«پناهگاه بی‌پناه» به زودی منتشر می شود

خبرگزاری شبستان:مهناز فتاحی، نویسنده و خاطره نگار، گفت: نوشتن «فرنگیس» و «پناهگاه بی‌پناه» را هم‌زمان شروع كردم اما گردآوری منابع برای این كتاب سخت بود و بیش از سه سال برای آن زمان گذاشتم.

به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، مهناز فتاحی، از كتاب تازه اش كه در اختیار انتشارات سوره مهر قرار داده است خبر داد و بیان كرد: «پناهگاه بی‌پناه» خاطرات تكان‌دهنده و تازه ای از بمباران بزرگترین پناهگاه غیر نظامیان را در بر دارد.

وی درباره زمینه نوشتن این كتاب توضیح داد: در كرمانشاه پاركی به نام «شیرین» هست كه در كنار آن ساختمان اداره كل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس كرمانشاه واقع شده است. این مكان در طول جنگ، پناهگاهی برای مردم محرومی بود كه امكان فرار از شهر بمباران شده را نداشتند. متاسفانه بیست و ششم اسفند سال 1366 زمانی كه كرمانشاه بمباران شده بود و مردم به این مكان پناه آورده بودند، پناهگاه نیز مورد هدف قرار گرفت و 78 تن از غیر نظامیان به شهادت رسیدند و 300 تن از آن‌ها نیز مجروح شدند.

فتاحی با اشاره به این‌كه پناهگاه مردم شهر كرمانشاه، بزرگترین پناهگاه غیرنظامیان كشور بود كه در طول جنگ آسیب دید، افزود: همواره با عبور از پارك شیرین، دو موضوع ذهن مرا مشغول می‌كرد؛ نخست تندیس فرنگیس كه در این پارك قرار دارد و كتاب «فرنگیس» را برای آن نوشتم. دیگر، همین پناهگاه و ماجرای تلخ آن. بمباران این مكان تقریبا با بمباران شیمیایی حلبچه هم‌زمان شد و به دلیل عمق فاجعه حلبچه، درباره این اتفاق تلخ اطلاع‌رسانی چندانی صورت نگرفت.

این نویسنده ادامه داد: نوشتن دو كتاب «فرنگیس» و «پناهگاه بی‌پناه» را هم‌زمان شروع كردم اما آن‌قدر گردآوری منابع برای نوشتن این كتاب سخت بود كه بیش از سه سال برای نوشتن آن زمان گذاشتم. باید كار را از صفر شروع می‌كردم زیرا هیچ سندی در این باره گردآوری نشده بود.

این نویسنده حوزه دفاع مقدس درباره شیوه نگارش كتاب «پناهگاه بی‌پناه» توضیح داد: این كتاب در قالب خاطره و در سه بخش پژوهش، خاطرات بازماندگان، مستندات و عكس‌ها نوشته شده است. در بخش نخست، اولین پژوهش درباره این حادثه آورده شده است. بخش دوم از زبان 30 راوی این ماجرا روایت شده است.

وی با بیان این كه این كتاب به زودی از سوی سوره مهر منتشر می شود، گفت: تا پیش از آن كه «پناهگاه بی‌پناه» را بنویسم، هر وقت كه از پارك شیرین می‌گذشتم، احساس می‌كردم بچه‌های شهید پناهگاه من را صدا می‌كنند و از من می‌خواهند سرگذشت این فاجعه را بنویسم. اكنون با نوشتن این كتاب احساس می‌كنم دین خود را ادا كرده‌ام.

کد خبر 507926

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha