به گزارش خبرنگار کتاب شبستان، در آذر ماه 1359، پس از شکست نيروهاي عراقي در جنوب سوسنگرد به وسيله سربازان اسلام يک گروهان از سپاه اهواز، جهت محافظت پدافند شهر هويزه، به آن شهر اعزام شد؛ اين در حالي بود که بني صدر دستور تخليه هويزه از بسيج و سپاه را صادر نموده بود و دستور داد که در سوسنگرد مستقر شوند. اين دستور با مخالفت جدي شهيد سيد محمدحسين علم الهدي و ديگر رزمندگان مواجه شد.
حسین علم الهدی میگفت؛ هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا میتوانیم به عراق ضربه بزنیم. شخصاً با بنی صدر هم صحبت کرده بود. وقتی که دید راه به جایی نمی برد، نامه ای به آیت الله خامنه ای نوشت و گفت که تعداد اسلحه های ما از تعداد نیروها هم کمتر است، ولی می مانیم! پس از تماس شهید علم الهدی با آیت الله خامنه ای دستور بني صدر لغو شد و نيروهاي سپاه در هويزه باقي ماندند....
روز عملیات فرا رسید، 15 دي 1359، روز آغاز عمليات بود. هدف اين عمليات پاکسازي شمال و جنوب کرخه کور از وجود نيروهاي متجاوز بعثي بود. برای این عملیات دو تیپ از لشكر 16 زرهی قزوین و یك تیپ از لشكر 92 زرهی اهواز در نظر گرفته شده بود، كه دو گردان از نیروهای سپاه و عدهای هم از نیروهای جنگهای نامنظم (شهید چمران) نیروهای ارتش را یاری میدادند؛ از جمله هدفهای این عملیات، پاكسازی شمال و جنوب كرخه كور از وجود نیروهای متجاوز ارتش عراق و آزاد سازی پادگان حمید و منطقه جفیر بود. نتایج عملیات در این روز موفقیت آمیز بود، اما هنوز عقبههای اصلی دشمن در پادگان حمید و سه راهی جفیر آسیب ندیده بود. رزمندگان اسلام، پس از تصرف مرزهای كرخه و حاج بدر، قصد پیشروی به سوی پادگان حمید را داشتند، ولی بنا به دلایلی، مانند نرسیدن مهمات، قرار بر این شد كه ادامه عملیات در شانزدهم دی ماه انجام شود.
روز 16 دي ماه 1359، سپاهيان اسلام جلوي تانک هاي ارتش مستقر شده و منتظر دريافت رمز حمله بودند که متوجه شدند، رفت و آمد تانک هاي دشمن زياد و هواپيماهاي دشمن در آسمان جهت بمباران ظاهر شده و نيروهاي اسلام زير آتش توپخانه، کاتيوشا و خمپاره قرار گرفتند. فرماندهی دستور عقب نشینی به طول 500 متر را به صورت تاكتیكی صادر كرد. این دستور باعث شد كه تانكها عقبنشینی كنند و عراقیها با این تصور كه نیروهای اسلام شكست خورده و فرار كردهاند، وارد منطقه شدند. در اين ضد حمله دشمن، بيش از يکصد تن از برادران پاسدار، جهاد و دانشجويان پيرو خط امام از جمله شهيد بزرگوار حسين علم الهدي شهيد و مفقود الاثر شدند.
حماسه شهيد علم الهدي و يارانش براي هميشه در تاريخ پرافتخار انقلاب اسلامي و دفاع مقدس، ثبت شده است و به پاس تجلیل از رشادت های دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، به ویژه شهید علم الهدی، شانزدهم دی ماه، روز «شهدای دانشجو» نام گرفت.
