به گزارش خبرگزاری شبستان، اعلاء تورانی، استاد دانشگاه با اشاره به معانی عام و خاص فلسفه و ظرفیت هر یک در تحول علوم انسانی، گفت: فلسفه به معنای عام یعنی شناخت حقیقت هستی و جایگاه انسان در عالم هستی و در معنای خاص عبارت است از موجود به ماهو موجود؛ فلسفه در معنای عام بر همه علوم تاثیر دارد. اگر ما به مفهوم عام به امور بنگریم فلسفه می تواند راه ما را از علوم جزئی جدا کند و به ما معناگرایی و دوربینی دهد که اینچنین سبک زندگی انسان آینده نگر، معناگرا و کل بین با کسی که نگاه محدودی دارد، بسیار متفاوت خواهد بود.
وی تصریح کرد: فلسفه به معنای خاص برای فلاسفه و اندیشمندان که مبانی نظری علوم را جستجو می کنند، تبیین معناشناختی از عالم ارائه و حقیقت را از حیث نظری بررسی می کند تا دریابد کدام جهان بینی صادق و کدامیک کاذب است و پژوهش برتر کدام است و از این حیث نیز برای اهل فلسفه می تواند منشاء اثر باشد، چراکه زندگی تنها به ابعاد نظری محدود نمی شود . اگر در عرصه نظر تبیین واقع بینانه داشته باشیم قطعا در حوزه عمل هم کاربردهای مثبتی خواهیم داشت.
تورانی درباره چرایی عدم استفاده از منابع غنی دینی - تاریخی در عرصه تحول علوم اظهار کرد: تقویت نظریه پردازی در حوزه دین به متخصصان دینی نیاز دارد که باید مسائل اجتماعی فلسفی را به زبان روز و معاصر بدانند. البته فضای اجتماعی، رسانه ای، گفتاری، نوشتاری و دانشگاهی جامعه نیز باید آماده باشد که متاسفانه در هیچ یک از این حوزه ها بعد از انقلاب اسلامی فضای مناسب کار را نداشته ایم.
عضو انجمن فلسفی ملاصدرا ادامه داد: اولایل پیروزی انقلاب گرفتار لیبرال ها و سپس جنگ تحمیلی شدیم به گونه ای که بسیاری از نیروهای متعهد و نیز حوزه و دانشگاه درگیر مسائل اعتقادی و انقلابی بودند، به عنوان نمونه دانشگاه با تفکر لیبرال و رسوب شده غربی ممزوج بود و وابستگی فکری به غرب در آن موج می زد. منابع ما نیز وارداتی و غیراسلامی بود و اندیشه های اسلامی خام و تئوریزه نشده بود .
وی تاکید کرد: متاسفانه امروز ما همچنان در دانشگاه ها شاهد جولان مبانی غربی هستیم و هنوز نتوانسته ایم تئوری های جدید اسلامی در سطح روانشناسی، فلسفه، علوم اجتماعی و ... را ارائه کنیم.
تورانی با بیان اینکه هنوز منابع در اختیار را به زبان روز تبدیل نکرده ایم، ابراز کرد: امروز با تهاجم و نفوذ فرهنگی غرب به شیوه های مختلف در هنر، دانشگاه و ... مواجهه هستیم . به فرموده رهبری غرب با همه وجود می خواهد در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ما نفوذ کند و متاسفانه در این میان برخی دولتمردان نیز خودباختگی دارند گرچه ممکن است آن را با زبان سیاست یا اقتصاد بیان می کنند!.
مولف کتاب «پلورالیسم دینی و چالش ها» کار متدینین را در تئوریزه کردن مبانی انقلاب دشوار دانست و گفت: البته این به معنای آن نیست که ناامید شویم بلکه باید همت گماریم و عزممان را جزم کنیم و مجامع علمی قوی داشته باشیم. مضاف بر آن در کنار نهادهای فعال، شورای عالی انقلاب فرهنگی یا دستگاه های استراتژیک وابسته به ریاست جمهوری و نهادهای منتسب به حوزه و رهبری نیز باید هدف گذاری کلان داشته باشند سپس آن را در سطح حوزه و دانشگاه خرد کنند البته همراه با بودجه، هدایت و نظارت تا بتوان به هدف رسید در غیر این صورت دچار تشتت و گرفتاری های کنونی می شویم.
وی درباره تاثیر پژوهش بر تحول علوم انسانی بیان کرد: پژوهش نوعی خلاقیت و ظهور دمادم و نوع به نوع انسانی است، پژوهش حضور دین در عرصه جامعه و چشمه ای جوشان است که اگر نباشد علم راکد می شود چراکه نتوانسته خود را روزآمد کند و اینچنین دچار پوسیدگی و زوال خواهد شد؛ بنابراین، روزآمدسازی هر علمی به پژوهش وابسته است.
تورانی تاکید کرد: در این میان مسئله کاربردی کردن پژوهش نیز اهمیت دارد، یعنی بحث نظریِ صرف و بدون کاربرد در جامعه، بلامصرف شده و از گردونه علم خارج می شود. از این رو، رسالت پژوهشگران دغدغه مند این است که مبانی اخلاقی و مذهبی که با آنها مواجهه اند را کاربردی کنند و الا علومِ بلااستفاده تولید می شود که حتی صاحبان آنها را نیز راضی نمی کند. علاوه بر این، پژوهش ها باید از دید اجتماعی و فرهیختگی برخوردار باشند که این راز مانایی یک پژوهش است نه اینکه با نگاه دم دستی تولید شوند.
وی با بیان اینکه انسان محور همه علوم و علوم انسانی مهمترین دانش ها است، اظهار کرد: علوم انسانی اسلامی از کج روی انسان جلوگیری کرده و تفکر او را تصحیح می کند و از ورود به شاخه های فرعی بازش می دارد، البته در خود این علوم تشکیک، تقدم و تاخر وجود دارد. اما به طور کلی و با توجه به نقش مهم علوم انسانی در تاریخ بشریت و ایده دهی به انسان تا قیامت، کاربردی کردن پژوهش های این علوم منطقی و معقول است در غیر این صورت به معرفت های موضعی تبدیل شده و بتدریج دچار فرسودگی می شود.
تورانی درباره راه های ارتقاء و بهینه سازی علوم انسانی رایج گفت: در مرحله نخست نیازمند نظام سازی هستیم یعنی نظام های جدید را در راس قرار دهیم همچون غرب که برای خود نظام هایی چون کانت، پوزیتیویستی و پدیدارشناسی را تعریف کرد؛ در مرحله دوم باید نظام ها و تفکرات غربی را به نقد بکشانیم اما نقد منصفانه و سازگار با عقل و منطق نه نقدی متعصبانه.
مولف کتاب «خدا از دیدگاه ملاصدرا و پل تیلیش» ادامه داد: در مرحله سوم باید نهادسازی کنیم. یعنی نهادهای مرتبط با توسعه اندیشه و پژوهش را که کاربردی کردن آنها و تبیین محتوایشان و عرضه به جامعه را بر عهده دارند، گسترش دهیم؛ همچون پژوهشگاه ها و دانشگاه ها تا جنبه های مختلف علم توسعه یابد. علاوه برآن، می توان با ایجاد بسترهایی همچون برگزاری همایش، چاپ و نشر کتاب و مقاله و زمینه سازی برای مشارکت فعالانه دانشجویان در فعالیت ها به این نهادسازی کمک کرد.
وی با تاکید بر لزوم برخورداری از سرعت عمل و هوشیاری مطلوب به ویژه برای جلوگیری از تخریب های دشمن در حوزه های زیربنایی و فرهنگی خاطرنشان کرد: اگر می خواهیم به نتیجه برسیم باید این جنبه ها را مد نظر و جوانان را در راس قرار دهیم و در فرآیند تحول تنها به جنبه های علمی و آموزشی بسنده نکنیم چیزی که متاسفانه شاهد آن هستیم و جوان را در حوزه و دانشگاه به گذراندن واحدهای آموزشی محدود می کنیم!.
نظر شما