خبرگزاری شبستان: باید بدانیم در جامعه مهدوی به سوی کجا حرکت می کنیم و نقطه موعود و مطلوب ما کجاست. اگر کسی نتواند این جامعه را در ذهن حود به تصویر بکشد، نمی تواند عاشقانه منتظر امام زمانش باشد، نمی تواند به خوبی مقدمه ساز ظهور حضرت باشد، نمی تواند مشکلات فردی و اجتماعی خود را با الگو گرفتن از جامعه مهدوی حل نماید.
اگر کسی به شفافی و روشن و با جزییات بیشتر جامعه مهدوی را بشناسد، بهتر به سوی آن حرکت می کند. حتی اگر نتوانست جامعه را حرکت دهد، جان خود او حرکت خواهد کرد و متصل به فرج مولا خواهد شد. باید جامعه مهدوی را دقیق تر مشاهده کرد. نباید به صورت کلی گفت که وقتی آقا بیاید خوب می شود، این بی معرفتی است که آدم این زیباترین لحظه های تاریخ حیات بشر که همه انبیاء منتظرش بودند را سطحی بگیرد.
گاهی افشاگری بیصبرانه از باطل، موجب تأخیر در ظهور میشود
وقتی حقطلبان در مظلومیت قرار دارند، تکلیفشان روشنتر و کارشان راحتتر است؛ ولی وقتیکه در اقتدار قرار گرفتند، تکالیف پیچیدهتری دارند و کارشان دشوارتر خواهد شد. همینکه ما در موقعیت اقتدار قرار گرفتیم، اگر بخواهیم حماسه بیافرینیم، باید توجه بیشتری داشته باشیم به برخی عناصری که اغلب در قبال آنها غفلت میکنیم. مثلاً ما اگر حرف حقی برای گفتن داشته باشیم و در مقابل ما جریان باطلی باشد، چقدر حق داریم طرف مقابل خودمان را لِه کنیم؟ این، کار ما را دشوار میکند.
آدم تا با حق شد یا حق با او شد، نباید بیصبرانه حرف بزند و افشاگری کند؛ حتی افشاگری از باطل؛ آنهم برنامه دارد؛ زمان و مکان دارد و ما باید به این رشد برسیم. اگر ما نتوانیم شُکر حق را بهجا بیاوریم که شکر حق، همینگونه صبرهاست، مولای ما تشریففرما نخواهند شد و ظهور را به تأخیر میاندازیم. شُکر حق گاهی مظلومیت در اوج اقتدار است و اگر ما ظرفیت حقخواهی را نداشته باشیم، طبیعتاً موجب تأخیر در ظهور میشویم.
همه فکر میکنند که قیمت "صبر در بلا" از "شکر در نعمت" بالاتر است. میگویند شاکر کاری نکرده، چون بهاندازۀ کافی نعمت دارد. نه، قصه بالاتر از این حرفهاست. در روایت داریم که قیمت "شُکر در نعمت" از "صبر در بلا" بالاتر است.(امام سجاد(ع): الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ خَیْرٌ مِنَ الصَّبْرِ عَلَى الْبَلَاء؛ مشکات الانوار/258) نعمت حقطلبی و اقتدار حق، صبر میخواهد. صبر در دوران اقتدار را بهمثابه شکر میتوان تلقی کرد.
مؤمنان آخرالزمان در عین اقتدار، مظلومند
در روایات هست که مؤمن تا دم ظهور مظلوم است. مظلومیت جریان حزبالله به این حرفهایی است که به او میزنند. مظلومیت جریان حزبالله به این است که یا فراوان متّهمش میکنند، یا از آن قدردانی نمیکنند. مظلومیت حزبالله به این است که نهتنها قدردانی نمیشود، بلکه تمسخر، توهین و استهزاء هم میشود. خب این مظلومیت تا ظهور ادامه خواهد داشت.
ولی الآن شما میبینید که در کنار این مظلومیت، قدرتی هم فراهم آمده. ضدّانقلاب هم وقتی میشنود که سردار ایرانی در منطقه به تن همۀ ظالمان و مزدورانشان لرزه میاندازد، لذت میبرد. خب این قدرت حق را نشان میدهد، ولی قدرتی که همین الآن هم درنهایت مظلومیت است. هردوی آنها در کنار همدیگر هستند. ما باید دورهای را سپری بکنیم که این دوره ما را مجهّز کند برای ورود به عرصۀ اقتدار یعنی باید آدمهای بسیار باظرفیتی بشویم.
اگر "سعۀ صدر" کافی برای جذب نداشته باشیم، شایسته دوران اقتدار نیستیم
اقتدار منطقهای ما که قطعی است، و ما الآن در آستانۀ اقتدار جهانی هستیم. در این شرایط، چه تکالیف جدیدی پیدا میکنیم؟ صرفاً معتقد بودن کافی نیست. ما اگر این سعۀصدر و حوصله و ولع را نداشته باشیم که غافلها را از غفلت بیدار بکنیم و جذب حق کنیم، شایستۀ مسیر حق و شایسته دوران اقتدار نیستیم. هرکدام از ما در دوران اکثریت حق از یک منظر باید بهصورتی رفتار بکنیم که اقلّیتها در اوج غربت رفتار میکنند.
این نقش در آخرالزمان خیلی حساس میشود. چون حماسهگران، حق را در اوج اقتدار میبینند، خودشان هم در اوج اقتدارند. این ترکیب، ترکیب فوقالعادهای است. مردم میفهمند. پیامبر گرامی اسلام میفرماید: یعنی میخواهید شما را از کسی که آتش جهنم بر او حرام است خبر کنم؟ هرکسی که صمیمی، سهلالوصول، نرم و انعطافپذیر است. خدا این آدمها را جهنم نمیبرد.(لاُخْبِرَنَّکُمْ عَلى مَنْ تَحْرِمُ النّارُ عَلَیْهِ غَداً، عَلى کُلِّ هَیِّنٌ لَیِّنٌ قَریبٍ سَهْلٍ؛ ارشاد القوب/ 1/195)
یاران باصلابت حضرت اگر غیرمنصفانه دربارهاش صحبت کنید، غیرمنصفانه دربارۀ شما حرف نخواهد زد/این را باید تمرین کنیم
یعنی ما در آخرالزمان هرچه جلوتر میرویم، با یاران باصلابت حضرت مواجه میشویم، با آدمهای بسیار با ظرفیت. ظرفیت یعنی چه؟ آدم نرمی است. نیش هم به او بزنید، به شما نیش نمیزند. غیرمنصفانه دربارۀ او صحبت کنید، غیرمنصفانه دربارۀ شما حرف نخواهد زد. مقتدرِ مظلوم است. او ظرفیت پذیرش مظلومیت در اوج اقتدار را دارد. این را باید تمرین کنیم. این را باید به دست بیاوریم و این را باید به دیگران بهعنوان یک فرهنگ ثابت کنیم. پس صلابت چه میشود؟ باید باهم جمع شود، کار سختی است. حماسههای آخرالزمان را چه کسانی میسازند؟ کسانی که حماسهشان، ترکیبی از ایندو باشد.
امتحانات الان همین است که در نفی و پذیرش افراد، مطلقگویی و زیادهروی نکنیم
واقعاً آقا امام زمان(عج) دنبال چه کسی است؟ یعنی ما 313 آدم نداریم به آقا تحویل بدهیم؟ معلوم است که قصه این نیست. از ما یک ظرفیتهای فوقالعاده میخواهند و امتحانات الآن هم همین است؛ ظرفیتهایی که موجب میشود یک کلمه هم خلاف تقوا صحبت نکنیم، زیادتر نگوییم، متهم نکنیم، در نفی افراد مطلقگویی نکنیم، در پذیرش افراد مطلقگویی نکنیم.
تمدن غرب، ظواهر جذابی دارد. این ظواهر جذاب، بشریت را فریب داده است. این ظواهر جذاب مثل آزادمنشی، مثل میداندادن به دیگران و ... در حال فروریختن است؛ چون دیگر این ظواهر را هم نمیتوانند رعایت کنند. حالا نوبت ماست که حقایقی را که در رفتارهای مؤمنین وجود دارد، نشان بدهیم. این قدرت ماست. اقتدار ما از همینجاست. مردم جهان ما را نمیشناسند. الآن ببینید کاریکاتور ما را بخواهند غربیها نشان بدهند، داعشیها را درست میکنند. میخواهند بگویند اینها این گونهاند. درحالیکه ما اینگونه نیستیم، ما خیلی فاصله داریم. ما این را نشان ندادیم.
منبع: سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در یازدهمین دوره "سوگوارۀ هنر و حماسه"
نظر شما