در اینجا به معرفی برخی از آثاری که درباره ی شهید علم الهدی و یارانش تحریر شده است می پردازیم:
«سفر سرخ»
کتاب «سفر سرخ» به قلم «نصرت الله محمود زاده» و بر اساس زندگی شهید علم الهدی نگارش شده است. محمودزاده یکی از همراهان شهید علمالهدی در هویزه بود که پس از مجروحیت تصمیم به نوشتن اتفاقاتی که آن روز بر او و همراهانش گذشته، میکند. این کتاب نخستین بار در سال 1376 و از سوی سازمان بسیج دانشجویی منتشر شد. و در پنجمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در رشته زندگینامه داستانی، رتبه دوم کشوری را کسب نمود. نویسنده در بخشی از مقدمه ی این کتاب می نویسد:
«خیلی دلم می خواهد یک طوری نگام خواندن این زندگی نامه بهنوعی روح همراهی ان شب خود با حسین را به شما منتقل می کردم. به اعتقاد من هر کتاب دارای روحی است که در ورای کلماتو جملاتش نهفته است. برقراری ارتباط صمیمانه با شخصیت اول این کتاب ، یعنی دسترسی به همان روح که امیدوارم شما نیز از آن هره مند گردید. این روح را من در طول تحقیق درک نکردم مگر ان شب که حسین با من همراه شد. و من هنوز نتوانستم راز این خواب شیرین را دریابم. پس اجازه دهید سفر سرخ را به شهدایی که هم راز حسین بودند هدیه کنم. روحشان شاد.»
«حماسه ی هویزه»
کتاب حاضر مجموعه خاطرات مستند محمودزاده درباره عملیات هویزه است. این کتاب همچنین مزین به تقریظی از مقام معظم رهبری است، ایشان از این کتاب با عنوان سرگذشت شورانگیز و عاشقانه ی جمعی از جوانان انقلابی ما در میدان نبرد با دشمن متجاوز یاد کرده و می فرماید؛ «درسی که این خاطره ی حماسه آمیز و جانگداز می دهد، پیام جاودانه ای برای همه ی ملتها و نسل هاست. درس مقاومت مردانه ی انسان های بزرگی است که اراده ی پولادین و قدرت والای بشری خود را به اراده ی الهی متصل ساختند و آگاهانه قدم در میدان فداکاری نهادند و صحنه ی نبرد با دشمن اسلام را با خون خود رنگین ساختند.»
گفتنی کتاب حماسه ی هویزه به شیوه داستانی درباره عملیات هویزه نوشته شده و شامل مشاهدات عینی از وقایع و رویدادهای عملیات هویزه است که به قلم «نصرالله محمود زاده» به رشته ی تحریر درامده است.
«سه روایت از یک مرد»
کتاب حاضر به قلم «محمدرضا بایرامی» از سه زاویه به زندگانی شهید علم الهدی می پردازد و در سه بخش تنظیم شده است. نخست از دید «معبر» ، شکنجه گری است که بارها علم الهدی را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار داده است. که روایت اول بیشتر نمایانگر دوره نوجوانی شهید علم الهدی است. روایت دوم از دید شخصیتی به نام «علی»که از دوستان شهید است و از همان اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی تا لحظه شهادت حسین همراه او است بیان می شود و سومین روایت از منظر دید شخصیت «حسن» قاچاقچی منطقه است.
در بخشی از اولین روایت این کتاب می خوانیم:
«وقتی حسین با آن ر و وضع وارد زندان می شود هم بندهایش فکر می کنند خلاف سنگینی انجام داده که ان طور لت و پارش کرده اند. فکر می کنند باید از ان کهنه کارها باشد، اما به زودی می فهمند که حسین از جنس دیگری است. وقتی حسین شروع می کند به قران خواندن، وقتی هر روز به نماز می ایستد و وقتی به دیگران مهربانی می کند، کم کم می فهمند او چطور ادمی است..»
در بخشی از دومین روایت می خوانیم:
«حالا که فکرش را می کنم به این نتیجه می رسم که حسین از جسم و جان به شناختی رسیده بود که ما حتی فکرش را هم نمی توانستیم بکنیم مثلا صبح وقتی شروع به دویدن می کردیم، جای دوری را نشان می اد و و می گفت می رویم و پنج بار ان را دور می زنیم و شروع به نرمش می کنیم. ما باناباوری نگاهش می کردیم ؛ چه می گویی حسین یکبارش هم همه را از نفس می اندازد ، این همه راه را مگر می شود پنج بار رفت و امد، می گفت اگربخواهید می شود و خودش جلوتر از همه راه می افتاد و ما می دیدیم که واقعا می شود ان همه دوید...»
