به گزارش خبرنگار کتاب شبستان، راوي داستان زني سيساله و فارغالتحصيل رشته ادبيات فارسي از دانشگاه تهران است. از بد روزگار، از كار بيكار و از همه جا رانده شده و با شوهر مهندس خود زندگي آرام و بي حاشيهاي دارد. وقتهاي بيكاري و افسردگيهاي موسمياش را با پختن غذا و يادآوري خاطرههاي پراكنده شكمي از روزگارهاي دورتر ميگذراند.
كتاب حاضر تصويرگر يازده روايت آبگوشتي است. در هر روايت يك جور غذا محور داستان ميشود: آبگوشت، خورش كرفس، نان و پنير و گوجه، يتيمچه، كلهپاچه، خورش هويج و... نويسنده كوشيده است با استفاده از موضوع هيجانانگيز غذا، هم قصه بنويسد و هم روش پخت يازده غذا را ميان قصههايش بياورد
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «خيلي طول كشيد تا اين گزاره به ما ثابت شود كه آبگوشت شاخ دارد. خانهمان داشت از بيخ و بن كنفيكون ميشد كه يكهو شاخكهاي مامانم جنبيد و فهميد ما از آن خانوادهها هستيم: از آنها كه وقتي آبگوشت ميخورند، پاچه هم را ميگيرند و از گل و گردن همديگر آويزان ميشوند و ميپرند به هم.»
نويسنده اين كتاب معتقد است دنيا بر مدار سه اصل كليدي ميچرخد:«خواب، كتاب، كباب» و تا كسي ميگويد چرا ايرانيها اينقدر شكمو هستند زود ميگويد شكمو نيستند اهل دلاند.»
انتشارات هیلا اثر حاضر را برای نخستین بار با قیمت 6 هزار تومان روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما