاش تمام شده و برای دوره حکومتهای مارکسیستی بوده است. عده ای در دانشگاهها جلسه گذاشتند و روزی که ما این بحثها را شروع کردیم اصلا زمینه و ذهنیت مشترک بین نخبگان که قرار بود در این موضوع اظهارنظر کنند، وجود نداشت. ما گفتیم اول باید این را مورد بحث قرار دهیم بلافاصله بعد از اینکه یک فراخوان عمومی دادیم و دوستان را دعوت به همکاری و شرکت در همایش کردیم یک عده اعلام کردند که یک سری حرفهای جدی دارند، یک یا دو صفحه نظرات این افراد به 3000 صفحه ادبیات تولید شده تبدیل شد و کمکم دانشگاهها، مراکز علمی و حوزههای به ما گفتند که فرهنگ قابلیت مهندسی شدن دارد، بعد جلوتر رفتیم در گام بعدی گفتیم حالا اگر ما بخواهیم سندی را تحت عنوان نقشه مهندسی فرهنگی تدوین کنیم چه اجزایی باید داشته باشد، بخشهای مختلفش خیلی گنگ بود اما الان بخش زیادی از این مقولههای مهم تبدیل به مقولههای قابل تدوین و ارایه شده است، یعنی سه تا چهار سال مکرر و شبانهروزی دوستان ما در حوزه، دانشگاه امام صادق(ع) و در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی کار کردند، الان شورای تخصصی مهندسی فرهنگی جلسات مستمر دارد. هم اکنون سند اصلی یعنی کلان نقشه مهندسی فرهنگی به عنوان مبانی، چشمانداز، اولویتها و تقسیم کار تدوین شده و در حال حاضر دوستان ما در حال تصمیمسازی هستند. الان مراحل مطالعاتی و تحقیقاتی سند مهندسی فرهنگی به پایان رسیده، این سند در اختیار شورای مهندسی فرهنگی قرار گرفته تا بخش به بخش و بند به بند بر اساس یک نظامنامهای که قبلا تدوین شده بررسی شود. همزمان با این یک کارگروه در حوزه در حال بررسی اشکالات و نکات سند پیشنهادی هستند همچنین همکاران ما در دانشگاه امام صادق(ع) به طور همزمان پیشنهادهای خود را ارایه میدهند، همه این دوستان از اعضای شورای تخصصی هستند.
دیدگاههای مقام معظم رهبری عقبه کار شورای عالی انقلاب فرهنگی در تدوین سند مهندسی فرهنگی
ما 20 جلد فقط دیدگاههای مقام معظم رهبری را در مقوله های فرهنگی، تربیت دینی، حوزههای فرهنگ عمومی، اخلاقیات فردی و اجتماعی جمع آوری کردیم و آن را عقبه کار خود قرار دادیم، به محض اینکه بررسی نقشه مهندسی فرهنگی در شورای تخصصی تمام شود چند ماه طول میکشد تا قابلیت این را پیدا کند که در صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح و انشاءالله به تصویب برسد.
پایان پیام/
نظر شما