به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، محمد رمضانیفرخانی درباره تعیین مولفه برای شعر انقلاب گفت: هر نگاهی به شعر انقلاب خودش زمانمند است و ما ناگزیر در یك دوره زمانی خاص شعر انقلاب را بررسی میكنیم و با داشتههای همان زمان میخواهیم برای آن تعیین مولفه كنیم. بنابراین مبانی و پیشفرضهای این تعیین كردن در دورههای مختلف ممكن است با دوره دیگر تفاوت داشته باشد.
وی ادامه داد: به عبارت دیگر، اگر مثلا میخواستیم در دهه 60 یا 70 برای شعر انقلاب تعیین مولفه كنیم، قطعا مواردی را تعیین میكردیم كه با مولفههایی كه در دهه 80 و 90 تعیین میكنیم متفاوت است.
به گفته رمضانی فرخانی نه تنها خود شعر انقلاب در دورههای زمانی و دهههای مختلف متفاوت است، بلكه تعیین مولفه در دورههای زمانی مختلف برای كلیت این جریان هم متفاوت خواهد بود. حالا بگذریم از اینكه تفاوتهای اساسی و اختلافنظرهای محوری در افرادی كه قرار است این تعیینكنندگی را انجام دهند وجود تام دارد.
وی با بیان اینكه من فكر میكنم تعیین مولفه برای شعر انقلاب كار بسیار دشوار و گاه حتی پرخطری است، افزود: این یك بحث كلان و دشوار است و ابتدا باید به بحث درباره پیشفرضها بپردازیم تا بتوان به آنجا نزدیك شد. چون اگر همینطور بخواهیم به تعیین مولفه بپردازیم به بحثهای مشخصی نمیرسیم.
این شاعر اظهار كرد: در تعیین مولفه و شاخصه برای شعر انقلاب سوالات مهمی مطرح میشود كه از منظرهای متفاوت پاسخهای متفاوتی پیدا میكنند؛ مثلا آیا شعر انقلاب لزوما شعر دینی است؟ آیا شعر انقلاب لزوما شعر ایدئولوژیك است؟ لزوما آرمانخواهانه است؟ و...
رمضانی گفت: به نظر من به جای تعیین مولفه برای شعر انقلاب، ما نیازمند نوعی خودانتقادی و باز گذاشتن فضای نقد شعر هستیم تا به شعر خوب برسیم. به موازات این آسیبشناسیهای علمی و منطقی و بدون غرض، مولفههای درست شعر انقلاب خودشان تعیین میشوند.
وی افزود: ما باید ببینیم آنچه تا كنون داشتهایم چه نقصهایی داشته است و كمبودهایش كجاست و چطور باید رشد بهتری داشته باشد تا از شعر شعاری و مطبوعاتی و سفارشی و جشنوارهای فاصله بگیریم. همه این ها نیازمند یك پروسه نقد فراگیر است و به نظر من ما بیشتر باید سعی كنیم در ایستگاههایی بایستیم و به خودانتقادی دست بزنیم.
وی تاكید كرد: متاسفانه الان در بستر جریان شعر انقلاب بیشتر داریم به تعریف و تمجید از خود میپردازیم و اصل را بر این نوع از حمایتها گذاشتهایم و هیچ كس هم نمیگوید ماست من ترش است. ارگانها هم بیشتر بدون در نظر گرفتن كیفیت شعرها فقط از كسانی كه شعر میگویند حمایت میكنند و خوشحالند كه مثلا كلی جوان داریم كه دارند شعر آیینی و انقلابی میگویند و ... . در حالی كه باید ببینیم كه آیا واقعا این ها شعر هستند یا نه و در چه سطحی از شعر و شاعرانگی قرار دارند.
وی در پایان گفت: من بشخصه احساس می كنم بسیاری از اشعاری كه امروز سروده میشود و ما آنها را در ذیل مقوله شعر عاشقانه پس از انقلاب قرار میدهیم و از شاعران آنها به بهانههای مختلف تمجید و تقدیر میكنیم، رنگ و لعاب ابتذال و شعار دارند، ولی چون خودانتقادی نداریم متوجه آن نمیشویم.
نظر شما