کتاب «سه روایت از یک مرد» را نشر شاهد منتشر کرده است.
«لحظه های آشنا»
کتاب «لحظه هاي آشنا» مجموعه اي از 114 خاطره جذاب و آموزنده از سردار مظلوم شهيد سيد حسين علم الهدي است كه به رشادت ها و و فضائل اخلاقي شهيد والامقام و دانشجوي پيرو خط امام از زبان منسوبين و همرزمان آورده شده است و صفحات اين كتاب سخنان و پيام هاي حضرت امام خميني (ره) مقام معظم رهبري در مورد شهيد علم الهدي به چشم مي خورد .
در تعدادی از خاطراتی که در این کتاب آمده است می خوانیم:
«روزى حضرت آيت الله خامنه اى كه درآن زمان نماينده حضرت امام (ره) در شوراى عالى دفاع بودند، براى ديدار با رزمندگان، به جبهه شوش رفتند. حسين و حاج صادق در اين ديدار، در محضرشان بودند. آيت الله خامنه اى فرمودند: در اين ديدار، با رزمندگان نماز جماعت خوانديم. بعد از نماز بچه ها دور من جمع شدند و هر كس با من صحبتى داشت. بعد از چند دقيقه، من نگاه كردم. ديدم سيد حسين قرآنى در دست گرفته و عده زيادى از بچه ها دور او جمع شده اند و ايشان به قدرى زيبا از آيات قرآن و استقامت در جنگ و... صحبت مى كرد كه من تعجب كردم. در حالى كه در خط مقدم بوديم و حتى يك لحظه توقف در آنجا، مشكل بود، ايشان بدون اعتنا به خطر، آيات قرآن را توضيح مىداد.»
«حسين در مشهد اتاق كوچكى كرايه كرده بود كه اين اتاق كوچك، روزها محل رفت و آمد مكرر دانشجويان بود،به طورى كه پس از چند ماه، مجبور مى شد، براى رفع مزاحمت از صاحبخانه، به جايى ديگر برود. چراغ اتاق حسين، معمولاً از شب تا صبح روشن بود و در مدت كوتاهى كه در مشهد بود، بسيارى از كتب معتبر تاريخ اسلام به زبان عربى و فارسى را مطالعه و يادداشت بردارى كرده بود.
شبى ميهمان او بودم و چون از تهران به مشهد رفته بودم، ابتداى شب خوابيدم، نيمه شب، حسين با حالتى عجيب، مرا صدا زد و گفت،بلند شو، بلند شو.
گفتم چه شده؟ حسين با حالت خاصى گفت: بلندشو، ببين در اين كتاب چه مطالب جالبى از پيامبر (ص) نوشته...»
این کتاب به همت «سید حمید علم الهدی» و از سوی نشر هویزه منتشر شده است.
«روزهاي هويزه»
کتاب «روزهاي هويزه» نوشته ی «سيد نظام مولا هويزه » است كه توسط انتشارات حوزه هنري وابسته به سازمان تبليغات اسلامي به چاپ رسيده است. در اين كتاب يادداشت هاي پراكنده با مراجعه به خاطرات ده سال گذشته نويسنده و حافظه مردم خوب هويزه گردآوري شده و یاد شهيد سيدحسين علم الهدي و حماسه سازي اش صفايي خاص به این کتاب داده است. چگونگي در هم شكستن محاصره سوسنگرد توسط نيروهاي شهيد چمران، حضور شهيد علم الهدي و يارانش در منطقه و مقاومت آنها تا زمان شهادت صفحه هاي این کتاب را به خود اختصاص داده است. در اين كتاب نام شهدايي به چشم مي خورد كه يا در جريان ويراني هويزه شهيد شده اند يا در عمليات هاي ديگر به شهادت رسیده اند.
نظر شما